۲۴ ساعت

28 آوریل
۱ دیدگاه

از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی

تاریخ  نشر یکشنبه ۲۸ اپریل ۲۰۱۳ هالند

Boek1001

حکایت ۱۹۸ 

تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی که  نادانم.

            « ابوشکور بلخی »

علم و انصاف

    مولانا سعد الدین تفتازانی عالم شهیر و ادیب محقق قرن هشتم هجری با یکی از علمای معاصر خود که از جملهء دانشمندان عصر بشمار میرفت در خصوص یک مسئلهء علمی اختلاف نظر داشت و کار به بحث کشید و در نتیجه علامهء تفتازانی بعلامت تسلیم سکوت نمود .

بعد از ختم مجلس ، شاگردان علامه باو گفتند:

این سکوت مولانا مناسب نبود و هرچند که در مباحثه مغلوب شده بودید ولی بازهم نمی بایست سکوت که علامت تسلیم است اختیار نمائید.

علامه در پاسخ گفت :

طرف مقابل من یک شخص عالم بود، من اگر با وجود مغلوبیت اصرار میکردم، جهل من ثابت میشد و البته نمیخواهم که یک شخص عالم مرا جاهل بداند و اشخاص جاهل ، مرا عالم بشمارند.

سلسله این حکایات ادامه دارد…

 

 

یک پاسخ به “از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی”

  1. شهلا ولیزاده گفت:

    بمانند همیش عالی و آموزنده!

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما