۲۴ ساعت

06 فوریه
۲دیدگاه

نامۀ سر کشاده برای شاعر ملی گرا

تاریخ نشر چهار شنبه  ششم فبروری  ۲۰۱۳ هالند

محترمه ملالی موسی نظام

محترمه ملالی موسی نظام

نامۀ سر کشاده برای شاعر ملی گرا، محترم محمد نسیم اسیر

 ملالی م  نظام    

۴ فروری، ۲۰۱۳

 ورجنیا، ایالات متحدۀ امریکا

***

هموطن ارجمند، آقای نسیم اسیر،                                                                              

بعد از تقدیم احترامات فائقه، امیدوارم با فامیل در پناه ایزد متعال بوده، قریحه و قلم توانایتان در بیان حقایق جگر سوز بربادی وطن و تشریح آلام وطنداران و مبارزۀ پیگیرتان در قبال حمایه از وحدت والای ملت افغان، بیش از پیش، رسا و همه پسند باشد.

 شاید شما در مورد قلم شکستۀ من و تلاشی که در بیان حوادث سرزمین جنگ زدۀ ویران و احوال زار ملت و علی الخصوص حالات رقتبار زن مظلوم افغان، داشته ام کمتر واقف باشید، چونکه توانایی من در برابر سابقۀ درخشان شما در جهان شعر، این سرمایِۀ بی همتای انسانی، ناچیز و غیر قابل یاد آوریست. ولی با تمام آشنایی و علاقمندی ایکه از سالیان متمادی به نحوۀ تفکر و قریحۀ شعری توانای شما داشته ام، زمانی خود را همنظر و هم آواز با جنابتان یافتم که حقایق تلخ و جانگداز احوال مادر وطن خونین و مردم بینوا و مظلوم آن از لابلای حروف و کلمات شما درآئینه ای شفاف و بی غباری، در اکثر مطبوعات بیرون وطن منعکس گردید.

شعر سرودن استعدادیست، ودیعۀ خداوندی و در ادبیات ارزشمند دری پیشگامان سرزمین ما از قرون متمادی در میراث گذاشتن سروده های نظم و نثربه نام های مولاناجلال الدین بلخی، رابعۀ بلخی، رحمان بابا، سنایی غزنوی و صد ها تای دیگر زندۀ جاودان گردیدند. این فرزندان خوش قریحه در پهلوی ادبیات معموله، بیان تاریخ و گزارشات عصر خویش را با فریضۀ حفظ ناموس مادر وطن و نبرد با دشمن برای نسل های بعدی بیادگار گذاشتند. شعر جاودانۀ ملالی میوند در تشجیع دلاوران افغان برای جنگ و شکست ابر قدرت وقت، نمونۀ بارزی است از تأثیرات شعر وادب بر روحیه و تفکرمردم وطنپرست افغانستان.

در حقیقت تلاش بشر برای زنده ماندن خود غریزه ای استکه شخص را وامیدارد که در زمان حیات راه و روشی را انتخاب نماید تا بعد از مرگ هم زنده بماند و این آرزو زمانی بر آورده میشود که صداقت و خصائل پسندیده را با حب وطن و وابستگی به عمق جامعه ایکه در آن بار آمده است، بیامیزد و درد بینوایان را درد خود بشمارد. پس علی الرغم تغیرات مفکوره وی و پشت پا زنی به صداقت و وطنپرستی، با وابستگی های ناجائز گروهی با غیر و تخریب وحدت ارزشمند اقوام مظلوم و مستحق افغان، مشاهده مینماییم که رنج بربادی مملکت و پامال حقوق حقۀ ملت، بازهم قلب های افغانستان دوستان واقعی را سخت جریحه دار مینماید. همان است که شعر توانای شما آقای اسیر، مانند نوای جاودانی نالۀ نی مولانا، با تمثیل روزگار سیاه مادر وطن و درد جانکاه هموطنان مظلوم آن، به شما حیات جاودانی ای که به یقین آرزوی تان است، میبخشد!

 در سال ۲۰۰۶میلادی که مفکورۀ خود ساختۀ «افغانستانی» از جانب فروخته شدگان وابسته به گروه هایی که منفعت خود ها را در تخریب وحدت اقوام شریف افغانستان دانسته و آن کلمۀ جدید التشکیل غرض آلوده را به مقابل اسم با وقار و ارزشمند« ملت افغان» ذریعۀ وسائل نشراتی در دست داشته ای صوتی، تصویری و اخبار و جراید، مروج میساختند، در کنفرانسی که به منظور رد چنین مفکورۀ شقاق و تفرقه جویی در سان فرانسسکو برگزار شده بود، شرکت نمودم و با نظر و عقیده ایکه در پشتی بانی از وحدت ارزشمند مردم افغانستان و مبارزه بر علیه نفاق و شقاق ملت افغان داشته ام، شعر پر مفهوم، ملی گرا و جاودانۀ شما را که احساس عمیق و عشق وافر تان را با افغانستان عزیز و وحدت مردم آن  بیان میکرد، قرائت نمودم.

شاید باور ننمائید که با حفظ کردن این پارچۀ کوتاه برای آن محفل ملی و تأثیر هر کلمه و مصرع آن تا حیات و شعور من باقی باشد، بدون اغراق نقش ضمیر و ورد زبان من خواهد بود. دردا که هر قسمتی ازاین شعر برازنده، حقایق دردناکی را از حالات و خطرات مادر وطنی که مایان را در دامان خود پروریده بیان میدارد…… واینکه چگونه با آن پرورشگاه مقدس ترین، خیانت میورزیم و چطور با باشندگان مظلوم آن جفا روا میداریم و نام مقدس آنرا خدشه دار میسازیم و…..

    بـــنازم هـــمت مـــام وطــــــن را

بـه دامــن پروریــده تو و  من را

کـــهن بـوم و بـــر پر افــــتخارم

هــــمان افـغان ستــان  نـامــدارم

به این نام است شان و شوکت ما

ز(افغان) پایـه هـای وحـــدت  ما

بـــنام قـــوم اگر  باهـــــم ستیزیم

بنـــای وحــدت از بنـیاد ریــزیــم

مـباش انـدر پی ویرانی یی  خـ ـود

اساس بـی سر و سامانی یی خود

(اسیر) آرزومـــــند تـــــو  گــــوید

به عـــجز و انکسار از تو  بجوید

که گـر پرسد کسی از تـــو نشانی

بــگو افـغان،  مگـــو افغانستــانی

این مختصر قطعۀ جاودانه، فریاد یک ملت مظلوم است که نجات خویش را در وحدت همگانی میشناسد…..این سروده، نغمۀ جانبخشی است برای گوش شنوایی که همصدا ی خود را جستجو مینماید و چراغیست که در تاریکی میدرخشد و بازماندگان یکی از کهن ترین تمدن های بشری را برای همزیستی و پاسداری از میراث گرانبهای نیاکان فرا میخواند….

این شعر پر محتوای شما،  محترم آقای اسیر، نمونه ای است از احساس والای افغانستان دوستی، وطن پرستی و عشق بی پایان شما به ملت مظلوم و گروگان گرفتۀ تان. اینکه در غربت و جلای وطن، اشعار ملی و احساس سچۀ افغانی شما شفا بخش آلامیست که مظالم عده ای فرزند ناخلف و فروخته شده، بر مادر وطن و مردم آن، تحمیل مینمایند، احسنت بر شما و قلم توانایتان!

باید به عرض برسانم که باوجود وابستگی احساسی و علایق عمیق قلبی ای که به وطن، مردم و ومقدرات آن داریم، باز هم بازی سرنوشت ما افغانان دور از سرزمین آبایی را قهراً تحت عنوان «مهاجرین افغان» در شرائط و امکانات دیگری قرار داده است. بنابرآن، اگر همفکری تعدادهموطنان بیرون از افغانستان در صدد انتخاب ملک الشعرایی بر می آیند، چه بهتر که در چنین حالاتی به عوض وابستگی به قطر دیوان شعر و تعداد اشعار، یعنی بجای کمیت به کیفیت رو آوریم، آنکه از وطن ویران و مردم بینوای آن با احساس و عشق بی پایان، با درد و اندوه، تألم و تأثر و آرزومندی به اتحاد، با قریحۀ شعری بی آلایش حمایت مینماید، لیاقت آنرا دارد که در صدر انتخاب هموطنان غربت نشین خویش قرار گیرد.

در اخیر شعر زیبایی را از روی مقبرۀ مادر عزیزم که در حیات همیشه با او بود و درد جلای وطن  را اندکی تخفیف میداد، تقدیم میدارم:

ای وطن ای که مرا قبله به جز روی تو نیست

نپرستم  بخدا،  کـــعبه اگر کــــوی تـــو نیست

عــقل کــــل مــهر تــورا ارزش ایــــمان بنهاد

خـوش بها داد ولی ارزش یک موی تو نیست 

 همیشه سرفراز و مؤفق باشید، 

ملالی م  نظام  

 

۲ پاسخ به “نامۀ سر کشاده برای شاعر ملی گرا”

  1. admin گفت:

    خواهر گرامی محترمه ملالی موسی نظام ، خیلی عالیست . زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. محترمه ملالۍ!سروده ئ تان دروصف وطن عزیز بسیازیبا…………وقشنګ است.دست تان دردنکند٬سلامت وکامګارباشید.
    یعقوب منګل

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما