تب
تاریخ نشر جهارشنبه ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲هالند
محمد اسحاق ثنا
تب
محمد اسحاق “ثنا”
ونکوور کانادا
چهارشنبه ۱۲/۱۲/ ۲۰۱۲
****
امروز هنوز افسرده ام دردی که دیشب داشتم
از دست دل شور و فغان روح معذ ب داشتم
گویی زمین بر آسمان نه ماه بود و کهکشان
میسوختم هذیان به لب تب داشتم تب داشتم
دیدم ز تو نا مهربان بس رنج با خشم و عتاب
با این همه رنج و ستم نام تو بر لب داشتم
با یاد تو در خواب شب با ماه میکردم سفر
در عالم رویا چنان یک چرخ کوکب داشتم
ای چرخ این رنج و ستم کردی نصیبم روز و شب
آه و فغان زین دردو غم نجوای یارب داشتم
کردم ثنا شب را به روز نا خفته با یاد وطن
کس را مباد دردی چو من دردی که دیشب داشتم
محمد اسحاق “ثنا”
آنروزهم بَرشب رسید،بارِدیگر آن تب رسید
هرروز بادردِ فراق خود راچو اکسب داشتم
مشکل کشا شد بار هابرمن امین دستِ دُعا
با جوهرت حمد و (ثنا )تا در دلِ شب داشتم
محترم ثنا! با عرض حرمت خدمت شما باید بگویم تا به حال تکمیل ترین شعر از لحاظ تخنیک شعری ندیده بودم .