۲۴ ساعت

28 نوامبر
۱۱دیدگاه

بوی گل

   تاریخ نشر چهارشنبه ۲۸ نوامبر ۲۰۱۲هالند

احمد محمود امپراطور

احمد محمود امپراطور

پیغام بوی گل به دمــــــــــاغم نمی رسد

مخمس: بر غزل: حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل رح

احمد محمود امپراطور

هفتم قوس هزار سه صد و نود یک هجری خورشیدی

 کابل افغانستان 

♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥

با درد هـــــــــا و غصـــــــه و غم مبتلا شدم
از دوستـــــــــــان ز طرف چمن تا جدا شدم


در خاک نیستــــی چو خطِ بوریـــــــــا شدم
زین باغ تا ستـــــــــــم کش نشو نما شدم
خون گشتم آنقـــدر که به رنگ آشنا شدم

————–

عالــــــــــم ز رنگ من همه جا گلزار داشت
از عـــرش و کرسی تا فلکش افتخار داشت
افرشتــــــــــه و ملک به رخم انتظار داشت
بوی گلــــــــــــم جنون دو عالم بهار داشت
زین یک نفس هــــــزار سحر فتنه وا شدم

————–

قد شد دوتــــــــا به فصل جوانی مثال هرم
از نشه ی عــرق شده ام غرق من ز شرم
چشم بر در ی امید خسان می نشد گرم
دل دانــــــــــه ی نبود که گردد به جهد نرم
سودم کف نـــــدامت و دست آسیا شدم

————–

سر را به سجده تا که بــــر انگیخت زندگی
دل را به سینه با طپش اش بیخت زندگی
پیمــــــــان روح و تن به هم آمیخت زندگی
مشتی ز خــــاک بر سر من ریخت زندگی
آمــــــــــاجگاه ناوک تیــــــــــــر ِ قضا شدم

 ————–

شد عمر ها وصل به ســـراغم نمی رسد
صهبای عشق و می به ایاغم نمی رسد
ســــرو صحیح به گلبن و باغم نمی رسد
پیغام بوی گل به دمــــــــــاغم نمی رسد
آئینـــــــــــــــه دار عالم رنگ از کجا شدم

————–

در خلوت است جهــــان من و آستان من
تیــــــــــر خطا نرفت به هدف از کمان من
گوشی خـــــــــــــــرد پزیر بداند فغان من
حرفی بجز کریــــــــــــــــم ندارد زبان من
سلطان کشور طربــــــــــــم تا گدا شدم

 ————–

مـــــــژگان بهم زدم ز پــــــر وبال عاجزی
کبر و غـــــــــرور نیست به دنبال عاجزی
شد زندگی گـــــــذرگه ی احوال عاجزی
یارب چه دولت است کـــز اقبال عاجزی
شایستــــــه ی معاملــه ی کبریا شدم

 ————–

عیش دو عالمست گـــــذر از راه اعتماد
خاکِ فتـــــــاده ی که شود لایق احماد
با بیــــــــــدلان مبــــــاد کمی غیر ازدیاد
زین حیرتی که چنــد نفس فرق و اتحاد
او ساغر غنا زد و من بیـــــــــــنوا شدم

 ————–

صور عــــدم جبین خودش تابمن کشاد
بر تن فتاد عیبت مـــــرگ همچو گرد باد
دل از طپش فتـــــاده، شود تاکه انجماد
ناقدردان عمـــــر چو من هیچ کس مباد
بعد از وداع گل به بهــــــــار آشنا شدم

 ————–

محمود تاکه مجلس عشاق را شناخت
دل را به بیدل ادب اظهــــــار صاف باخت
طرح به ضم خویش به ابیــات او بداخت
بیدل به رنگ بیخبــــــــری بایدم گداخت
زیر قــــــــــدم ندیدم و طاووس پا شدم

 ————–

احمد محمود امپراطور

 

۱۱ پاسخ به “بوی گل”

  1. شهلا ولیزاده گفت:

    واه،چه دلانگیزند!

  2. درود و عرض احترام به استاد خردمند کاکاء بزرگوارم

    محترم محمد مهدی “بشیر” صاحب.!

    از نوازش بی کران و محبت معنویتان به اندازه یک گلستانِ معرفت

    ممنونم..

  3. درود به شاعره زیبا و وارسته محترمه شهلا ولیزاده.!

    که تحسین وتمجید معنوی شان همیشه شامل حالم است.

    خداوند شما را با عزت داشته باشد.

  4. شهلا ولیزاده گفت:

    همراه با شما دوست خوب! خیلی نادراند کسانیکه حتا مفهوم ان شگفتیها از حضرت بیدل را حس کنند و یا جذب،اما شما رو برو به ان مقابله میکنید بدون هراس و خیلی هم میدرخشید با متانت و زیبایی.
    که آن خود واقعأ قابل ستایش است و تمجید. الهی پیوسته مؤفق باشید و رستگار!

  5. h.Forough گفت:

    جوان عز یز وطنم احمد محمود امپراتورگرامی را سلام دارم!
    امید ورام با چنین ژرف اندیشی ونازک خیالی ها روزی فرا رسد
    که امپراتو قلمرو شعرو سخن و ادب باشی به امید موفقیت هرچه
    بیشتر و بیشتر همه جوانان وطنم بخصوص امپراتورعزیز

  6. شريف حكيم گفت:

    واقعن که شعر میسرا یى امپراطور عزیز . قلمت از مقام بسیار بلندى رقم میزند . سفرت درین رهگذار را بى خطر و پر بار میخواهم

  7. حضور سبز بزرگان و خبره گان این بزم عرفان و معرفت را احترام و ارج میگذارم بویژه از شاعره زیبا و مهربان که کلام شیرین و قلم توانایش افتخار بانوان است محترمه شهلا جان ولیزاده، دوست بزرگوار هنر پرور و هنر دوست محترم فروغ صاحب و جناب شریف حکیم صاحب که از دیر زمانی سایه محبت معنویشان با نسیم مشک بیز نوازش شامل حالم است عالم عالم تشکرات و امتنان می نمایم.

    کامگار و کامران باشید در همه امورات زندگی و بادهء آرزو بجام تان جاودانه باد…….. آمین

  8. صفیه گفت:

    [۱۶:۲۶:۳۵] roshanrawan: کام از جهان گرفتم و ناکام هم شدم
    آغاز چیست محرم انجام هم شدم
    یاد نگاه او به چه‌ کیفیتم بسوخت
    عمری چراغ خلوت بادام هم شدم
    پاس جدایی‌ام چه کمی داشت ای ‌فلک
    کامروز ناامید ز پیغام هم شدم
    در عالمی که نقش نگین بال وحشت است
    پایم به ننگ آمد اگر نام هم شدم
    صد لغزشم ز ضعف به دوش تپش‌ کشید
    چون اشک اگر مسافر یک‌ گام هم شدم
    جز عبرتم ز دهر چه باید شکار کرد
    گیرم به سعی حلقه شدن دام هم شدم

    دورد احمد محمود امپراطورعزیز!!!!

    بسیار عالی خیلی خوشم آمد بسیار زیبا همیشه شاعر بمانی !! یک جهان سپاس!!!

  9. درود……..!

    محترمه صفیه جان از پُست و نوازش ادبی تان یکجهان تشکرات

  10. البرز گفت:

    هزاران درود به جوان فرهیخته و ادیب محترم امپراطور صاحب.!

    نام خدا بسیار عالیست همیشه کامت از صهبای عشق و محبت و شعر شیرین باد

    و جای دارد که از سایت ۲۴ و مسولین اش تشکر

    نمایم که اشعار و سروده های مقبول دلنشین شما را

    بدست نشر میرساند

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما