۲۴ ساعت

03 اکتبر
۱۱دیدگاه

کشورِ ویرانکِ ما

  تاریخ نشر چهار شنبه ۳ اکتوبر۲۰۱۲ هالند

حسن شاه ” فروغ “

لندن

حسن شاه ” فروغ “

حسن شاه ” فروغ “

کشورِ ویرانکِ ما

*******

به استقبال یکی ازغزلهای استاد کهزاد سروده سروده شد 

*****
نـرود یـادِ مـن آن شـهـرِ بـدخشانـکِ مـا

شُـور چـایِ وطنی کُلچه ای بِـریـانـکِ مـا


بَـر سـرِ خوانِ همه ،لُقمه ای نانی بودی

دایـما بـود بـه هـر خـانـه ای مِهمـانکِ مـا

میـله ها داشـته و دشتِ قُـرغ مـیرفـتـیم

پُر خـروش مَـردو زن و جمله جـوانانکِ ما


چون بَرادر هـمه در خوانِ یکی دیـگر بـود

داشتند پـاسِ همه ،نان و نمک دانکِ ما


فصلِ گرما چه عَجب شرِیخ و ژاله ای بود

در دکـانـهـایِ سرِ چـوک و خـیـابـانـک مـا


توت و آلوچه ا ی چَته ،همه جا و افِر بود

کوت در مَندوی اش چُکری و تـارانـکِ مـا


کـوهی جُلغـر هـمه آلالـه و سـبز و خُـرم

ارغـوان زار شـده، بـا گُـلِ پـیـچـا نـکِ مـا


آسمان بَر سرِ ما از چه ستـم ها بنمـود

خانه ویـران،بِـرفت از کفِ دست نا نکِ ما


شـب و روز در غـمِ فـرزنـد و بـرادر سـوزد

مـادرِ پـیچه سفـید خـواهـرِ گِر یـانـکِ مـا


خِرمن خویـش بـه آتـش زده و میـسوزد

جـاهـل و نـوکـر و آن مَـردکِ نـا دانـکِ مـا


زِندگی برسرِ ما همچو شبِ تار گذشت

گِـلـه از کُـفـر کنـم یـاکـه مُسلمانـکِ مـا


هر که آمد بَـوطن چـاره ای خـود مـیدارد

از چــه آبـاد شـــود کـشـورِ و یـرانـکِ مـا


از تـرقی و تـمـدن هـمـه جـا لاف و گـزاف

چرس و تریاک بـوَد ،حـاصـلِ دهقانکِ ما


نشود رنـج وغـم و دردِ هـمـه هـمـوطـنان

جـا دِهـم در دلِ پُـر غُـصه و نـالانـکِ ما


شرطِ انصاف نباشد،نزنم بوسه ای چند

دستِ کُهزادِ عـزیز مَـردِ سُخـن دانـکِ مـا


سَالهـا شـد که «فروغ» بَـر درِغُربت سوزد

آتـش افـروخـته بَـر مـجــمـرِ سُوزانـکِ مـا

۱ــ دشتِ قُرغ ـــ ساحه سبزو جای میله ها درولایت بدخشان بود که ازطرف مافیای زمین غصب ومیان برادران تقسیم شده است
۲ ــ چَته یکی ازناحیه های شهرِبدخشان است که نهایت سرسبز بوده دارای میوه های گوناگون میباشد اما آلوچه و توتِ آن مشهور است
۳ ــ کوه جُلغر هم یکی از نقاط حاکم بر شهر است وجای میله و تفریح است
۴ ـ شورچای کلچه ای بُریانک وپراته ای بدخشانی شهرت خاصِ خودش را دارد

با تقدیم احترام فروغ از لندن

 

۱۱ پاسخ به “کشورِ ویرانکِ ما”

  1. شهلا ولیزاده گفت:

    سراییده ای شرین! و یادی ان زمان و مکان بخیر!

  2. همایون عالمی گفت:

    چه بگویم بشما مرد سخندانک ِ ما
    زانکه وجدان شده چون پل لرزانک ما

    هر چه بینیم ز دست خود ما آمده است
    دیدی بیگانه نشد هیچ نگهبانک ما

    دسته یی چوبی تبر را ز درخت است ببین
    ستم آورده کسان بر سر انسانک ما

  3. h.Forough گفت:

    ازشما تشکر میکنم شهلا جان عزیز

  4. h.Forough گفت:

    عالمی گفته ای تو ازدل وجانست قبول
    که بگیرد جلو مردمِ نادانک ما
    گرنبود دسته زما تیشه ای بیگانه کجا
    باغِ ما را بنمود همچو بیابانک ما

  5. شهلا ولیزاده گفت:

    خواهش میکنم جناب فروغ گرانقدر،زیبایها باید تمجید شوند و کرکتری چون شما همچنان!

  6. زبیدالله(فیض آبادی) گفت:

    گفته ها تان به دلم گره بخورد و پیوند — چاره کار چی با شد بگو جانک

  7. h.Forough گفت:

    شهلاجان عزیز
    ازطرز نوشته ها وکلام برمیآید که خود
    دارای کرکترعالی وسجایایِ خوب انسانی
    هستید زیبا میبینید زیبا فکرمیکنید وزیبا
    مینویسید سپاس ازشما

  8. شهلا ولیزاده گفت:

    واقعأ بینش تان هم قابل قدر است،جهانی سپاس!

  9. h.Forough گفت:

    تشکراز آقای زیدالله خان فیض آبادی!
    چاره ای کار فقط لطفِ خدا میطلبد
    مًشکل آسان بوَد خالقِ یزدانکِ من

  10. ولی شاه عالمی گفت:

    خیلی سروده عالی جناب حسن شاه فروغ

  11. h.Forough گفت:

    ولی جان عزیز یک جهان سپاس ازشما

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما