۲۴ ساعت

01 سپتامبر
بدون دیدگاه

بر دفترِ این چرخِ ستمگار نویشتم

تاریخ نشر  شنبه ۱۱سنبله۱۳۹۱ –  اول سپتامبر ۲۰۱۲هالند

حسن شاه ” فروغ “

لندن

حسن شاه ” فروغ “

حسن شاه ” فروغ “

بر دفترِ این چرخِ ستمگار نویشتم

******

دل را بکف ازعشقِ تو جانانه گرفتم

از درد و غمی هجرِ تو پیمانه گرفتم

چون لاله مرا داغ  بدِل کرده و رفتی

مجنون شدم و گوشه ای ویرانه گرفتم

فرهاد چومن عاشق شیرین بکجا بود

بی تیشه بهر کوه و کمر خانه گرفتم

درکوره ای هجرانِ تو میسوزم و سازم

عاشق چو منم خِصلتِ پروانه گرفتم

بلبل صفت از عشق بهر شاخه بنالم

گل در بغلِ خار و من افسانه گرفتم

هرچند که زندانی نیم ،لیک به غُربت

در پایِ خودم و لچک و ذولانه گرفتم

هربار به عشقِ وطنم سوخته باری

در مجمر از آن آتشِ کاشانه گرفتم

ای مدفنِ اجدادِ من ای خاکِ دلیران

از ظلم و ستم دامن بیگانه گرفتم

هرجاکه رَوم عزتِ نفسَم نفروشم

درغُربتم وگوشه ای رِندانه گرفتم

بَر دفترِ این چرخِ ستمگار نویشتم

هردرس که ازعاشقِ فرزانه گرفتم

ما را نبود سیم و زرو حَبه و دینار

ازاشکِ فروغ گوهرِ یکدانه گرفتم

حسن شاه ” فروغ “

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما