( بخش پایانی ) مشاعره قیوم بشیر هروی با محترم نعمت الله مختارزاده
تاریخ نشر: جمعه ۲۵ جوزا ( خرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۴ جون ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
پیوسته بگذشته . . .
بخش آخر
دوستان طوری که میدانند این مشاعره طی چندین روز گذشته به نشر رسید ازینکه قافیه ها و ردیف آنها تقریبا یکسان بودند ، چنانچه جناب مختار زاده در سروده ی اخیر از آن یاد نمودند ، لهذا پاسخ ایشان اینک با قافیه و ردیف متفاوت سروده شده و تقدیم شما عزیزان میگردد، البته این آخرین قسمت از نخستین بخش مشاعره ما میباشد که پیشکش گردید.
عسلِ تلخ
نعمتا ! ای جان من اشعار چند و چون شده
هم ردیف و قافیه ، هم وزن دگرگون شده
از شکایت ها نوشتی ، از گلایه قصه ها
شاید هم گویی که این آدم ، بی مضمون شده
شاید هم تندی ز مرچ رفته و شوری از نمک
یا عسل تلخ گشته و دل های ما محزون شده
گفته ای تا کی نویسیم ما برای همدگر!
شاید هم دانی دلِ بیچاره ام مجنون شده
گفتی عابد کرد فرار و زاهد هم بگریخته
با خبر باش از دست شان دلخون شده
گرچه تکراراست مطالب یاقرین است واژه ها
یا که شاعر در اسارت مانده و مفتون شده
خواستم چیزی نویسم من ز چشم و زلف یار
یا ز آن قامت و یا لب ها ، چون میگون شده
دست کشیدم ناگهان دیدم زلیخا آمده
همچو یوسف این دلِ دیوانه ام افسون شده
ازکجا گویم « بشیر» کاین باغ دل ازدست یار
بسکه جام بگرفت ونوشید، ناگهان گلگون شده
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
اشعارِ یکنواخت
آقا بشیر ! قافیه ها ، خسته گون شده
وزن و ردیف ، بی نمک ازحد فزون شده
یاران شکایه ها و عزیزان گلایه ها
طرز نبشته های همه ، گونه گون شده
بنوشته اند ، کر شده گوشِ همه از این ،
اشعارِ یکنواخت که بی چند و چون شده
بنوشته اند، مرچ ، نه تند ونمک ، نه شور
از این سروده های که اٌم الفسون شده
تاکی ز همدگر بنویسید مثل هم
شاید که طبع سرکش تان در جنون شده
تکرار، واژه ها و مطالب به مثل هم
گویا که جام و ساغر تان کوزه گون شده
بنوشته اند شیوه و راهء نو انتخاب
ساغرشکست و بخت ، مگر واژگون شده
عابد فرار کرده و زاهد گریخته
کاخِ سفید باورِ شان سرنگون شده
« نعمت » زشهر رزم ، کنون دردیارِ بزم
حداد قهر کرده و از کلبیون شده
نعمت الله مختارزاده
اسن – آلمان
کلبیون = گروهی از فلاسفهء یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانستعه و با جامهء ژولیده و سر و پای برهنه به سر می بردند و آداب و رسوم اجتاماعی را تخطئه می کردند.