سفرنامه ناظر خودرو هروی
تاریخ نشر : دوشنبه ۳ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۲ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
همچشمی با سفرنامه ناصر خسرو علوی
سفرنامه ناظر خودرو هروی
سفرنامه زنده یاد استاد غلی اصغر بشیر هروی ، می باشد که
پس از یک سفر کاری که با تنی چند از روزنامه نگاران دیگر
بدعوت مؤسسات مطبوعاتی ایران ( اطلاعات و کیهان )
از کابل به تهران رفته بودند نوشته و از شماره ۴۲ سال
پنجم هفته نامه وزین ترجمان مؤرخ ۲۶ دلو (بهمن) ۱۳۵۱
خورشیدی بصورت هفته وار به نشر می رسید ، اینک پس
سالها آنرا با خوانندگان عزیز ۲۴ ساعت شریک می سازیم.
قسمت چهارم :
روز سه شنبهء ۳ دلو ۱۳۵۱ « دومین روز ورود ما به تهران برفباری دوشینه هنوز ادامه داشت . مهماندار ما که متأسفانه هر قدر به حافظه فشار می آوردم ضبط صحیح اسمش بیادم نمی آید ( و ازین بابت اخلاقآ شرمنده هستم ) و گمان میکنم به آقای خاوندگاران شهرت داشته باشد ، بما اطلاع داد که قبل از ظهر از مؤسسه رادیو تلویزیون ملی ایران ، دیدن خواهیم کرد و بعد از ظهر به کنگره ملی بزرگداشت انقلاب که ازیک جمعیت تقریبآ پنجهزار نفری متشکل از نمایندگان تمام اصناف مردم شهری و دهاتی سرتاسر کشور تشکیل میشود و قرار است اعلیحضرت پادشان ایران در باره نتایج انقلاب سفید سخنرانی کنند ، میرویم .
طبق این پروگرام ، قبل از ظهر آن روز ، به دیدن شعبات مختلف و دستگاه های متعدد رادیو تلویزیون ملی ایران « که شرح آن را به وقت دیگر میگذارم ) پرداختیم و بعد از ظهر به ساعت دو همراه با گروه روزنامه نگاران خارجی مهمان مؤسسه اطلاعات بسوی مرکز کنگره (استدیوم محمد رضا شاه پهلوی) رهسپارشدیم و برف همچنان می بارید.
قبل از اینکه بشرح دیدگی ها و شنیدگی های خود بپردازم بد نیست که مختصری در باره انقلاب سفید وموضوع و هدف آن جهت اطلاع خوانندگان محترم بنویسم.
منظور از « انقلاب سفید » اجرای دوازده طرح یا بعبارت دیگر دوازده اصل ابتکاری است که در طی ده سال گذشته ، در ایران عملی شد و با عملی شدن اصلو مزبور تحولات بزرگی در زندگی مردم آن کشور پدید آمد و به پیشرفت های قابل ملاحظه منتهی گردید.
اصول دوازده گانه بدینقرار است :
اصلاحات ، ارضی ، ملی کردن جنگل ها و علفچرها ، فروش اسهام کارخانه های دولتی بعنوان پشتوانه اصلاحات ارضی ، سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی ، اصلاح قانون انتخابت تشکیل سپاه دانش ، تشکل سپاه بهداشت ، تشکیل سپاه ترویج و آبادانی ، تشکیل خانه های انصاف ، ملی کردن منابع آبهای کشور ، نو سازی و انقلاب ادابی و آموزشی.
قبل از انقلاب سفید ، بیشتر از نصف زمین های قابل زراعت در ایران متعلف به یک عده معدود مالکان و زمین دراان بزرگ و بقیه متعلق به چند هزار نفر مالک درجه دوم و سوم بود که هرکدام از آنها در چهار چوب اراضی تحت مالکیت خود فرمانروایی کامل داشتند و دهقان یا کشتمند را در برابر بهره ناچیزی از درآمد سرشاری که بر اثر کار و کوشش وی به دست می آوردند ، بکا وامیداشتند و قسمت مهم عایدات زمین را خود شان تصرف میکردند بدون اینکه دهقان حق چون و چرا داشته باشد زیرا بی درنگ به خدمت او خاتمه داده میشد و مجبور بود دست زن و بچه خودرا گرفته به دهی دیگری برود و بردگی یک بادار دیگر را که با مالک قبلی چندان تفاوتی نداشت بپذیرد و این عمل در صورتی امکان پذیر بود که دهقان مدیون و باقیدار نمی بود وگرنه باید تا جان داشت ، چون مالکان بزرگ که قسمت بیشتر زمین های زراعتی را در اختیار داشتند دارای ثروت سرشاربودند و در شهر های داخل یا خارج به تفریح و تفرج روزگار میگذرانیدند و در عین حال رفتار بی انصافانه ایشان باعث دلسردی دهقان میشد ، قسمت زیادی از زمین های آنان یا بر اثر بی توجهی خودشان ویا بعلت نا رضایتی دهفان بایر و راکد میماند و تحت کشاورزی نمی آمد که البته این وضع در اقتصاد زراعتی کشور تآثیر نامطلوبی داشت .
با توجه باین نکته ، ابتدا قانون اصلاحات ارضی و بدنبال آن قانون اصلاحی قانو اصلاحات ارضی به میان آمد و بعد از آنکه مقداری از زمین های مالکان که خودشان قادر به کشت و زرع آن بودند ، بخود شان واگذاشته شد ، قیه به اقساط طولانی خریداری و بین دهقانان به تنسب افرا عایله و قدرت کار آنان تقسیم گردید و در نتیجه عده کثیری از دهقانان که قبلا جز حالت فعلی در دست ارباب نبودند اکنون که خود را صاحب زمین می بینند طبعآ بیشتر زحمت میکشند و بهتر بهره برداری میکنند.
ملی کردن جنگلها و علفچرها :
جنگل ها و علفچرهای طبیعی قبل از انقلاب سفید ، در اختیار یک عده از خانها و متفذین محلی بود که اشجار جنگلها را بدلخواه خود قطعه میکردند وعایدات آن را هم خودشان تصرف می نمودند. علفچرها هم در انحصار مال و مواشی ایشان بود و دیگر مالداران بدون اجازه و پرداخت حق المرتع نمیتوانستند برای چرانیدن مواشی خود از علفچری که در منطقه نفوذ یک خان بود استفاده کنند.
قانون ملی کردن جنگلها و مراتع به این خود سریها خاتمه داد و کلیه جنگلها و علفچر ها و بیشه های طبعی جزء اموال عامه محسوب گردید و نگهداری و توسعه آنها وظیفه دولت شناخته شد و قطع اشجار جنگلها و استفاده از علفچر ها تحت مقررات خاصی قرار گرفت . در عین حال به موجب همان قانون در حدود بیست هزار هکتار زمین برای ساختن جنگل های مصنوعی تحت کشت درآمد و بیش از پنجاه میلیون نهال در زمین های مذکور عرس گردید که قرار معلوم برای تأسیس کار خانه های کاغذ سازی و صنایع چوبی از جنگلهای مذکور استفاده بعمل خواهد آمد.
ادامه دارد …