صلاح
تاریخ نشر یکشنبه ۲۷ جولای ۲۰۱۴ هالند
صلاح
شهلا لطیفی
عیدانه در اتاق مزین با رنگ ها
قوت روحش را گم کرده بود
قوت روحش را گم کرده بود
گروگان روح اش ظلمت بخیلی بود
بی مرتجا
بی مرتجا
که میخواست
پرپرش کند در میان پنجه های اطفال
از خود راضی و بی اعتنا
ناگهان از کناره ی در
گام محکمی را دید که بسویش با استواری قدم می نهد
پرسیدش تو کیستی که فروزانم کردی
گام زرین از مسرت خندید که منم شاخه کرم زآن نیت تو
میروم تا دل های اطفال غریب را بی افروزم
با یک صلاح
شهلا جان سروده زیبا و عالیست. فرارسیدن عید سعید فطر بشما و خانواده محترم هم مبارک . امیدوارم طاعات وعبادات تان مورد قبول درکاه حق قرار گرفته باشد. موفق باشید. مهدی بشیر
دوست بزرگوار: عید شما و خانواده هم فرخنده باد و روح و جسم تان شاد و خُرم.