۲۴ ساعت

27 آوریل
۸دیدگاه

تازه ترین گفتگو با جلال نورانی

تاریخ  نشر شنبه ۲۷ اپریل ۲۰۱۳ هالند

جلال نورانی

جلال نورانی

تازه ترین گفتگو با جلال نورانی

مصاحبه کننده : قیوم بشیر

***

قیوم بشیر

قیوم بشیر

راستی جلال نورانی دراین چهار سال اخیر کجا بود و چه میکرد؟

در آستانهء سال ۲۰۰۹ میلادی بود که جلال نورانی بعد از اقامت شانزده ساله در شهر ملبورن کشور آسترالیا ناگهان بکس سفری اش را بست و گفت : میروم افغانستان.

برای خدا حافظی به خانه اش رفتم ( خانه یی که ندارد یعنی آپارتمان کرایی اش) پرسیدم : چرا میروی ؟

به بکس بسته ایکه فکر می کنم حدود سی کیلو وزن را در خود جا می دهد اشاره کرد و گفت : می خواهم این را به افغانستان انتقال بدهم ، حتمآ باید انتقالش بدهم.

بکس را بلند کردم . واقعآ چیزی کمتر یا بیشتر از سی کیلو وزن داشت .لحن جدی این طنز پرداز که القابی چون داستان نویس ، نمایشنامه نویس ، پژوهشگر و مترجم آثار ادبی را هم پیشروی نامش قطار می کنند ، مرا بهت زده ساخت . به سوی او چر خیدم و به چشمانش نگریستم ، میخواستم ببینم که به کی مانند شده ؟ به جیمز باند و یا کدام قاچاقبر حرفه یی؟ دیدم به هیچ کسی شباهت ندارد ، جزء خودش . همان جلال نورانی که در چند سال اخیر در مجلهء هنری گلبرگ با هم همکار بودیم ، همان طنز پرداز وطن ما که مورچه زیر پایش آزار نمی بیند اما  گاهی خرطوم فیل را دندان می گیرد ، از موش می گریزد ، اما سگ دیوانه را به لگد می زند ، از لگد قاطر مست نمی ترسد ، اما گوسفند مظلوم را به خاطر « گوسفندی بودن » می نکوهد ، گدی پران بازی را دوست دارد و از جنگ انداختن گدی پران حتی در همین پس پیری لذت می برد و چون کودکان خیزک  می زند که کدام کاغذ پران آن دیگری را به دست باد می سپارد و به قول بچه های کابل « آزاد » می کند، اما سگ جنگی ، مرغ جنگی و قچ جنگی را ابلهانه می داند.

از او پرسیدم:

خوب ،  میخواهی این بکس سی کیلویی را به کابل ببری؟

– بلی ، باید ببرم.

دیدم که بهترین فرصت دست داده که با این طنز پرداز شوخی کنم ، گفتم :

کاکا نورانی ! اگر این بکس را از مواد مخدر پر کرده افغانستان می بری ، زیره به کرمان بردن است ،  اگر پر از دالر است ، محال است که آنرا از همین میدان هوایی ملبورن بگذرانی ، گیرم که همه به خواب خرگوشی رفتنند و بکس دالر را به وطن بردی ، بدان و آگاه باش که هنوز روی اقیانوس هند پرواز می کنی که اختطاف چیان در کابل برایت آهنگ « قدم بنه و فرود آ که خانه خانهء تست » را به افتخارت دسته جمعی می خوانند.

اگر این بکس پر از قباله های شرعی و اسناد قانوی جایداد های هموطنان ساکن استرالیا است که میخواهی آنرا از غاصبان گرفته وبه صاحبان شان برگدرانی ، بدان و آگاه باش که زمین چوران شخ بروت و گردن کلفت در افغانستان صد ها هزار جریب زمین و ملکیت های دولتی را قورت کرده و آروغی هم نزده اند. این اسناد دست داشتهء ترا « درگیران » بخاری بادی گارد های خود هم نمی کنند.

نورانی برخاست و بکسش را باز کرد و گفت :

ببین در بکس من چیست ؟

به اندرون بکس سفری نظر کردم ، در آن جزء چند تکه لباس مستعمل چیزی نبود . بقیه اشیای داخل بکس دوسیه ها و پاکت هایی بودند که همه پر بودند از دست نوشته های نورانی و یاد داشت های شانزده سالهء این پژوهشگر از صد ها مأخد دری ، انگلیسی ، روسی و سایر یادداشتها و نوشته های او . من آگاهی داشتم که نورانی در آسترالیا برای نوشتن کتاب بزرگی در زمینهء طنز مشغول تحقیق است . در رابطه به طرحهای خود برای نوشتن چند کتاب تحقیقی دیگر نیز نورانی با من صحبت کرده بود. او برایم گفته بود که هفت یا هشت کتاب تحقیقی دارد  در زمینهء طنز ، انواع و اشکال طنز ، تیوری های طنز ، تکنیک های هنر طنز پردازی و تاریخچهء آن ،  او همچنان در بارهء ادبیات دراماتیک ، نمایشنامه نویسی و مطبوعات افغانستان هم مواد لازم را برای تدوین آماده نموده بود و در آن زمان میگفت که شاید چند مجموعه از داستانهای طنز و نمایشنامه های خود را هم به چاپ برسانم. اما نمیدانست  که چه زمانی را در کابل باید بگذراند تا با دست پر برگردد و از طرفی علاقمندی وی برای ملاقات نسل نوین کشور نیز مهم به نظر می رسید تا بداند در چه شرایطی زنده گی میکنند و اوضاع کشور از نگاه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به چه منوال است .             

خلاصه اینکه جلال نورانی روانهء افغانستان شد . من به هر طریقی با وی تماس می گرفتم . ضمن صحبت های تیلیفونی در طول این چهار سال فهمیدم که نورانی هدف اصلی خود را با جدیت و پشت کار دنبال کرده است و چندین کتاب جدید او به چاپ رسیده اند . در پهلوی آن مشغولیت های دیگری هم داشته ، از جمله تدریس در دانشگاهء کابل و کار در وزارت اطلاعات و فرهنگ به حیث مشاور .

اما در همین دو سه هفته قبل شبی زنگ تیلفون منزل ما به صدا درآمد ، با برداشتن گوشی تیلفون صدای آشنای جلال نورانی دوست عزیز و گرانقدرم را که پس از یک سفر طولانی از کابل برگشته بود شنیدم ، پس از مصافحه و احوالپرسی فردایش با همراهی دوست فرهیخته جناب استاد عبدالرؤف راصع پژوهشگر توانای کشورم به دیدنش رفتیم .و ساعاتی را به گفت و شنود در بارهء اوضاع کشور و وضعیت نظام فرهنگی در افغانستان پرداختیم .

آری ! جلال نورانی طنزپرداز، درامه نویس و ژورنالیست ورزیدهء کشورما چهار سال است که در کابل بود و باش دارد و این دومین باری بود که برای چند روزی به ملبورن آمده بود.

در اواخر ماه مارچ سال جاری عیسوی (۲۰۱۳) در ترکیب یک هیئت عالیرتبهء افغانستان برای افتتاح نمایشگاهء آثار تاریخی افغانستان « گنجینهء باختر » به ملبورن آمده بود . به شهری که شانزده سال در آن میزیست .

دیدار تازه شد ودریافتم که بهترین فرصت است برای انجام یک مصاحبه ، لهذا صحبتم را اینچنین آغاز نمودم :

بشیر : آقای نورانی ! آگاهی دارم که در چهار سال اخیر درافغانستان دوازده کتاب شما به چاپ رسیده است . می توانید بگویید که این کدام کتابها هستند؟

نورانی : غیر از یک رومان زیر عنوان ـ تولد هنرمند » که مؤسسهء نانسی دوپری آنرا به چاپ رسانید و یک مجموعه از طنز هایم زیر عنوان « نزدیک بود بی آب شوم » ، یک مجموعه از نمایشنامه هایم ، باقی کتابهایم همه تحقیقی هستند و در مؤسسات تحصیلات عالی افغانستان تدریس می شوند.

بشیر : می توانید این کتاب های تحقیقی تانرا نام ببرید:

نورانی : بلی ، کتابهای متذکره این ها هستند:

– هنر طنز پردازی .

– هنر نمایشنامه نویسی .

گفتاری در بارهء ادبیات دراماتیک .

 شکلی از طنز با خیالپردازی اغراق آمیز.Grotesque  گرو تسک 

 – پرودی یکی از اشکال بسیار معمول در طنز پردازیParody.

و البته یک کتاب « نقد طنز » زیر عنوان « ستیزه گرِ ظرافت گستر » هم زیر چاپ است . این کتاب نقدی  است بر سه مجموعهء طنز های « احسان الله سلام » طنز پرداز توانای افغانستان .

بشیر : در رابطه به نقد طنز جز دوسه نقد کوچک چند صفحه یی در زبان فارسی دری چیزی وجود ندارد . اما نوشتن یک کتاب « نقد طنز » فکر می کنم بزرگترین ، پر زحمت ترین و نخستین اثر تحقیقی خواهد بود . چرا طنز های احسان الله سلام را نقد کرده اید :

نورانی : در صد سال اخیر در افغانستان بیش از صد و پنجاه تن طنز های منظوم ، منثور و تمثیلی نوشته اند . اگر قرار باشد از میان ایشان ده طنز پرداز را به عنوان بهترین طنز آفرین برگزینیم ، احسان الله سلام یکی از این « ده بهترین » است . او یک طنز پرداز بسیار هنرمند است . سلام در تمام قالب های ادبی و ژورنالیزم طنز دارد . او اشکال مختلف طنز را هم ارائه کرده است ،یعنی هم پرودی دارد و هم گروتسک ، هم طنز داستانی دارد و هم طنز مقاله و هم طنز هایی در قابل های کوچک مانند قطعه ، رباعی ، ضرب المثل و امثالهم . مهم اینست که او تمام شگرد های طنز پردازی را به کار بسته و با صناعات لفظی و معنوی با مهارت کم نظیری در هر اثرش « لحن طنز » را به وجود آورده است . برخی از طنز های او را اگر آدم بیست بار هم خوانده باشد ، چند بار دیگر نیز با لذتت تمام خواهد خواند. اما در این نقد بر طنز های احسان الله سلام هدف من ستایش از این نویسنده نبوده است . من خواستم با این نقد ریزه کاری ها و خصوصیات یک طنز واقعی را نشان بدهم . خواستم جوانانی که در آینده به طنز رو می آورند درک دقیق و درستی از « هنر طنز پردازی » داشته باشند.

بشیر : پس در این صورت نقد متذکره می تواند یک کتاب ممد درسی برای استادان و دانشجویان مؤسسات تحصیلات عالی باشد که مضمون « هنز طنز پردازی » یکی از مضامین درسی شان است .

نورانی : متأسفانه ما هر گونه  نقد  بسیار کم داشته ایم ، در حالی که در بعضی از فاکولته ها « نقد ادبی » و « نقد هنری » تدریس هم می شوند.

  بشیر : در دههء پنجاه و شصت خورشیدی قبل از اینکه مجبور به مهاجرت شوید تعدادی از کتب ، نوشته ها و یا ترجمه های شما در افغانستان ویا خارج از کشور به چاپ رسیده بودند. در مورد آن کتابها چه نظر دارید؟

نورانی : تا جاییکه آگاهی حاصل نمودم تمام آن کتابهای چاپ شدهء من اکنون نایاب اند . چند عنوان از آن کتابها را بعضی از بنگاه های نشراتی تجدید چاپ کرده اند. بعضی از آنها را با اضافات و تجدید نظرهای خودم دوباره چاپ نمودم و در ارتباط به سایر کتب نیز تصامیمی اتخاذ نموده ام .

بشیر : غیر از تدوین و چاپ کتابهای تان در کابل چه مصروفیت های دیگر داشتید ؟

نورانی : در سال ۲۰۰۹  در فاکولتهء هنر های دانشگاهء کابل سه مضمون

– هنر نمایشنامه نویسی .

– شخصیت سازی در نمایش .

و ادبیات دراماتیک را تدریس می کردم ، اما در سه سال اخیر در وزارت اطلاعات و فرهنگ  به حیث مشاور کار میکنم.

بشیر : وضعیت فرهنگی در کشور را چگونه می بینید؟

نورانی : در طول سالهایی که جنگ های تنظیمی ادامه داشت و همچنان در دورهء طالبان هنر ، فرهنگ و ادبیات صدمات هولناکی را متقبل شد . بهترین تیاتر افغانستان ، موزیم ملی و تعدادی از ساختمان های دیگر به ویرانه مبدل شدند ، نویسنده گان و هنرمندان نقاشی ، سینما ، تیاتر ، موسیقی و مجسمه سازی از کشور متواری شدند ، تعدادی به شهادت رسیدند و یا از فقر به کار های فزیکی رو آوردند.

از بسیاری هنر ها مانند سینما ، موسیقی ، تیاتر ، نقاشی  جز نام چیزی باقی نماند، اما طی ده سال اخیر تمام هنر ها احیا شدند . در حال حاضر در افغانستان بیشتر از چهل تلویزیون ، صد و پنجاه رادیو و حدود هزار عنوان نشرات چاپی  فعال هستند . آزادی بیان و به وجود آمدن جامعهء مدنی و نهاد های فرهنگی مستقل از دست آورد های خوب ده سال اخیر است ، اما بازهم وضعیت فرهنگی ایده آل وجود ندارد.

بشیر : چرا ؟

نورانی : بر ای اینکه دولت مجبور است بخش اعظم بودجه را صرف باز سازی قوای امنیتی و بهبود معارف و صحت عامه بکند . برای فعالیت های فرهنگی وزارت اطلاعات و فرهنگ کمترین بودجه را بدست می آورد . مهمتر از آن کادر های مسلکی کافی وجود ندارد تا تربیه شدن کارد های تحصیل کرده در عرصه های هنری و ادبی ، باید نشرات نازل رسانه ها را تحمل کرد.

بشیر : یعنی با وجود اینکه از لحاظ کمی رسانه های افغانستان به صورت حیرت انگیر و بی سابقه رشد کرده است ، اما تولیدات  ادبی و هنری کیفیت لازم را ندارد.

نورانی : بلی همین طور است .

بشیر : آقای نورانی ! کمی در بارهء زنده گی شخصی تان بگویید .

نورانی : آقای بشیر ! شما فامیل مرا اعم از خواهران و برادران ، همسر و فرزندان ، همه را می شناسید و در رابطه به بیوگرافی من در انترنت مطالبی وجود دارد . غیر از شما در گذشته جناب پرتو نادری و پروفیسور دکتور عنایت الله شهرانی نیز در بارهء من به تفصیل نوشته اند. طوریکه پروفیسور عنایت الله شهرانی تیلفونی به من گفتند در جلد دوم « کی کی است » در فرهنگ برون مرزی پروفیسور رسول رهین هم در بارهء استادم شادروان استاد علی اصغر بشیر « هروی » و هم در بارهء این بندهء پر گناه به تفصیل معلومات داده شده است .

بشیر: برای آینده چه کار های پژوهشی را در نظر دارید انجام دهید ؟

نورانی : کتاب هنر طنز پردازی را که من « پنج کتاب طنز»  نامیده ام و در هفتصد صفحه به چاپ رسیده است ، در واقع کتاب اول و دوم است . در جلد بعدی این کتاب که شامل کتاب سوم ، چهارم و پنجم است ، فصل های باقی مانده را تکمیل خواهم کرد و همچنان یک اثر تحقیقی کوچک را آمادهء چاپ می سازم و آن کتاب در بارهء به وجود آمدن نخستین جریدهء طنز در افغانستان است که « ترجمان » نام داشت . می خواهم در این اثر رابطه به سی نشریهء غیر دولتی در دههء چهل و عمدتآ در بارهء ترجمان توضیح بدهم . وضعیت مطبوعات را در آن دورهء تاریخی که به « دههء دموکراسی » معروف شده است ، میزان سانسور و میزان آزادی بیان در آن دوره قابل دقت و تحقیق است . امیدواریم عمر وفا کند و این کار تحقیقی را که برای محصلان عرصهء ژورنالیزم و پژوهشگران تاریخ مطبوعات افغانستان مهم است ، به پایان برسانم.

بشیر : آقای نورانی ! دعا می کنم مؤفق به کارهای تحقیقی بیشتر شده و خدمات فرهنگی تازهء تان را شاهد باشیم.

تشکر

نورانی : از شما هم تشکر میکنم آقای بشیر که زحمت کشیدید و زمینهء این گفت و شنود را مساعد ساختید . مؤفق باشید.

 

۸ پاسخ به “تازه ترین گفتگو با جلال نورانی”

  1. admin گفت:

    قیوم جان تشکر از مصاحبه زیبا و جالبت ، معلومات خوبی در مورد نورانی عزیز به اختیار ما و خواننده گان محترم گذاشتی . زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. همایون عالمی گفت:

    دوست گرامی قیوم جان بشیر بسلامت باشید و ازینکه با استاد بزرگ جناب جلال نورانی مصاحبه نموده و آنرا به اشتراک گذاشتید تشکر میکنم ، هستند شخصیت هایی که اهداف بزرگ فرهنگی را برای ترویج مجدد معنویات در کشور دنبال میکنند. و من صحبت هایی مثبت گرای استاد نورانی را بحیث یک نوید در راستای ارتقای فرهنگ در کشور تلقی نموده و خواهان پیشرفت هایی بیشماری درین عرصه میباشم . خداوند به تعداد بزرگانی همچون استاد نورانی در کشور برکت آورده و ما را از درد بیفرهنگی نجات دهد

    شاد و موفق باشید

  3. شهلا ولیزاده گفت:

    از زحمات شما ممنون و برای ان عالیقدر بهروزی و شادکامی آرزومندم!

  4. بشیر عزیزم را عرض سلام وادب دارم و از بارگاهی الهی صحت و
    سلامتی همرا با طبع شکوفان بهارِ ی برایت آرزومندم .
    نـورانی ساخت فیضِ جلالـش،(بشیر) باز
    این دانه های جوهر کمیابِ بیست وچهار
    با عرض حرمت جوهر.

  5. قیوم بشیر گفت:

    تشکر مهدی جان از محبت همیشگی تان ، در مصاحبه عکس های تازه هم گرفته بودم ، اما با تأسف ضعیف آمده بود و نتوانستم بفرستم.
    بازهم از زحمات شما جهانی ممنونم!

  6. قیوم بشیر گفت:

    درود بر شما دوست نازنین جناب عالمی عزیز ، بلی داشتن استادانی چون نورانی برای کشور ما ، فرهنگ ما و بخصوص نسل جوان ما که طالب فراگیری و پیشرفت در نظام فرهنگی ما میباشند نعمت است و برای نسل حاضر یک غنیمت . خداوند آنهایی را که برای مردم ، فرهنگ و جامعهء شان می اندیشند در پناهء الطاف خودش محفوظ داشته و مؤفق نماید!

  7. قیوم بشیر گفت:

    بانوی ارجمند خانم ولی زاده از محبت و حسن نظرتان جهانی سپاس واظهار امتنان نموده ، مؤفقیت تانرا آرزومندم!

  8. قیوم بشیر گفت:

    درود و سلام متقابل نثار دوست فرهیخته جناب جوهر عزیز ، امیدوارم صحتمند وکامگار بوده و با عبور از عرصهء مشکلات از اشعار زیبا و سرشار از صفا و احساس تان مستفید شویم ، زنده باشید!

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما