۲۴ ساعت

06 اکتبر
۱ دیدگاه

به دخترک مهاجر با الفاظ عامیانه و محلی

  تاریخ نشر شنبه  ۶ اکتوبر ۲۰۱۲ هالند

 صادق پیکار

به دخترک مهاجر با الفاظ عامیانه و محلی

**********

ای دخترک مهاجر ای جان و جگر

رفتی تو زپیشکم به ملکهای دگر

“سیر تو ندیدم سفرت پیش آمد

کی باشه که بینمت دوسه بار دگر

 

گاه گاه دل تنگم آرزوی تو کند

دیوانه صفت هوای روی تو کند

رفتی و نگفتی به کجا می پایی

آیا به کدام شهر جستجوی تو کند

 

رفتی و ز شهر ما صفا کم شده رفت

از کوچۀ ما مهر و وفا کم شده رفت

بسیار دعا کدم مگر باز آیی

ایوای که تآثیر دعا کم شده رفت

 

خوابت دیدم سر سر پلوان رفتی

زیر نظرم چون مه تابان رفتی

یک بوسه برایت سر راهی داشتم

یک لب نچشیدی و شتابان رفتی

 

خواهم که خدا پشت و پناه تو بود

گلهای زمین، فرش راه تو بود

آسوده رسی  به منزل مقصودت

تا باز آیی دیده به راه تو بود

صادق پیکار

 

یک پاسخ به “به دخترک مهاجر با الفاظ عامیانه و محلی”

  1. شهلا ولیزاده گفت:

    واه،این شعر بحالم چه خوب میخواند،پر از احساسات،ممنون!

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما