عید نوروز
عید نوروز
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
نوزدهم مارچ ۲۰۱۲
تاریخ نشر سه شنبه اول حمل ۱۳۹۱ – ۲۰ مارچ ۲۰۱۲
قیوم بشیر
نو بهار آمد و این خانه خزان است هنوز
غصه ها بر دل هر پیر و جوان است هنوز
درد بی مهری و فریاد و هیاهوی وطن
هرطرف غمزده از جورِ زمان است هنوز
درد بگرفته درون دل و هم جان و تنم
همه جا غصهِ هجران و فغان است هنوز
طفل معصوم وطن نا له ز بیداد کند
زین سبب مادرِ میهن نگران است هنوز
شکوه از غیر نباشد که دهم شرح فراق
خستگی ها همه از سوزِ نهان است هنوز
تکیه بر غیر نداریم به نوای دلِ خویش
میهنم خاک تو چون نقش جهان است هنوز
دشمنت توطئه دارد که نباشد اثرت
دشمنی ها همه همواره روان است هنوز
طرزافکار رئیسان ووکیلان عجب است
قصهِ غمزده ای گرگ و شبان است هنوز
گله از غیر ندارم همه از دست جفاست
آنچه نا گفته بیان شد عیان است هنوز
چهارده قرن گذشت بانگ محمد بهواست
لیک این د ولت ما ضد زنان است هنوز
چهار صد سال دگر کرده عقب گرد وطنم
کشوری که همه جا ورد زبان است هنوز
نو بهار آمد و نوروز دل انگیر رسید
دامن سبز چمن دشت و کران است هنوز
طفل بیچاره ندارد به تنش جامه دریغ
بس فغان ها ز دل بیوه زنان است هنوز
درد ها گر چه زیاد است به فقیران بنگر
شکوه بس کن« بشیر»غصهِ نان است هنوز
عید نوروز فرا آمد و مرغان همه جا
برگل وباغ و چمن چهچه زنان است هنوز
با همه آه و فغان عید مبارک به شما
عید نوروزی ما جشن گُلان است هنوز
دیدگاه بگذارید