ارسال شده توسط admin در
اشعار
تاریخ نشر : پنجشنبه ۴ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۵ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
گفتگوی سیر و پیاز
بشنو ازمن قصهٔ سیر و پیاز
داستانِ روح بخشِ دلنواز
رازِاین گفت و شنودِ شان شنو
نغمه های نازِ رود شان شنو
برسرِ سفره یکی از روز ها
گوش میدادم به حرفِ آن دو تا
هردو با هم گفتگویی داشتند
جرّ بحث و تند خویی داشتند
سیر بابِ عیب جویی باز کرد
با پیازاین گونه حرف آغاز کرد
گفت کای آشفته حالِ طبع تیز
چشمم ازتُندی توشد اشک ریز
تو اگر عریان بمانی ساعتی
می رسد بر تار و پودت آفتی
*******
در جوابِ سیر گفت آخر پیاز
عیب جویی کم نما ای سرفراز
ما سراپا سود بخش و مثمریم
قوتِ جان کامِ دل را شکّریم
پیکرِ هر سفره را جانیم ما
زیبِ خوانِ تندرستانیم ما
ازتو شد بد بو دهانِ ما چنین
توخودت را بین وعیبِ ما مبین
هرکه را زشتی و زیبائیش هست
حسنِ پنهان عیبِ پیدائیش هست
برپرِطاووس و آن شاهکارهاش
بین، مبین برساق و عریانی پاش
علی احمد زرگرپور
۲۳ جولای ۲۰۲۴