۲۴ ساعت

27 ژانویه
۱۶دیدگاه

شیوهء داستانسرایی امیر خسرو

تاریخ نشر  پنجشنبه  هفتم  دلو ۱۴۰۰ – ۲۷ جنوری  ۲۰۲۲ هالند

این مقاله از مجموع مقالات دانشمندانی استخراج شده که بتاریخ ۲۱ حوت سال ۱۳۵۳ در سیمینار امیرخسرو بلخی قرائت گردیده و بعدآ بصورت کتاب مستقل بنام (مجلس امیرخسرو بلخی) توسط انتشارات بیهقی در کابل  بچاپ رسیده بود.

شیوهء داستانسرایی امیر خسرو

نمونهء مثنوی هشت بهشت

بقلم: زنده یاد استاد علی اصغر بشیر هروی

بخش پنجم :

بهرام با یک تیر دو پیکانه، شاخهای آهوی نر را که علامت فارقه آن از جنس مخالفش می باشد ، هدف قرار میدهد و آنها را با تیر از سر آهو بر میدارد و بعد ، دو تیر به طرف آهوی ماده می اندازد که پیکان های آن در سرش جای می گیرد و مثل دو شاخ آهوی نر جلوه میکند.

سپس اسپ را به طرف او آهوی دیگر متوجه می سازد و به گوش یکی از آنها تیری میزند و هنگامی که آهو میخواهد گوش خود را با سم خود بخارد ، تیر دیگری می اندازد و سر و گوش و پای او را به هم می دوزد.

آزاده را که ظاهرآ از پیشنهاد بلهوسانه خود پشیمان شده است دل بر آهو می سوزد و بگریه می افتد و در پاسخ بهرام که از او چگونگی را می پرسد و انتظار تحسین و آفرین را دارد ، می گوید:

. . . . . این    نه  مردانگیست

نه مردی ، ترا خوی دیوانگیست

و این پاسخ غیر منتظره بهرام را خشمگین می سازد.

بزد دست بهرام  و او  را   ز زین

نگونسار بر زد  به  روی    زمین

هیون  از  بر  ماه   چهره    براند

برودست وچنگش به خون درنشاند

چو  او  زیر  پای  هیون  در بمرد

به نخجیر از  آن  پس کنیزک نبرد

روایت فردوسی با مرگ کنیزک چنگزن – آزاده – پایان می یابد.

در روایت نظامی نیز فتنه ، چنگزن است و با بهرام به شکار گاه میرود.

بهرام پس از آنکه سم و گوش گوری را بنا بر پیشنهاد فتنه به هم میدوزد از او می پرسد که :

دستبردم چگونه می بینی ؟

و البته انتظار دارد که از فتنه آفرین بشنود ، ولی فتنه می گوید:

کار پر کرده گی بود دشوار ؟

این پاسخ بر بهرام گران می آید و در اندیشه قتل فتنه می افتد و او را به سرهنگی می سپارد تا کارش را بسازد و « شمع وار از تنش سر اندازد » اما فتنه از او – از سرهنگ – خواهش میکندت که روز کی چند صبر کن و به بهرام بگو « کشتمش» اگر او شاد شود ، آن وقت بیا و مأموریت خود را انجام بده و گرنه .

تو ز پرسش رهی و من ز هلاک

سرهنگ این پیشنهاد را قبول میکند و یک هفته بعد که متوجه میشود بهرام پشیمان شده است خاطرش آرام می یاد ، اما فتنه در خانه سرهنگ بیکار نمی نشیند و برای اثبات قضیه « کار نیکو کردن از پر کردن است » گوساله ای نوزاده از آن سرهنگ را هر روز بر دوش حمل میکند وبا شست پا زینه عمارت را می پیماید وگوساله را به بام میبرد و این کار را تا وقتی که گوساله گاوی شش ساله می شود ، دوام میدهد بدون اینکه هیچ رنجی را متحمل گردد.

سرانجام یک روز سرهنگ به اشارت فتنه ، بهرام را به مهمانی دعوت میکند و بهرام در آنجا به چشم خود این هنرنمایی را از فتنه می بیند بدون آنکه او را بشناسد ، اما در حالی که از هنر فتنه ، سخت به تعب آمده است ، به او می گوید:

…… این   نه  زور مندی تست

بلکه تعلیم   کرده ای ز نخست

اندک اندک  به سال های دراز

کرده ای بر طریق  ادمان ساز

تا  کنونش  ز راه  بی  رنجی

در  ترازوی  خویشتن  سنجی

و فتنه هم جواب میدهد :

من که  گاوی بر آورم  بر بام

جز به  تعلیم  بر  نیارم   نام !

چه سبب چون زنی توگوری خرد

نام   تعلیم  کس   نیارد  برد ؟

بهرام او را می شناسد و از وی عذرخواهی میکند و سرهنگ را هم نوازش مینماید ، اکنون ببینیم که داستانسرای ما – امیر خسرو – این داستان را چگونه پرورانیده است .

او در حالیکه به روایت هردو سلف خود – فردوسی و نظامی – ازین داستان توجه داشته است ، پیکر داستان دلارام چینی را چنین شروع میکند:

بامدادان  که  این  غزاله  نور

مشک شب را نهفت در کافور

بهرام ، اسبان شکاری را میخواهد و اسب خاص خود را سوار میشود و نازنین را که همان دلارام چینی با اوصاف یاد شده است ، همراه خود به شکار گاه می برد ، ناگهان از کرانه دشت آهویی چند پدیدار میشوند و دلارام به بهرام میگوید :

.     .    .    .    .    .    .    .   .

آهو  آمد    بسوی    شیر    فراز

هر  یکی  را  ز  تو  چنان جویم

کانچنان  افگنی    که  من  گویم

گرچه تیرت به حکم پرهنر است

آنکه حکمیست حکم آن دگر است

در این روایت ، ابتکار گفتار با دلارام است که کنیز بهرام است ولی به او فرمان میدهد که هریکی را همانطور که من میگویم باید بیفگنی و این دلیری باعث برافروختگی بهرام میشود.

این یک حادثه بود از حوادث اصلی داستان.

زان  دلیری  که  کرده  ماه  تمام

گفت :  با او  به  طیر گی بهرام

که   لب  شیر  چون   بخندد  دیر

می کند     آهو   آزامایش    شیر

بعد از آن ، مثل اینکه خشمش قدری فرو نشسته باشد ، میگوید :

لیک  چون  پیشهء  من  آمد  تیر

مرد  را کی  بود  ز پیشه  گزیر

باز   گو   تا   زنم   به   دانایی

هر یکی را  چنان  که  فرمایی

دلارام که متوجه بر افروختگی بهرام شده است مثل اینکه بعد از آن برافروختگی باور ندارد که بهرام حاضر شده است تا به او امتحان بدهد میگوید :

.     .    .    .    .    .    .    .   .

….. این خواهش ار زمن خواهی

ناوکی   زن   بر   آهوی    ساده

که  شود  ماده  نر،  نرش  ماده

بهرام مقصود او را در می یابد و مطابق خواهش او به هنر نمایی می پردازد.

به خدنگی دو  شاخ  ز  آهوی نر

برد ، زانگونه  کو  نداشت  خیبر

ضربه بر فرق او از آنسان  راند

که از او تا  به  ماده   فرق  نماند

کار نر چون  به مادگی  پرداخت

سوی ماده  که  نر کند  در تاخت

دو یک  انداز را  به  هم  پیوست

پس  بر آهو  روانه  کرد زشست

هر دو درسرچنان نشاندش غرق

که دو شاخش  پدید کرد  به فرق

زان دو شرط هنرکه درخورکرد

کرد  نر ماده  ، ماده  را  نر کرد

ادامه دارد …

 

۱۶ پاسخ به “شیوهء داستانسرایی امیر خسرو”

  1. admin گفت:

    دوستان محترم سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن !

    اینک بخش پنجم شیوهء داستانسرایی امیر خسرو نوشتۀ شاد روان استاد بشیر هروی را که برادرگرامی ام قیوم جان آنرا آماده نموده تقدیم شما عزیزان مینمایم . مهدی بشیر

  2. عنایت الله بصیر گفت:

    موفق باشید آقای مهدی بشیر روح استاد گرامی شاد

  3. عبدالله هروی گفت:

    مقاله خیلی عالیست. روح استاد بزرگوار بشیر هروی شاد و شما برادران عزیز هم سلامت.

  4. علی احمد زرگرپور گفت:

    روح و روان استاد بزرگوار شاد و یاد شان گرامی باد

  5. رحیم ابراهیم گفت:

    دوست عزیز سلام
    من یکی از علاقه مندان مرحوم استم. آثار ایشان را دوست دارم و بارها خواندم. مخصوصا جلد اول هزار و یک حکایت مرحوم را.

  6. داکتر فیض الله نهال ایماق گفت:

    روح استاد گرامی شاد ،‌یاد شان خجسته باد . بختیار باشید جناب مهدی بشیر !

  7. عزیزه عنایت گفت:

    خداوند روح شانرا شاد داشته باشد و یاد شان گرامی باد .

  8. نورالدین همسنگر گفت:

    روان شان شاد یادشان گرامی و جایگاهشان بهشت برین باد.

  9. قیوم بشیر هروی گفت:

    مهدی جان گرامی ! با تشکر از زحمات قابل قدر تان ، من هم به نوبه خودم از حضور با صفای همه عزیزان ابراز سپاس و قدردانی نموده ، روح پدر عزیز ما و همه عزیزان سفر کرده را شاد و خشنود می طلبم.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی
    ملبورن – استرالیا

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما