دستم شکستــه پای ز کار اوفتاده است
تاریخ نشر چهار شنبه ۱۱ جون ۲۰۱۴ هالند
احمد محمود امپراطور
شیــــرین زبان مـــه رخ و نـازک ادا بیا
با شاخسار غنچـــــه و سبــــزین ردا بیا
ارزان کن عطـــر پیـرهن و بوی عشق را
همچون بهــــار همــــرهی بــــاد صبا بیا
دستم شکستــه پای ز کار اوفتاده است
لطفِ نمــــــا به مظهــــر این جان فدا بیا
باشی طبیب حاذق این جســـم خسته ام
بهــــــــر عــــلاج قلب من ای کیمیــا بیا
خشکیـده می شوم که نــباشی کنـار من
چون ابــــــر رحمـــتِ و چـو آب بقـــا بیا
خاکم بسرکه بی تو نفس میـکشم هنوز
اقبــــال خفتــــــــه ام تو بحـکم قضا بیا
دارم به سینــه داغ فــراق تو ای عـزیز
می خواهــی تا شــود ز دل من جـدا بیا
از حـرف مدعی شده بــودی ملول دوش
قامت خمیـــده رفتـــــهء قــامت رسا بیا
محمود را سخن دگـــر از رفتنـت مــگوی
بر خـــاک رو نهــــــاده و بهــــر خـدا بیا
———-
احمد محمود امپراطور
محمود عزیز ، بازهم زیبا ، عالی و با احساس سروده اید. موفق باشید. مهدی بشر
درود به استاد خردمند محترم محمد مهدی بشیر هروی صاحب و کلیه کاربران سایت وزین ۲۴ ساعت..!
از لطف و نوازش بی بدیل و کمک های معنوی شما در قسمت ثبت و نشر ارسالی هایم با بهترین واژه ها تشکرات می نمایم.
موفق و مؤید باشید.
با ارادت
امپراطور
ارزان کن عطر پیراهن وبوی عشق را
همچو بهار همراهی باد صبا بیا
امپراطور
سروده خیلی عالی وناب !
محمود جان شاد وکامگار وصحتمند باشید
So beaurfull Mahmood jan aziz