نشان بودن
تاریخ نشر جمعه ۳۱ جنوری ۲۰۱۴ هالند
نشان بودن
شاد روان استاد صابر هروی
کابل جوزای ۱۳۷۲
ای خوش آن عمر که با لطف و محبت گذرد
نی که با کینه و افساد و عداوت گذرد
فرصت عمر بود یک نفس کوتاهی
اسف انگیز بود گر به سفالت گذرد
زنده آن که غم مردم و کشور دارد
ماه و سالش به وطنخواهی و غیرت گذرد
خرم آن سر که شود خاک رهۀ آزدای
وندرین ره ز تمنای وجاهت گذرد
می رود روز و شب عمر چو باد صر صر
بهتر آنست که عزم و متانت گذرد
زیبد آن عمر گرانمایه که بهر دگران
به وفاکیشی و احسان و عطوفت گذرد
گر بخواهیم و نخواهیم زود از کف ما
گر به کید و حسد و یا به فضیلیت گذرد
عمر آنست که انسان به غم همنوعان
از سر و جان و غم راحت و لذت گذرد
آزمونیست باهل خرد و بینش و فهم
حیف این عمر که با بغض و لجاجت گذرد
آمد و رفت نفس نیست نشان بودن
بودن آنست که با عزت و صولت گذرد
جاودان زنده گی ، تقوای عمل می خواهد
یعنی در مهر وطن با غم ملت گذرد
مرده بودن به از آنست که روز و شب ما
به غم چرم و چکل یا به شقاوت گذرد
بهره بردار و مشو غافل و هشیاری کن
با خبر باش که این لحظه و فرصت گذرد
شاد روان استاد صابر هروی
کابل جوزای ۱۳۷۲
سروده زیبا و عالیست ، خداوند روح شاد روان استاد صابر هروی را شاد و جنتها نصیبش گرداند. مهدی بشیر