شوخی با دار و دستهء ترجمان
تاریخ نشر یکشنبه ۲۶ حمل ۱۳۹۷ – ۱۵ اپریل ۲۰۱۸– هالند
طنزی از جریدهء ترجمان
میرزا قیوم تقدیم می کند :
شوخی با دار و دستهء ترجمان
********
به سلسلهء شوخی با دست اندرکاران و همکاران ترجمان ، پس ازشادروان استاد علی اصغر بشیر هروی ، مدیر مسئول ، نوبت به مرحوم پوهاند دکتور عبدالرحیم نوین صاحب امتیاز جریده می رسد که اینک خدمت خواننده گان محترم تقدیم می گردد :
قیوم بشیر هروی
قسمت دوم :
دکتور نوین
پوهاند دکتورالحاج عبدالرحیم نوین متخصص امراض نسائی و ولادی وصاحب امتیاز و احتیاط جریدهء ملی بیطرف فکاهی ، سیاسی ، انتقادی و اجتماعی ترجمان .
صاحب این اسماء و القاب را اگر ندیده باشید و بخواهید از روی نام و لقب قیافه و هیکلش در نظر خود مجسم کنید ، شاید با استفاده از وجه مشابهت حروف کلمه ( نوین ) و اعدادی مثل (نه) و (نود) تصور کنید که وی شخصی است دارای یک متر و نود سانتی طول و نود وپنج سانتی عرض و لااقل چهل ونه سانتی ضخامت ، درحالیکه او چنین نیست عینآ مثل اطفال مکتبی چنانکه درعکسش دیده میشود. قدی کوتاه و جثه ای خرد دارد وخیلی جوان هم میباشد و مشاهدهء وی بی اختیار انسانرا به یاد آن ضرب المثل قدیمی که میگوید : فلفل نبین چه ریز است ، بچش ببین چه تیز است، می اندازد !
دکتور نوین جوانترین پوهاند افغانستان و مشهورترین کارتونیست این کشور که تألیفاتی به زبان های دری و آلمانی دارد و کارتونهایش شهرت بین المللی یافته خطی دارد که فقط خودش می تواند بخواند و اگراطبای محترم نرنجند، این موهبت را تنها به دکتور نوین نداده اند و خط همهء دکتوران از سر یک کرباس است !
هر وقت مقاله ای از دکتور نوین به مطبعه میرود، داد و فریاد آپریتر ، صفحه بست ، مرتب و مصحح به آسمان بلند میشود و همه بزبان حال میگویند: خدایا خودت بما رحم کن !
حتمآ حالا دسته ای از خواننده گان محترم خواهند گفت : بابا ، بدخطی دکتوران که یک امر عادی است و حاجت به این همه شرح کشاف ندارد ، چرا لطیفه ای در بارهء صاحب احتیاط جریده نقل نمیکنی؟
این دسته از خواننده گان که دستی از دور بر آتش دارند ، نمیدانند که این حقیر فقیر، میرزا قیوم که معاش خور ترجمان هستم اگر امروز به چنین اقدام خطر ناکی دست بزنم فرداست که مکتوبی از ادارهء ترجمان بدستم داده میشود که در آن نوشته اند :
ص میرزا قیوم ، چون فلان نماینده سابق ترجمان در فلان شهر ، مبلغ زیادی از ترجمان باقیدار است وهنوز برای فیصلهء حساب خود حاضر نشده است ، شما از این تاریخ اضافه بست شمرده میشوید .
(بااحترام ) .
البته میدانید که ده کجا و درختها کجا؟ و این را هم میدانید که اکثر اضافه بستی های این مملکت مطابق همین قاعده صورت میگیرد ، بنا بر این مگر عقلم را از دست داده ام که برای صاحب امتیاز جریده خودمان لطیفه پردازی نمایم؟
اما برای اینکه دل شما نشکند این حکایت کوچک را که صد در صد جدی است نقل میکنم :
چند وقت قبل ورقهء درخواستی از آقای محمد یوسف خان قناد نمایندهء سابق ترجمان در هرات بدفتر جریده رسید که در آن خواهش کرده بود در سهمیهء هرات مقداری افزوده شود. این درخواست را به آقای دکتور نوین تقدیم کردم تا حسب معمول در ذیل آن بنویسند : طبق مقررات اجراء شود ..
آقای دکتور ورقه را خواندند و بعد از من پرسیدند: محمد یوسف خان قناد ، چه نام دارد ؟
من ابتدا تصور کردم گوشهایم عوضی شنیده است و جوابی ندادم ولی بازصدای آقای دکتور بلند شد که او میرزا قیوم ، محمد یوسف خان قناد چه نام دارد ؟
گفتم: صاحب ، محمد یوسف خان قناد محمد یوسف خان قناد نام دارد !
آن وقت دکتور صاحب ، ورقه را امضاء کردند و بمن دادند . راستی تا فراموش نکرده ام خوبست بگویم پوهاند نوین شوق فراوان به گرفتن چندک از جراید دارد اما اگر جریده ای از ترجمان چندک بگیرد او خشمناک میشود واز شدت خشم تا سه روز با کسی حرف نمی زند.
وی چهار دختر و یک پسر دارد و پسرش که عبدالله ناصر نام دارد دو ساله است و از حالا مشق و تمرین میکند که جای پیکاسو را بگیرد . دلیل من کاریکاتور هائیست که پدرش رسم میکند و تا یک لحظه غافل میشود عبدالله جان به بازی قلم را بر میدارد و آنها را به شکل تابلو های استاد پیکاسو در می آورد .
والسلام نامه تمام هفتهء آینده اگر زنده بودیم خدمت یکی دیگرازاین اجل بر گشته ها خواهیم رسید !
ادامه دارد…
روح زنده یاد دکتور نوین و استاد بشیر هروی شاد .
درود به برادر گرامی ام قیوم جان. جهانی سپاس از اینکه زحمت کشیدی و طنز شوخی با دار و دستهء ترجمان را تقدیم عزیزان و خواننده گان سایت ۲۴ ساعت نموده اید. از کسانیکه به طنز علاقه دارند میخواهم که سلسله این طنز ها را مطالعه نمایند. زنده باشید. مهدی بشیر