۲۴ ساعت

12 مارس
۵دیدگاه

از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی

تاریخ  نشر یکشنبه ۲۲ حوت   ۱۳۹۵ –  ۱۲  مارچ  ۲۰۱۷  –  هالند

دوستان عزیز و کتابدوستان محترم   !

این هفته  حکایت  ۲۴۸ کتاب  هزار و یک حکایت ادبی وتاریخی تالیف شاد روان  استاد علی اصغر بشیر هروی را برای مطالعه شما  نشر نموده ام  .

عزیزان محترمیکه  دوست داشته باشند  میتوانند با کلیک کردن بالای آدرس کتاب هزار و یک  حکایت ادبی و تاریخی تمام  حکایات نشر شده این کتاب را مطالعه نمایند .

با عرض حرمت

محمد مهدی بشیر

*******

حکایت ۲۴۸

تو پیری و دلت خواهد جوانتر

جوان البته می خواهد جوانتر

« یغمائی »

پیر و جوان

    عتبی مؤرخ معروف و مصنف تاریخ یمینی حکایت کرده است که زنی زیبا را دیدم واز زیبائی او خوشم آمد پرسیدم:

آیا شوهر داری؟

گفت : نه !

گفتم : آیا به ازدواج با من رضایت میدهی؟

گفت : حرفی ندارم ولی در من عیبی هست که گمان میکنم مورد پسند تو نباشد.

پرسیدم : آن چیست ؟

گفت : موی سر من سفید است .

من از این سخن شوق و حرارتی را که به ازدواج او داشتم از دست دادم و عنان اسپ خود را کشیدم وبراه روان شدم.

چند قدم که از او دور شدم مرا صدا زد و من باز گشتم.

وی پارچه ای را که سر او را از من پوشیده میداشت به یکسو زد و من دیدم موهای او مانند ابریشم و در کمال سیاهی است آنگاه بمن گفت :

       بخدا سوگند که من هنوز به بیست سالگی نرسیده ام ولی آن سخن را برای تو از آن سبب گفتم که میخواستم بدانی که همان چیزی که زن را از نظر مرد می اندازد ومردها آنرا نمی پسندند در زنان نیزهمان اثر را دارد ( یعنی تو خودت پیر هستی و همانطور که تو از زن پیر خوشت نمی آید من هم ترا نمی پسندم ).

من خجالت زده شدم و راه خود را در پیش گرفتم واین شعر را سرودم:

فجعلت اطلب و صلها بتملق

والشیب یغمز ها بان لاتفعلی

یعنی : از راه چاپلوسی میخواستم بوصال او برسم ولی حالت پیری من باو اشاره کرد که قبول نکند.

سلسله این حکایات ادامه دارد ……

 

۵ پاسخ به “از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی”

  1. admin گفت:

    تکرار :
    خواننده ګان عزیز و کتابدوستان محترم !
    این هفته حکایت ۲۴۸ کتاب هزار و یک حکایت ادبی وتاریخی تالیف شاد روان استاد علی اصغر بشیر هروی را برای مطالعه شما نشر نموده ام .
    عزیزان محترمیکه دوست داشته باشند میتوانند با کلیک کردن بالای آدرس کتاب هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی تمام حکایات نشر شده این کتاب را مطالعه نمایند .
    با عرض حرمت
    محمد مهدی بشیر

  2. عبدالله هروی گفت:

    درود ها بشما برادر گرامی مهدی جان بشیر که باز هم یکی از داستان های آموزنده زنده یاد استاد بشیر هروی را در سایت وزین و خواندنی ۲۴ ساعت نشر نموده اید. روح استاد شاد و شما سلامت باشید.

    • admin گفت:

      تشکر از حسن نظر شما دوست و برادر عزیز آقای عبدالله هروی . زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

  3. همایون عالمی گفت:

    خداوند روح استاد معظم بشیر هروی را شاد داشته باشد، داستانهای آموزنده و پرمحتوای را مرتب نموده بودند خداوند بیامرزدشان.

  4. admin گفت:

    تشکر از برادر گرامی جناب عالمی عزیز ، خداوند رفته گان شما را هم بیامرزد . زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما