بند غم
تاریخ نشر یکشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۹۴ – ۱۹جولای ۲۰۱۵ هالند
بند غم
میر عبدالله بدر
چشمان من ابریست هوایم گرفته است
از بس گریسته گلو نوایم گرفته است
هردم شکنجه میشوم در پنجه ی غمت
شد سالها که بند غم پایم گرفته است
دردی که به دلخانه ی عشقت نشسته است
بیرون نمی شود، قفایم گرفته است
از مستی نگاه تو حالم چنین شده
آتش زده برق ی که بلایم گرفته است
روزی که مقابل شدیم ما و تو با هم
خندیدی به حالم که دعایم گرفته است
م ع ب
تشکر آقای میر عبدالله بدر از سروده خوب تان . عید سعید فطر بشما و خانواده محترم مبارک . موفق باشید. مهدی بشیر
به به خیلی عالیه، درود بر شما بدر صاحب
عالیست، خوشم امد
خیلی عالی و دگرگون
درود
عالی بود