۲۴ ساعت

18 ژانویه
۱ دیدگاه

یک مانع عمده و اساسی رسیدن به صلح

تاریخ نشر یکشنبه ۲۸ جدی ۱۳۹۳ –  ۱۸ جنوری ۲۰۱۵ هالند

محترم دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعید افغانی

محترم دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعید افغانی

 یک مانع عمده و اساسی رسیدن به صلح

د. ص. سعید افغانی

۱۷ – ۱ – ۲۰۱۵ 

صلح و رسیدن به صلح و استقرار، رفاه و آسایش خواست و حق ملت و مردم ما،  مردم خیر اندیش منطقه و جهان است. اما موانع رسیدن به صلح و استقرار در افغانستان و منطقه کدامها اند و چطور میتوان به صلح عادل، شامل و در شرایط ما مصالحـﮥ سیاسی را به مفهوم واقعی کلمه چگونه عملی کرد؟ موانع کدام اند و چرا ما به صلح و استقرار نایل نه شدیم؟  عوامل زیاد خواهد بود اما من از همه اولتر به یکی آن که دامنگیر ماست، متمرکز میشوم.

ما منحیث افراد و اشخاص و منحیث گروپ ها، سازمانها و ائتلاف های سیاسی برای بخش ها و مطالب مختلف کشور و جامعه نسخه ها، برنامه ها، و دیدگاه های خویش را داریم و معتقدیم که به بکار گیری آن میتوان جامعه و کشور را به سمت درست و سالم جهت داد  و امور را  به  پیش برده و جهت سالم  داد.  

اما این برنامه ها، فرمول ها، نتیجه گیری ها  و نسخه ها بخاطر رسیدن به اهداف معیین در ساحـﮥ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی  در جامعه، کشور، منطقه  و جهان  از جانب همه گروپها، سازمانها، اشخاص و افراد یکسان نیست، روش ها و برخورد ها در موارد  مذکور متفاوت اند.  چیز ها و مطالب  قابل فهم ودرک هم میباشند.  

یکی رسیدن به جامعـﮥ مطلوب، نیک و خیر را در تأسیس امارت اسلامی به فهم و تعبیر خودش از اسلام  و امارت اسلامی دانسته و عدۀ مودل های دیموکراسی امروزی کشور های پـیشرفتـﮥ اروپای غربی را  و بخش هم مودل امریکا و بخش دیگر هم در بین این مودلهای مطروحه به تفاوت های عدید باور دارند و معتقد اند.

این به ذات خویش مشکل نیست و هریک از ما با درنظر داشت شناخت، اندوخته ها، تحصیل، تجارت شخصی و بخش از باورهایمان نظر و طرح معین داریم و برای تحقق آن کار میکنیم و این حق ما نیز است.

تا این حد و تا این مرحله اصلاً مشکل اساسی  وجود ندارد. ممکن نظر یکی صایب و دیگری هم قسماً و یا کلی خطا باشد. اما اعتقاد اعتقاد است و الله تعالی هم بنده را به کاریکه صادقانه بنده تصور میکند مطابق اوامر الهی است و با صداقت و مطابق فهم و برداشت خویش بعد از جد و جهد متناسب برای درک حق میکند، اگر خطا هم کند انشاء الله،  مجازات نه خواهد شد.

به همین علت میگویند مجتهد و اهل رای  اگر تلاش خیر برای امری کند و تمام شرایط آنرا دارد و حق را یافت دو ثواب دارد. یکی ثواب تلاش، جد و جهد خیر و دوم ثواب رسیدن به خیر.

اما آنکه تلاش  مطابق ومتناسب و مطابق  شروط کرد و به حق نه رسید، وی صرف ثواب تلاش صادقانه برای رسیدن حق و خیر  را  انشاء الله بدست خواهد آورد.

با تأسف عدۀ بخاطر نمایش دیموکرات بودن و آزاد اندیش بودن خویش، عدم  باور و یقین به نسخه و برنامه خویش را سفارش دارند و تصور میکنند که بهتر و درست است که به راستی خویش باور قطعی نداشت و گویا راستی دیگران را نیز قبول کرد و امکان صحت آنرا رد نه کرد. این سخن به تعبیر درست اما به تعبیر دیگر درست نیست.

من به این باورم که انسان باید به سفید بودن سفید خویش باور داشته باشد و چیزی را که سفید میبیند درآن تزلزل نداشته باشد. بحث فلسفی حقیقت و واقعیت مبنی براینکه ما آنچه را از دور آب تصور میکنیم آن ممکن سراب باشد و یا دیدن یک رنگ از دور شاید تبلور از چند رنگ باشد به جای خویش باقی است.

اما من برمیگردم به مسألـﮥ نسخـﮥ  با آسان سازی مثلاً امارت اسلامی و دیموکراسی امروزی، مسأله اقتصاد بازار آزاد  واقتصاد رهبری شده و دهها مورد دیگر که هریک از ما نظر و موضع مشخص وانتخاب خویش را داریم. حتی فهم ما درین مورد درموارد نیم بند و یا هم کامل نیست. مسلماً درین سیاه و سفید از وجود خاکستری و سیاه خیره و سفید تیز و … نیز در حافظه باید تصور داشت و آنرا نیز از نظر و در حافظه نفیه نه کرد.  

سوال مطرح میشود که این بحث را با بحث  مصالحـﮥ سیاسی و رسیدن به صلح عادل، شامل و جامع چه ربطی است؟

بلی همین جانب قضیه است که درصورت عدم درک درست آن بخش جوانب ذیدخل در قضایای افغانی به مراجع مطالبات خویش را مطرح میکنند که آن مرجع صلاحیت صحت و سقم آنرا ندارد. این امر یکی از موانع اصلی رسیدن به امر صلح و استقرار و عملی نبودن سیاسیت مصالحـﮥ سیاسی درکشور ما شده است.

نتایجی که هم درین ۱۴ سال بدست آمده پیامد های خوبی نداشته، چه طرفیکه به مصالحـﮥ سیاسی گردن نهاده در واقعیت تسلیم شده، در عمل از خود بیگانه، و بی هویت شده و  تمام امکانات  ابتکارات بعدی خویش را از دست داده و در واقعیت در اختیار، اسارت،  و پناه  و مرحمت جانب مقابل قرار گرفـته وعملاً تجرید وحتی کشته شده.  

درمصالحـﮥ سیاسی و مذاکرات برآنچه در ۱۴ سال گذشته و چه هم در مذاکرات قطر وباز کردن دفتر برای حرکت طالبان در آنجا و نحوه ای باز گردن آن  و چه در مطالبات اخیر حرکت طالبان از طریق دولت کشور چین از حاکمیت موجود افغانستان و چه در مطالبات جانب افغانی (حاکمیت کابل ) حد اقل یک نطقـﮥ مرکزی خطا و عدم دقت واحد وجود دارد: این نقطـﮥ مرکز خطا درین است که تمام این جوانب مطالبات شان را از مرجع غیر اصلی و غیر مشروع دارند. یکی بر امارت اسلامی پا فشاری دارد و دیگری بر قانون اساسی خویش که جانب مقابل باید آنرا بپذیرد تا مراحل بعدی کار آغاز شود. هردو مطالبه از دید گاه خود شان منحیث طرح و نسخه برای حل مسایل کشور وجامعه  منطقی و درست است، اما مرجع مشروعیت دهندۀ این مطالبات و نسخه ها این دو ویا سه طرف نیستند. مرجع مشروعیت دهنده ملت است. این ملت است و درشرایط ما ملت مسلمان است که بر مشروعیت اجرای عملی نسخه وفهم ما از دین، از امارت اسلامی  و از قانون  و قانون اساسی برای تطبیق آن در جامعه صحه گذاشته شود و بعداً برای تطبیق آن دست بکار شد. تأکید بر تأیید آن از جانب مقابل یک تأکید نادرست و یکی از موانع اساسی کار رسیدن به امر صلح دوامدار و استقرار است. چیزیکه تا هنوز درک  درست نه شده و درنتیجه جنگ و خانمانسوزی ادامه دارد و  مردم  بی گناه به علت آن قربانی میدهند. 

مسألـه و سوال اساسی دیگریکه که مطرح است این است که در صورتیکه تأکید داریم که تا زمانی دریک کشور وجامعه صلح دوامدار آمده نمی تواند تا درآن کشور و جامعه نیرو های واقعی سیاسی همان جامعه در ستیج سیاسی راه نیابند.  مطمیناً این راه یابی باید از طروق مجاری مشروع و بوده و  معامله در غیاب ملت نباشد.

یعنی ضرورت است که برای رسیدن به صلح و استقرار، پیشرفت و تعالی  وجود نیروهای واقع سیاسی درکشور در ستیج سیاسی آن تنظیم و جهت داده شود. به این علت هم مصالحـﮥ سیاسی بدیل خوبی ندارد و نداشت.  

باید گفت که قبول اصل ضرورت مصالحـﮥ سیاسی  به هیچ صورت قبول  و عدم قبول برنامـﮥ آن جانب دیگر نیست. 

درین صورت یک سوال اساسی مطرح میشود: پس نشست و برخاست و تفاهمات و مذاکرات طرفین درگیر و یا اطراف درگیر و نیرو های واقعی ذیدخل تحت عنوان مصالحـﮥ که منجر به گذشت و قبول اندیشه های یکدیگر نشود به چه مفهوم و به چه هدف باید صورت گیرند؟ 

ساده است:  درین نشست و برخاست و تفاهمات تحت نام مصالحـﮥ سیاسی  نیرو ها و افراد مطرح باید به آن قواعد توافق نمایند  که زندگی ومبارزات سیاسی و رسیدن به اهداف سیاسی خویش را متمدن ساخت به نحویکه جهت رسیدن به این اهداف و برنامه ها ضرورت به استعمال قوه نداشته باشیم.  به قواعد توافق کرد که انتخاب اصلی، دادن مشروعیت تطبیق این و یا آن نسخه و برنامه حق ملت و به ملت تعلق بگیرد. ملت ما مسلمان است و انتخاب مسلمان در چوکات عقیده اش روشن است.

بلی یک از اهداف مصالحه و مفاهمـﮥ سیاسی باید این هم باشد که آنهایکه منافع و مصالح ملت،  مردم و ارزش های آنرا  و در شرایط ما ارزشهای اساسی اسلامی ملت ما را درنظر نمی گیرند  و تخلف از توافقات میکنند میکنند که برآن توافق شده،  به تدریج تجرید شده و توان بازی کردن رول ناجی و مدافع ملت و حاکمیت بر قـلب ها را نداشته باشند.

مسلم است که اهداف ما و دیگر جوانب دخیل در موضوعات کشور ما و اهداف ما جهت رسیدن به امر صلح و اهداف همسایه های دور ونزدیک طماع در موارد فرق میکنند.  بخش از مطالبات و خواسته های همسایه ها هم قابل درک اند اما ما باید با اولویت دادن منافع کشور، مردم و ارزشهای مردم خویش به صورت پیگیر، استوار و متین به صورت خستگی ناپذیر به پیش حرکت کرده، ادای رسالت کرد و نگذاریم دیگرمردم و  کشور ما به ورطـﮥ نابودی و فنا سوق کنند و خود از آن منفعت کسب کنند.

نباید دیگر هم فرصت های طلایی عصر را که زیاد ضایع شد ازین بیش به هدر داد.

من باور دارم که درایت سیاسی در مردم کشور ما و نخبگان آن به حد رسیده که دیگر فریب دشمنان را نه خورده و یک مشت و یکپارچه با داشتن سلیقه های متفاوت ادای رسالت نموده و مردم ما هم مانند سایر  جوامع متمدن به صلح و استقرار نایل آمده و به زندگی مرفه و آسوده د ست یافته میتوانند.

   وما علینا الا البلاغ المبین

پایان 

تیلفون:۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸ Email:strategicstudies@yahoo.com

 

یک پاسخ به “یک مانع عمده و اساسی رسیدن به صلح”

  1. admin گفت:

    جناب داکتر سعیدی عزیز ، بازهم امیدوارم که پیشنهادات تانرا مقاماتی که سر قدرت اند عملی نمایند و کشور از بدبختی نجات دهند.موفق باشید. مهدی بشیر – هالند.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما