ارمان روزی از خاطرها …
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۰ قوس ۱۳۹۳ – ۱۱ دسامبر ۲۰۱۴ کانبیرا- آسترالیا
ارمان روزی از خاطرها …
پروین مشتعل
محترمه پروین مشتعل
در سینه ها داغ حسرت میشود
یادی ازهنرمند فقیددرشهر ودنیا
همه رادیو وتلویزیون شور بازار میشود
دست دعا بدامن پیش خدا کنیم
اغوش دوستی به زندگی بازکنیم
یک بسته گل بی برگ اماسبز
در زندگی چه تمنا میشود
دل خوش به دور و جمح عزیزان
لبخند پس از هزارچرغان میشود
صد شعر وشاعری پس مرگ چه سود
دنیا هررنگ شود رفته بخواب باز نمیشود
بر جان خود غرورعزت مدارای دوست
برفته گان همه مردم بیدار میشود
دوست و دشمن همه عزا دار میشود
بگذارید ای مردم بدازمرگ دوستان
یخن پارگی و گیریه چه سزاوار میشود
پس بشکنم این رواج های تند و تلخ
پول زیاد ومصرف بی جا میشود
قرض دار شکم شوی نه قرضدار روز بد
برادر به بردار حریف جان میشود
طعنه به طعنه میرسد که چه شد؟
عروسی و فاتحه خرچ اش یکسان میشود
بیچاره مرده ار بد از ختم عزا داری
درزیرساطول قرض جو جو میشود
ای مردم عزیزدر قدیم ارزانی بودومردن کم
امروز بامرگ مزاخ بازی میشود
پس در زندگی یار عزیزدوست شوید
خداوند مهربان یار دلها میشود
ازمشتعل یک پند است و بس
که بعداز مرگم چننین وچنان نشود
پروین مشتعل
خانم مشتعل عزیز ، سروده زیبا و مانند همیشه عالی و مملو از احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – کانبیرا – آسترالیا