فریاد….
تاریخ نشر دوشنبه ۲۲ سپتامبر ٢٠١۴ هالند
فریاد….
پروین مشتعل
ای دل گیریه نکن وناله و فریاد مکن
اوسنگ دل بی رحم برفت ازکنارما
گفتم که من ترک ان سیاه چشم میکنم
این دل بی حیا حذر نمی کند
انروز که دل بدام عشق فریادمیزد
اهوزخمی بجال صیاد در دام ماند
فریاد که این دل شگست وریخت
هر ریخته اش فریاد می زند بدادعشق
عشق کم نیست کنارهرگل خوشبو
این دل بی حیا خوکرده برای تو
گفتم که من ترک ان سیاه چشم میکنم
این دل بی حیا حذر نمی کند
یک جمله می نوسیم ز فریاد دل را
درجام خوبان می نوشیدن حرام باد
پروین مشتعل
درود به خواهر ګرامی ام خانم پروین جان مشتعل ، سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
عالیقدرمحمد مهدی بشیرجان بینهایت ازلطف شما سپاسگذارم به حفظ خداند بی همتا باشید