۲۴ ساعت

14 آوریل
۲دیدگاه

مخمس برغزل بیدل

تاریخ نشر دوشنبه  ۱۴ اپریل  ۲۰۱۴ هالند

مخمس برغزل بیدل

عزیزی غزنوی

۱/ ۱ / ۱۹۹۲

دهلی   –  هند

****

بسته اندر گردنم زنجیر صد من زندگی

گه به کویم می کشاند گه به برزن زندگی

گه به چاهم افگند گاهم به گلخن زندگی

بسکه خجلت کرد بی روی تو خرمن زندگی

بر حریفان مرگ دشوار است بر من زندگی

خانه بر دوشم ندارم هیچ جایی آشیان

سوخت از رنج و غم غربت مرا جسم  و روان

می تپم در خاک و در خون همچو بسمل هر زمان

با چنین دردی که باید زیست دور از دوستان

به که نپسندد قضا بر هیچ  دشمن زندگی

تا ز هستی مشق صحرای عدم آموختم

از سراب یک جهان امید یأس اندوختم

در دل توفان حسرت شعله ها افروختم

کاش در کنج عدم بی درد سر می سوختم

همچو شمعم کرد راه مرگ روشن زندگی

کشکشان ای غافل از سودای خامت می برد

کودک آسا جانب خود گام گامت می برد

تا گلوگیرت کند تا پای دامت می برد

گه به منظرمی فریبد گه به بامت می برد

می کشد تا خانۀ گورت به هر فن زندگی

ای عزیز آموخت باید نکته ها از راز صبح

بوی خون می آید از عطر گل آغاز صبح

رحلت آهنگ است در گوش تفکر ساز صبح

شبنم انشأ بود بیدل خجلت پرواز صبح

بر کفن زد تا عرق کرد از دویدن زندگی

عزیزی غزنوی

 

 

۲ پاسخ به “مخمس برغزل بیدل”

  1. admin گفت:

    جناب غزنوی گرامی ، مخمس زیبا و عالیست . موفق وسلامت باشید.
    مهدی بشیر

  2. بارک گفت:

    ګرانه معززه غزنوی صیب سلامونه ، ستاسی مخمس می ولوستل دیر ښکلی مخمس مو لیکی یاست ، زه دلته کابل کی راغلی یم کله کله دحضرت بیدل بنه [ باغ بیدل ] دمهجورصیب دمرحوم قندی آغا زوی کورته ځم دمجلس بیدل خوانی څخه خوند اخلم ، په درنښت : بارک

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما