۲۴ ساعت

24 دسامبر
۱۵دیدگاه

نزاع های اجتماعی و فرهنگی

تاریخ نشر دوشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۱۲هالند

سجیه الهه (احرار)

سجیه الهه (احرار)

نزاع های اجتماعی و فرهنگی در مورد حقوق زن در افغانستان!

سجیه الهه (احرار)

یکشنبه ۲۳ / ۱۲ / ۲۰۱۲

*****

قسمی که بعضی از دوستان میدانند، جوانِ هستم که تازه با اخذ سه دپلوم در رشته های حقوق بشر، علوم سیاسی،  و روابط بین المللی و همچنان یک شهادتنامه در مطالعات شرقمیانه، از پوهنتون مری واشنگتن ایالت ورجینیا، امریکا فارغ گردیدم. بعد از مطالعات بسیار در موارد مختلف و  متعاقباً تحقیقات مفصل در موارد حقوق زن از دیدگاه افغانها به رسم، کلچر و عنعنات پسندیدۀ خویش بالیدم. 

 بزرگان و نیکان افغان هیچ وقت غلط نبوده، بلکه بسیار مردان آگاه و با تدبیر بودند. افغانستان یگانه مملکت ایست که  ملتش از زمانه های قدیم بدینسو ، برای زن ها ارج بسیار زیاد قایل بوده اند. در دنیا هیچ زنی برابر به زن افغان نزد ملت و مردم اش قدر و منزلت ندارد. در این اواخر در برخی از رسانه ها و یا از طریق فلم های مستند کلچر و فرهنگ پر غنای خود را در حال استهزاء می بینم. بعضی از بیگانگان و یا یک عدۀ از نسل جوان افغان خود مان که آگاهی کافی از فلسفۀ ایجاد و فواید روسومات، عنعنات و کلچر خویش ندارند، رسم و رواج پر غنای ما را به مسخره گرفته و نفی میکنند. با این چنین تبلیغاتیکه صدمۀ بزرگ به عنعنات پر غنای وطنم و مردم با غیورش میزند، سخت مخالفم. زیراکه نیاکان پاک سرشت افغان، مردمان با تدبیر و با درک بودند. از فراست و هوشمندی زیاد کار گرفته و این کلچر بی نظیر که نفع رسان برای ملت ماست از خود بما بجا گذاشته و رفتند. و حال این وجیبۀ ما جوانان است که در حفظ روسومات پسندیدۀ که به ما از نیاکان مان به میراث مانده محتاط و امانت نگه دار باشیم.

در دنیا آن کشور هایکه مردمان شان از اهل مملکت خود شان است، به کلچر کهن، رسم و عنعنات خویش سخت پابند بوده و به آن میبالند و در حفظ و نگهداری آن بسیار زیاد کوشش بخرج میدهند. طور مثال، جاپان یکی از آن ممالک بشمار میرود. جاپان با وجودیکه یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان است با آن هم،  به رسم، کلچر و عنعنات قدیمی خود افتخار داشته و در مجموع تمامی ملت  شان، غنی یا فقیر، خورد و بزرگ، همه از آن پیروی میکنند.

در بسیاری از ممالک جهان مصارف عروسی را پدر دختر میپردازد، اما در افغانستان عزیز مان، بزرگان با فهم ما این امر را خلاف غرور و حیثیت افغانیت و یک کار را سبک پنداشته و به خود عار میدانند.

چرا عار میدانند؟

 بخاطریکه در کشور مان دختران نان آور خانه نیستند، اکثر دخترها در داخل منزل بوده و هیچ عایدی ندارند. پس چطور میتواند یک دخت جوانیکه تمام روز را در داخل منزل سپری نموده و هیچ درآمد اقتصادی هم ندارد، مصارف ازدواجش را بپردازد. اما پسران کار میکنند، نیروی کاری زیادتر دارند. بناءً فیصله بزرگان کشور ما بر این شد که مصارف عروسی را باید مرد ها  بپردازند.

تویانه نیز یکی از همان روسوم و عنعنات کهن مملکت  ماست که به آن میبالم. تویانه حیثیت و آبروی یک دخت افغان را بیان میدارد. اما متأسفانه بعضی ها این رسم و عنعنات وطنم را نا آگاهانه و بدون استدلال فکری به مسخره میگیرند که واقعاً جای بسیار تأثر بوده و بیانگر جهل و نا فهمی ایشان از روسومات افغانیت ماست. ما همه فراموش نموده ایم گفته بزرگ مردان اهل ادب را که میفرمایند “خطای بزرگان گرفتن خطاست.”

در اجتماع خارجی ها بودم، یکی از هموطنانم از جا برخاست مثال تبادلۀ دختر های افغان را با گاؤ و خر بیان داشت، او نا فهمیده میخواست که  این رسم و عنعنات پر غنای ملتم را به مسخره گیرد و خارجی ها را بخنداند. اما این مثال ایشان به غیرت افغانیتم برخورد، بناءً از جا برخواسته و برای حضار فلسفۀ این رسم و عنعناتم را چنین تشریح نمودم. همچنان برای شما نیز مینویسم، ما همه باید بدانیم که بزرگان مان بسیار مردمان عاقل و با احساس بودند.

گرفتن تویانه کار نیکوی نیاکان کشور ما بوده، فلسفه بسیار خوب داشته و تبارز دهندۀ ارزش و حیثیت یک دخت افغان است. این رسم و عنعنات قدیم افغانها مفاد اجتماعی، اقتصادی و همچنان فرهنگی بسیار زیاد دارد.

نفع اجتماعی آن: ثابت کننده ارزش اجتماعی یک دخت افغان است.  در دنیا هیچ ملت برای یک زن به همین اندازه قدر و قیمت قایل نیست، بناءً مردمان شان نمی خواهند پول اضافی برای پدر دختر بدهند و بعداً با دختراش ازدواج کنند. اما در افغانستان عزیز مان، برای یک دختر و یا زن همان حیثیت بنیادی را قایل  اند. با دلایل خاص که دارم میتوانم شما را قناعت دهم. همه برایم گوش میدادند و چنین گفتم.

مردم کشورم بسیار نادار ولی بسیار با شهامت و سخاوتمند هستند. شما همۀ تان برای حمل و نقل خویش و اموال تان از موتر استفاده نموده و موتر دارید. اما مردمان سر زمینیکه زادگاۀ من است، بسیار فقیر بوده، و بعضی ها هنوز هم درین قرن  ۲۱ از مواشی (گاؤ، شتر و خر) برای حمل و نقل اموال خویش استفاده مینمایند.

 آیا یکی از شما همین قدر ارزش را به یک دختر و یا زن میبینید که یک موتر مادل جدید تان را برای پدر دختر بدهید و بعداً با دختر وی عروسی کنید؟ میدانم که جواب همۀ تان منفی خواهد بود. اما در افغانستان یک شخص همان گاؤ، شتر و یا خر خود را میدهد، زیرا که میداند که ارزش و حیثیت یک خانم از همۀ مادیات والاتر بوده و میباشد.

از لحاظ اقتصادی این پدیده نفع رسان برای بسیاری از پدران و مادران است. نظر به ضعف اقتصادی که متوجه حال مردم  ماست، اکثراً مردمان کشورم بسیار غریبند.  والدین که کهن سال میشوند، عایدات خاصی نمیداشته باشند و دولت نیز هیچگاهی قابلیت خدمت و کمک به کهن سالان را نداشته است. بعضی از والدین که طالعمند میباشند، پسران صالح داشته و همان پسران از ایشان تا وقتیکه حیات دارند،خدمتگذاری و مواظبت مینمایند. اما آنهایکه پسر ندارند، و یا پسران شان آگاهی لازمه را در حصه خدمت والدین ندارند و یا این که توانایی کمک کردن را به والدین نمیداشته باشند؛ آن پدر و مادر در زمان پیری خوار بالین و فرومانده میگردند. بناءً همان پول که بعضی از والدین قبل از عروسی دختر خویش اخذ مینمایند، میتواند برای مدت کوتاۀ تکافوی مصارف روزمره شان را به یک اندازۀ اندک نماید. زیراکه یک دختر بعد از عروسی اش نمیتواند والدینش را به خانه شوهرش برده تا از ایشان مواظبت نموده و یا کمک مادی لازم نماید. کمک یک دختر بعد از عروسی برای والدینش اکثراً امکان ندارد. زیراکه بیشتر از زنهای افغان در داخل منزل بوده و عواید خاصی ندارند. بناءً پول تویانه میتواند والدین نا توان را در هنگام پیری یک اندازۀ کمک نماید.

در ضمن از پول اخذ شده تویانه، والدین برای دختر های شان جهیز میخرند که بعد از عروسی برای عروس و داماد کمک عظیم بشمار رفته و باعث آغاز زندگی آسان برای ایشان میگردد.

علاوه براین این رسم افغانیت است و  فرهنگ  پر غنای افغانستان!  به فرهنگ و افغان بودنمان همۀ مان باید افتخار کنیم. زیراکه این نوع مصارف باعث میشود دو جوان با هم یکجا زندگی خویش را بخوشی به پیش برده و یک مرد به ارزش یک زن پی برد. اگر زن ها بدون کدام مصرف برای مرد ها داده میشد؛ هر مرد افغان بطور معمول چهار بار ازدواج میکرد، اما حال صرف پولدارن این کار را میکنند.  لیکن این روسوم مان مانع چندین بار ازدواج های بی لوزوم مردان میگردد. و در عین زمان این رسم و رواج مان مشابهتِ زیادی به همان روسوم اسلامی مان یعنی “حق مهر” دارد. اسلام میفرماید که بدون “حق مهر” نکاح شرعاً جواز ندارد. زیرا که همان حق مهر و پول که باید یک مرد برای خانمش بعد از طلاق بپردازد باعث میشود که مرد از طلاق دهی خانم خویش خود داری نماید. این کار باعث استحکام ادارۀ نظام یک خانواده شده و روابط فامیلی را قایم تر نگه میدارد. 

ناگفته نباید گذاشت که سرسختانه مخالف مصارف و همچشمی های بیجا و بی مورد فعلی جامعه افغانی میباشم. این مصارف بلکل مجزا از فرهنگ، کلجر و هر نوع روسومات و عنعنات افغانی و انسانی بشمار میرود.  شخصی میبیند که گل آغا هزار نفر را به عروسی دخترش دعوت کرد، با خود میگوید که من در عروسی دخترم  سه هزار نفر را خبر میکنم. همان گفته بزرگان است “خرچ اگر از کیسۀ مهمان بود حاتم طایی شده آسان بود.” ما همه باید بر ضد اینچنین جهالت ها ایستاده و در صدد اصلاح و بهبود جامعه خویش گردیم.

با احترام،

سجیه الهه (احرار)

 

۱۵ پاسخ به “نزاع های اجتماعی و فرهنگی”

  1. فریبا کارگر گفت:

    وا وا
    نوشته ات را خواندم و به شما افتخار نمودم. امید قلبی ام شدی و حال امیدی تازه پیدا کردم. می دانم که وطن ما جور شدنی است.
    با این جوانی این چنین تحلیل.

  2. کمال الدین کمال گفت:

    سلام و عرض ادب…..!

    محترمه خانم احرار از محدود خانم دختر های تحصیل کرده (البته آنهم در محیط غربی) هستند که این چنین افکار را در ذهن می پرورانند…….
    واقعأ با شما موافقم…

    و خیلی ها مفید خواهد بود اگر این همه دانش و معرفت تان را برای رساندن پیام راستین انسانیت به جامعه امروزی ما در افغانستان بخرچ دهید……….
    چنانچه شما نیز در نوشته های تان متذکر شده بودید٬ امروز گروه از جوانان و نو جوانان کشور مان اعم از ذکور و اناث٬ باهم یک گله شده و با پیروی از غرب و رسوم و عنعنات نا پسند آنها در جامعه مان دست بر مختل کردن جامعه زده اند که البته یا از جهالت ایشان است و یا هم مقصدی پشت پرده یی دارند و به هر حال از سوی گروه های ضد جامعه مان حمایت میشوند. و نمی گذارن تا بسر و دختر های جامعه مان به شوق و شور به سوی مکتب و مدرسه روانه باشند و با ایجاد سد ها سرگمی های ناپسند اما فریبنده ایشانرا از درس و تعلیم باز میدارند که بی شک باعث از بین رفتن افغانیت و جامعه افغانی ما خواهد بود…… !

    با اظهار موافقت با شما..!

    به امید کامیابی ها هرچه بیشتر تان در راستای آبادانی میهن.

  3. حسیب گفت:

    زن از دیدگاه جامعه افغانی بسیار محترم است و با این گفته های الهه جان ۱۰۰ % موافقت میکنم.
    این نوشته خودت قابل احترام است چراکه احترام و حرمت نیاکان افغان را به خوبی بیان میکند.

    • دوکتور شفیع زاده گفت:

      خانم الهه تشکر از نظریات شما ازینکه از قدر دانی زن افغان یادی نمودید ..از مهر گفته اید..از اینده زن و ولیدین شان در سن پیری اظهاراتی نموده اید..ازینکه در هم حالات خوشبینانه قضاوت نموده اید…از عطوفت بی پایان شماست….ولی باید بدانید… به حقوق زن در افغانستان بسیار ضعیف بر خورد میشود..سالانه به هزاران تخطی به حقوق زن در افغانستان….به صد ها قتل… دختر به شوهر دادن در بدل پول.و هزاران تخطی دیگر …….زن باید اراده ای بل مثل مرد داشته باشد در اسلام هم اینرا تائید مینماید….. شما که دیپلوم عالی بدست اورده اید به شما تبریک باشد….باید مطالعه زیاد تری در نظر بگیرید….هر قدر ادم بفهمد هنوذ کم است.به شما موفقیت ارزو میکنم….

  4. رشاد زریر گفت:

    درود بانو…..دید تان را می ستایم.

  5. دوکتور شفیع زاده گفت:

    انگیزه های افزایش خود سوزی زنان در افغانستان
    تاریخ: یکشنبه ۲۸ دلو ۱۳۸۶
    موضوع: و ضیعت بشری

    زن اگر نیست زندگانی نیست
    مردمی نیست مهربانی نیست
    دامن زن چــو بستان خداست
    گلشن مهـــرو آشیان وفاست
    « خلیل الله خلیلی»

    رخت سفر بستن به قصد آگاهی از گذشته های تاریخی شکنجه، محرومیت، بی دادگری، اسارت و کشتارهای غم انگیز و کنونی زنان که توسط مردان صورت گرفته و بازهم می گیرند، نهایت مشکل می باشد و لی ناممکن هم نیست.
    اما توهین، تظلم، اسارت، ازادواج های اجباری، طلاق یک طرفه، به شوهر دادن دختران صغیر، مجبورد نمودن بیوه زنان به ازدواج پسران صغیر، سوزاندن، کشتن و… زنان که از سوی مرد سالاران بالای دختران و زنان افغانستان از قدیم تا امروز صورت می گیرند، نهایت و نهایت «غیر انسانی» می باشند. افزون بر استبدادهای تاریخی و سنتی که ذریعه جنس «مرد» بالای جنس «مؤنث» زیر ستم و اسیر تا حال با شدت هرچه تمام ادامه دارند؛ متأسفانه که در این سه دهه جنگ و بحران ویژه ای ددمنشی ها و عملکردهای غیر انسانی «جدیدی» دیگری مرد سالاران بالای زنان کشور ما تحمیل گردیده که نهایت خانمان برانداز و جهانسوز می باشند. به عنوان نمونه تا حال که توسط نهادهای شنیداری، دیداری، تصویری و مطبوعات داخلی و خارجی انعکاس یافته اند: « دلالی و فروشان دختران جوان و صغیر آوارهء میهن ما در طی سه دههء جنگ اخیر توسط تاجران خون در پاکستان، ایران کشوهای، افریقا و… دیگر ممالک، فروش دختر یازده ساله در بدل سگ جنگی، ترور خبرنگاران زن، اختطاف زنان، بینی بریدن خانمان، گوش بریدن زنان، خود سوزی زنان، تجاوز جنسی بالای دختران صغیر، کشتن زنان خانه با ضرب تیشه و… از جمله جنایات جدید ضدی انسانی دیگری مرد سالاران میهن ما می باشند که بر اسارت و محکومیت زنان کشور ما افزوده شده اند. من این چنین جنایات اخیر را در مورد زنان به نام یک «بحران سرطانی» تازه ای در افغانستان لقب می دهم که در برابر آن باید به سویه ملی و بین المللی یک مبارزه سازمان یافته ای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، روانی، تدریجی، فرهنگی و… قبل از نسخت با زعامت متحدانه و رهبری خردمندانه، عقلانی و دموکراتیک خود زنان صورت گیرند.
    چند علت خود سوزی زنان:
    در جهان هیچ یک معلول بدون یک، دو و یا چندین علت نبوده و نیست. از جمله خود سوزی زنان کشور ما که یک «پدیده ای شوم تازه» است که دارای انگیزه ها و عواملی نیز می باشد و شوربختانه که در این اواخیر در افغانستان به وقوع می پیوندند و بحران جدیدی را خلق نموده است:

    ۱- مرد در ذهنش اسیر است:
    زمانیکه یک مرد در ذهن خود اسیر جهالت، نافهمی و نظایر آن باشد؛ مسلما که از این وسیله قبل از همه در مقابل همسرش و حتا مادر و خواهرانش استفاده کرده و حقوق آنها را غضب می نماید. مرد با ذهن اسیر خود یکی از عامل نیرومند تظلم، خشونت، اسارت و… خود سوزی زنان در جامعه می باشد. پیش از همه آن مردانی که به این اسارت مهلک گرفتار اند، باید با نور معرفت دانش، بصیرت سیاسی و گوهر غنای فرهنگی اذهان تاریک آنها «شست و شو» گردند تا اقل یک قسمت زنجیر اسارت مرد سالاری فروریزد.

    – زن هم اسیر ذهنش می باشد:
    وقتی که در فکر و ذهن یک زن خرافات، نادانی و امثالهم مسلط باشد؛ دقیقا که زن از اثر اسارت فکری خود بر جوهر و تداوم حاکمیت مرد سالاری کمک می نماید. اسارت ذهنی اناث یکی از عامل سیه روزی، خشونت خانوادگی و… خودسوزی زنان می باشد. اگر این اسارت ذهنی زن بر پایه آگاهی لازم سیاسی- فرهنگی و خرد عصر جدید رفع نگردد، رهایی زن خارج از وجود زن محال و خیال محض می باشد.

    ۳- میکانیزم ملوک الطوایفی جامعه:
    جامعه کثرالقومی قومی و قبیلوی ما کلا در بستر از هم گسستگی، نارس، عقب افتادگی اجتماعی قرار داشته که از نخبه های لازم مدنی، ترقی، شکوفایی و… چندان برخوردار نیست. یعنی روابط تنگ قومی و فرهنگ قبیلوی تمدن گریز یکی از موانع به طرف رشد حیات شهروندی و ملت سازی می باشد. این عامل نیز به نوبت خود باعث بحران خانوادگی، اسارت، خشونت و… خود سوزی زنان می باشد. این میکانیزم باید درست شناسی گردد و بعد با تفکر و برنامه سازنده از بطن آن به نطفه سازی نخبه های مدنی، شکوفایی تدریجی و مسالمت آمیز آغاز گردد تا ساختار جامعه ازدرون خود آماج آبستن ترقی و پیشرفت گردد.

    ۴- عقب ماندگی نظام اقتصادی:
    افغانستان یک کشور زراعتی عقب مانده است که امور زراعت آن مدرنیزه نگردیده و مردم همواره به کمبود غله و خوراگه گرفتار می باشند. زراعت مهم ترین تولید کشور می باشد که مردم تا هنوز از خودکافی تولید آن خیلی فاصله داریم. این عامل اقتصادی هم یکی از انگیزه ها خشونت های خانوادگی، تداوم فقر فرهنگی و… خودسوزی زنان می باشد. بهبود وضع اقتصادی در کل و به صورت رشد اقتصادی زراعتی به وطور خاص یکی از بارزترین رفع نیازمندی اقتصادی جامعه خواهد بود که این امر هم به نوبه خود باعث کاهش بحران ها و به ویژه به کاهل خشونت های خانوادگی و اسارت زنان ممد واقع خواهد شد.

    ۵- سه دهه جنگ و بحران:
    قبل از سه دهه جنگ و بحران کشور ما که مردم با تمام فقر فرسایشگر اجتماعی، مادی و معنوی به ویژه در قصبات، دهات و روستاهای دور دست فاصله های حیات فقیرانه را به طرف ممات و گورستان کوتاه و کوتاه تر می نمودند، ناچار در فضای تاریک و با ذهنیت بسته می زیستند و به آغوش مرگ می رفتند. مردم با همین گونه حیات طاقت فرسا و غم انگیز عادت کرده بودند و از ناگزیری قناعت داشتند. و مردم «تصور» می نمودند که خداوند این چنین زندگانی مذلت بار را نصیب شان گردانیده است؛ و این را هنوز نمی فهمیدند که چنین فقر و فاقه و هزاران مصائب دیگر کار انسان ها در روی زمین خدا می باشد و بس.
    ایامیکه میلیون ها خانواده در اثر هجوم ارتش سرخ، جنگی های داخلی مجاهدین و به خصوص امارت اسلامی طالبان از افغانستان به ایران، پاکستان و سایر کشورهای متواری و مهاجر شدند که با مصیبت ها و بحران جدید نیز مقابل گردیدند. در این راستا هرچند که این آوارگان تلفات جانی، خسارت معنوی، اقتصادی وغیره فراوان را هم متحمل گردیدند؛ ولی دو چیز در مورد این مهاجرین ما در کشور های میزبان به مشاهده می رسد:

    اول- مشکلات اقتصادی:
    اکثریت این مهاجرین از ولایات مرزی ما با کشورهای همسایه به خصوص با پاکستان و ایران را تشکیل می دهند که به صورت عمده روستایی هستند. آنها با تمام محرومیت، فشارکار طاقت فرسا و توهینی که ازسوی کشورهای میزبان بالای شان تحمیل می گردیدند با عرق ریزی خودها صاحب یک وضع «اقتصادی خوب» نسبت به حیات اقتصادی روستایی افغانستان شدند. این مهاجرین با تمام موانع و مشکلات که در کشورهای میزبان از جمله در ایران و پاکستان داشتند و هنوز دارند با «شیوه زندگانی اقتصادی نو» آشنا شدند. در جریان این شش سال آن عده از مهاجرینی که چه اجباری و چه داوطلبانه به مناطق شان در افغانستان برگشته اند؛ از منظر بهداشتی، منزل رهایشی، تعلیمی، بیکاری، خانوادگی و… به خصوص اقتصادی نهایت با چالش های فراوان مواجه شده اند. چون این مهاجرین از یک «حیات اقتصادی» نسبتا خوب از کشور های میزبان از جمله از ایران در ولایات مرزی و مرکزی افغانستان عودت نمودند و حال در قدم نخست با مشکل اقتصادی گیر مانده اند. مثلا تعدد چند خانواده در یک منزل ناکافی، با ناهنجاری های اجتماعی، بیکاری مردان و سایر انگیزه ها موجب «احیای مجدد خشونت های» خانوادگی، لت و کوب زنان و اطفال خانواده ها شده و از همین جهت برخی از زنان با خودسوزی دست می برند که راه حل نیست. انگیزه اصلی خودسوزی زنان قبل از همه «ذهنیت» مرد سالاری، «خشونت» خانوادگی و «فقر» اقتصادی بوده که مردان راهی بیروی رفت از این معضله را به صورت منطقی پیدا کرده نمی توانند با خیره سری و جهالت خویش به شکنجه، لت و حتا کشتن زنان خویش متوسل می گردند. از سوی دیگر این زنان هم در یک «موقعیت ذهنی» نیستند که در عوض خود سوزی راه دیگری را جهت حد اقل «زنده بودن» خودها برگزینند که رسم مبارزه برای بقاء فراز و فرودی فروان را نیز در پیش رو دارد.

    دوم- عدم شناخت از اوضاع کنونی جامعه:
    خانواده های مهاجر در بستر مهاجرت در حدود ممکن با پدیده ها، هویت ها، تخنیک ها و فرهنگ های جدید کشورهای میزبان آشنا شدند که تا حدود در شیوه ذهنیت قبیلوی، روستایی و سربسته شان تأثیر گذاشتند. به خصوص جوامع شهری و باز ایران و پاکستان بر تفکر سنتی مهاجرین نقش نسبتا مثبت داشته و دارد که نمی توان آنرا کتمان نمود.

    وقتی که این عده از مهاجرین از خارج به کشورشان برگشتند و با موانع متعدد برخوردند؛ آنگاه هرچند که صاحب طرز دید جدیدی شده، تا حال نتوانستند که واقعیت های عینی و ذهنی جامعه سنتی و به خصوص عوارض وارده از بحران سه دههء آخیر را در میهن مخروبه و بحرانی خویش نسبتا درک کنند و برای یک آغاز حیات نوین خودها از «صفر» به کار و پیکار بپردازند. در این صورت این چنین مردان عودک کننده با بهانه واهی و سبک سرانه دست به خشونت های سنتی و تازه علیه زنان برده و برخی از زنان هم از «عدم آگاهی سیاسی و فکری» خویش دست به خودسوزی و خود کشی می زنند که سخت فاجعه انگیز می باشد.

    در این گزارش ذیل انگیزه های به ملاحظه می گردند که تعداد خود سوزی زنان اسیر در مناطق غربی کشور رو به افزایش می باشد:
    « پژواک: وقایع خودسوزی دختران و زنان در ولایت فراه طی سال جاری به دوبرابرافزایش یافته وحد اقل ٣٠ تن آنان به اثر خودسوزى جان باخته اند .
    لیلما صدیقی رئیس امورزنان ولایت فراه به آژانس خبری پژواک گفت که طی ده ماه گذشته، ۶۴ مورد سوختگی زنان که حدود نیمی ازآن خودسوزی بوده وعمدتاً درشهر فراه به وقوع پیوسته ، ثبت این ریاست شده است .

    وى علاوه کرد که ازاین جمله ٣٠ دختر و زن تلف شده اند در حالى که میزان تلفات زنان ناشی از خودسوزی درسال گذشته، ٢٨ مورد سوختگى به شمول ١٨ خودسوزى بود که اکثر آنان نیز جان داده اند.
    رئیس امورزنان فراه میگوید که احتمال دارد که تعداد این واقعات به علت مشکلات محیطی وعدم دسترسی سریع به مراکزصحی بیشتر باشد. صدیقى مى افزاید که ازدیاد واقعات خودسوزی زنان درفراه سبب شده است تا این ولایت در صدر ولایات غرب کشور از لحاظ میزان خشونت های خانواده گی که منجربه خودسوزی میشود قراربگیرد .
    به گفته موصوف، عدم آگاهی زن و مرد از حقوق یکدیگر، توقعات فراتر از توان اقتصادی خانواده، توام با فقراقتصادی و بیکاری سبب بروز خشونت های خانواده گی گردیده که بعضاً به خودسوزی زنان و یا قتل عمدی زنان منجر میشود. رئیس امور زنان فراه گفت که فراهم آوری فرصت های کاری و ازدیاد آگاهی در مورد حقوق زن و مرد، میتواند در کاهش این مشکل مفید واقع شود ولی متاسفانه تا کنون اقدام موثردر این راستا صورت نگرفته است .

    صدیقى مدعى است : خودسوزی یک پدیده غیربومی بوده که عمدتاً ازسوی مهاجرین عودت کننده از ایران در این ولایت رواج یافته است .
    یکى از قربانیان خشونت هاى خانواده گى که دست به خودسوزى زده و باعث مرگش شده، رعناى ٢٢ ساله باشندۀ شهر فراه بود. گل پرى، یکى از اقارب رعنا به آژانس خبرى پژواک گفت: رعنا سه طفل داشت، درزاهدان ایران مهاجربودند، اما بعد از برگشت به فراه، وضع اقتصاد شان خراب شد و رعنا از سوى شوهر و خانوادۀ شوهر مورد خشونت و لت و کوب قرار میگرفت .
    وى علاوه کرد که رعنا در ایران زنده گى مستقل و اقتصاد خوب داشت ، اما در فراه در خانه پر جمعیت زنده گى میکرد و لت وکوب ها و اختلافات خانواده گى ، شرایط را بر رعنا تنگ آورده و وى مجبور شد که بر سر خود تیل بپاشد و دست به خودسوزى بزند.

    گل پرى مى افزاید که رعنا بسیار سوخته بود و وقتى که به شفاخانه فراه انتقال یافت، فوت کرد. سه طفل از رعنا بجا مانده که اکنون تحت سرپرستى مادرش قرار دارند.
    ثریا دقیقی مسوول بخش ارتقاء وانکشاف حقوق زن دفترساحوی کمیسیون حقوق بشر درهرات نیزمیگوید که هنوزهم میزان خشونت علیه زنان درولایات غرب کشوربه شمول فراه درسطح بالایی قراردارد .

    به گفته وی ، با اینکه رقم دقیق میزان خشونت ها علیه زنان درولایات غرب بدست نیامده است اما خشونت هاعلیه زنان به دلیل ادامه نا امنی ها ، فقراقتصادی وآگاهی کم از حقوق یکدیگر، سبب آسیب پذیری بیشترزنان شده است . همچنان کریمه سالک رئیس ارتباط ولایات وزارت امورزنان با تایید افزایش میزان خشونت ها علیه زنان درفراه ، میگوید که خودسوزی یک پدیده منفی بوده و ازدیدگاه دین اسلام به کلی حرام است،اما دیده میشود که این عمل منفی که منشاء بیرونی دارد وعمدتاً ازطریق مهاجرین برگشت کننده ازایران در فراه رواج یافته، روبه ازدیاد است .

    سالک افزود که میزان خشونت علاوه برفراه دردیگر ولایات سرحدی غرب مانند هرات و نیمروزهمچنان درسطح بالا قراردارد و باوجود بررسی وضعیت زنان در دیگرولایات، نیزنشان میدهد که خشونت ها علیه زنان، نسبت به سال قبل ١۵ درصد افزایش یافته است .
    بنا برمعلومات وى، طی سال جاری، حدود ٢١٧۶ مورد خشونت علیه زنان که بیشتر ازدواج اجباری، لت وکوب و خودسوزی بوده، ازسوی وزارت امورزنان ثبت شده است . اما آزیتا رفعت نماینده ولسی جرگه و یکى از فعالان حقوق زن میگوید که خشونت درافغانستان، شکل میراث را به خود گرفته و از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود. وى مى افزاید: زن به حیث یک فرد مساوی با مرد دیده نمیشود بلکه به حیث جنس دوم دانسته میشود. موصوف علاوه نمود که همواره برگزاری سیمینارهای با عناوین رفع و یا کاهش خشونت علیه زنان در مراکز عمده و شهرها راه اندازی میگردد در حالیکه در نواحی دوردست، هنوز خشونت زیاد بر زنان اعمال میشود. خانم رفعت گفت که باید به طورجدی در روشنی اذهان عامه کار شود تا از خشونت میراثی در کشورجلوگیری گردد. به باور وی آسیب پذیری زنان در افغانستان، بیشتربه دلیل دانش کم وعدم رشد فکری و فقراقتصادی خانواده ها صورت میگیرد. به گفته خانم رفعت، تدوین و اجرا شدن قانون مبارزه علیه خشونت، بلند بردن سطح دانش و آگاهی عمومی و تقویت بنیه اقتصادی خانواده ها میتواند به کاهش خشونت هاى خانواده گی منجرشود.

    با این حال، پوهنیار مزارى صفا معین مسلکى و سرپرست وزارت امور زنان میگوید که زنان و دختران از انواع مختلف خشونت ها چون ازدواج هاى قبل از وقت ، بد دادن ، تبعیض بین دختر و پسر، لت کوب ، شکنجه ، تحقیر و توهین وغیره رنج میبرند.
    به گفته وى، طى سال جارى هجرى شمسى ٩۵۴ قضیۀ خشونت علیه زنان درآن وزارت ثبت شده که از جمله به بیش ٧٢٠ مورد آن رسیدگى شده، درحالى که در سال گذشته، حدود ١٠٠٠ همچو واقعه ثبت گردیده بود .

    همچنان داکترثریا رحیم صبحرنگ مسوول حمایت و انکشاف حقوق زن در کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید که طى سال ٢٠٠٧ میلادى، بیش از ١٨٠٠ قضیه خشونت علیه زنان و در سال ٢٠٠۶ میلادى ١۶۵٠ واقعۀ انواع مختلف خشونت علیه زنان در سطح کشور در کمیسیون مستقل حقوق بشر ثبت و راجستر گردیده است». ( ۱).

    خلاصه:
    انگیزه ها و عوامل سیه روزی، اسارت، قتل و… محرومیت زنان ریشه های تاریخی و سنتی فروان دارند که ایجاب ضرورت مبارزات همه جانبه طولانی، تدریجی و مسالمت آمیز را می طلبند. اما در عصر کنونی نباید بر اسارت های تاریخی زنان افزود شود، بلکه گام های متین در کاهش انواع محرومیت ها و اسارت زنان برداشته شود که ایجابات عصر می باشد.
    در این صورت اگر دولتمداران جمهوری اسلامی افغانستان با اصلاحات اساسی در ساختار دولت، قانون اساسی، میکانیزم فرهنگ قبیلوی جامعه، زیربنای اقتصادی و…. بافتار جامعه افغانستان با جامعه جهانی یک ستراتژی نوینی و متحدانه را مطابق خواست ها، نیازمندی ها و آرمان های مردم ما روی دست نگیرند و صادقانه در حل بحران های کنونی کشور ما اقدام نورزند؛ زمینه های از جمله رفع خشونت های خانوادگی، اسارت و…. خود سوزی زنان در دستور کار قرار نخواهند گرفت.
    من به قانون تکامل پدیده ها باورمند هستم. چرا ما با فرهنگ قبیلوی و ذهنیت مرد سالاری تمدن ستیز خودها جلو تکامل قانونمندی نیازعصر را می گیرییم؟ آیا بالاخیره ما مردان چه وقت به صورت خردمندانه، مسؤلانه و عاقلانه تن به تحقق تساوی حقوق عادلانه و دموکراتیک زنان با مردان خواهیم داد؟
    ای مادران در غم نشسته!
    ای خواهران اسیر!
    ای دختران به آرزوی آزادی!

    ای همه زنان سراسر جهان و به خصوص زنان کشور ما که در زیر بار اسارت های مرد سالاران عصر جدید کمپیوتر- انترنت به ویژه قرون وسطایی، فرهنگ قبیلوی و خرافات سنتی قرار دارید و نوای آزادگی را سر می دهید!
    ای شاخهء گل، شکسته تا چند؟
    ای ســــروران نرستـــه تا چند؟
    ای مرغ بهشت، خستــــه تا چند؟
    در کنــج قفــــس نشسته تا چند؟
    بشکن قفس و چمن بیارای
    « خلیل الله خلیلی»
    و من الله التوفیق

  6. خواهر عزیز کاش عنعنات ما همان ظوریکه بود حفظ میشد اما اکنون ازآن متآسفانه استفاده سوء میګردد وهمان عنعنات دیروزی امروز به ضرر طبفه اناث استفاده میکردد. ان اجداد دیروزی امروز دیګر نیستند آیا حالات زنان ودختزان رقت بار تر ا از امروز در طول تاریخ زن بوده ؟ اجداد ما ګفته بود طویانه بګیرید نګفته بودند که دخترهایتانرا با حیوانات معاوضعه کنید ،این نسلی که سی سال از تعلیم و درس دور بوده اند چظور میتوانند حق انصاف و عدالت را در فسمت زن که بوجود آورنده مرد است بدانند.

  7. Dr.Abdul Jabar Hussaini گفت:

    خواهر محترم سجیه جان! متن نوشته شده شما بسیار آموزنده است. هر سطر شما دارنده اندر ز های معنوی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. این نوشته شما بسیار حق به جانب است. بدون کدام منفعت که متوجه شما باشد مخلصانه نوشته اید.
    لیاقت و استعداد شما قابل قدر است.
    با احترام به قلم، استعداد و حرمتت
    دوکتور عبدالجبار حسینی

  8. جاهده حکیمی گفت:

    به حیث یک خانم افغان از این نوشته و احساس پاک و قدر و عزت که به بزرگان دارید قدر میکنم.
    خطاب به آن مردان که مخالفت با این نوشته نشان داده اند.
    شما خود فکر کنید که اگر به گفته الهه احرار دختران مجبور میبودند که خرچ عروسی شان را خود شان تهیه میکردند پس چی پیش مییامد و چی میشد؟ با این جهل و جنگ و فقر کشور مان.
    و یا این که اگر دختر گرفتن رایگان و آسان میبود پس هر مرد بیش از چهار زن میگرفت و بعداً چون که مفت میامد پیر تر را ترک میکرد.
    به گفته الهه جان احرار حال خو صرف مردان پولدار این کار را میکنند. حد اقل یک مرد نان کافی و لباس درست برای زن خود آورده میتواند.
    شما گفتید که از پرابلم های کشور با خبر شوند و شویم.
    ما نه تنها که از پرابلم های کشور خود آگاه هستیم بلکه پرابلم ها و مشکلات زنان ممالک دیگر را همچنان میدانیم. که زن هیچ یک حیثیت از خود در دیگر ممالک ندارند. فقط برای علانات تجارتی و یا ساعت تیری استفاده میشوند.
    آیا شما مشکلات نو جوانان مکاتب دنیا را خوانده اید؟ آیا شما میدانید که در کشور هایکه طلاق مشکل است بخاطر که سرمایه یک مرد تقسیم نگردد بسیاری ها ازدواج نه بلکه صرف همراه با یک زن زندگی میکنند و با وجود که چندین طفل هم پیدا میکنند هنوز هم نکاح رسمی نمیکنند.
    زن در هر دنیا مشکلات خود را دارد. در وطن ما زیادتر اما از خاطر جنگ و تباهی ملک ما نه از خاطر پدران با خرد ما.
    آفرین الهه جان احرار

  9. Habiba Hashmat گفت:

    Man type Dari nadarum bebakhen
    Besyar zebaa wa maqbol. ziyad khoshem ahmad

  10. احمد راتب نجم گفت:

    خانم محترم احرار ، بعد از سلام . حیثت زن در اجتماع ما باید به طور مجموعی دیده شود . شاید در فامیل های شما این طور باشد که زن در نزد شوهران شان از حیثیت بلند برخودار هستند که البته قابل تحسین است ولی ارزش زن در بیت طبقات عموم جامعه افغانی خیلی باارزش نیست و از حیثیت بالای برخودار نیست . چنانچه موقعیت اجتماعی زن در جامعه همیشه از طرف مردها تعین شده است و این یک نوع عنعنه بوده است . شما این موضوع را نباید در یک مقطع کوچک از فامیل ها تماشا کنید بلکه باید در بین طبقات مختتلف با شیوه های عنعنوی متفاوت تحقیق کرد و دید. در آن صورت شما با وضوح حیثیت زن را در جامعه افغانی متوجه میشوید. اما در مورد تویانه باید گفت که این فقد یک معامله اقتصادی است و بس . که پدر دختر میخواهد با تبادله دخترش در برابر گاو و شتر از وجود دخترش در پیشبرد وضع اقتصادی اش استفاده کند . و این یک استفاده ناجایز است .زیرا اگر مسلمان هستیم ، مسئله مهر مقام و حیثیت زن را تثبیت میکند و اگر افغان هستیم ، به هیچ صورت غیرت افغانی قبول ندارد که در برابر یک دختر جوان معامله گاو و خر صورت گیرد که با دادن دختر و گرفتن مواشی تبادله جنس با جنس صورت گرفته و شرایط اقتصادی پدر بهتر شود. زیرا سوال در این است که پدر با کدام اندیشه دخترش را بزرگ کرده است ؟؟.. آیا به این هدف که روزی با این دختر تجارت کند و وضع اقتصادش را بالا ببرد ؟؟؟ یا این که این دختر توته جگرش و عضو از بدنش است و با تمام توان در راه رفا و خوبشبختی او تلاش کند ؟؟ . بنآ تویانه در هر صورتش عمل قبیح و ناجوانمردانه است. و در هیچ فرهنگی این نوع تبادلات مورد ارزش انسانی نبوده و از مقام انسانیت دور است. و تویانه مقام زن را بلند نمیبرد بلکه با آن پولی که داماد به پدر دختر میپردازد ، در حقیقت کنیزی برایش میخرد که تا آخرعمر تابع این شوهر باشد. اما مهر اسلامی است که حیثیت و آینده زن را در اجتماع اسلامی حفظ میکند ، که اگر خطر ناامنی پیش آمد ، زن با داشتن یک سرمایه ثابت از شرایط نا امن خلاص شده و با داشتن یک اقتصاد سالم برای آینده اش ( مهر ) به زندگی اش ادامه دهد. در نهایت من خلاف عقیده شما هستم که تویانه باعث بلند بردن حیثیت زن در جامعه افغانی خواهد شد. موفق باشید . احمد راتب نجم از آلمان

  11. محمد یوسف جلال گفت:

    زنان این وطن مردان مردند
    به روزجنګ ناهید نبردند
    ولی دردا که از بی دردی ما
    ګرفتار هزاران رنج ودردند

  12. عبدالمجید امرخیل گفت:

    نوشته های الهه جان همیش ناب و از بین مشکلات مردم افغانستان بوده و هست از خداوند برایش موفقیت های مزید خواهانم

  13. زلمی طهماس گفت:

    بسیار قابل تاسف وحیرت است از خانم که خود را تعلیم یافته روزگار عصر خویش معرفی نموده مگر کدام معلومات درست از مردم افغان خصوصا طبقه قشر اناث کشور که از ابتدا تشکیل این کشور تا حال زیر ستم صتم و وحشت مرد سالاری پنجه نرم میکند و برایت بگویم که منحیث زن افغان روشن مسولیت ات را انجام ندادی و از روی احساسات شخصی خود ابراز عقیده نمودی اگر خواستی در این مسله زیاد صحبت کنی لطفا همراه ام به تماس شوید تا زیاد تر صحبت شود.

  14. سایره " شکیب سادات " گفت:

    سلام خواهر عزیز : من دقیق نوشته ات را مطالعه کردم اکثر حرف هایت دقیق است ولی آنچه امروز و در این عصر در افغانستان جریان دارد شاید مانند ما در این محیط باشی خیلی غمگین شوی . چرا امروز تمامآنمیگویم اکثر مردان ما و حتی اکثر زنان ما با تقلید از فرهنگ کشور های بیگانه زندگی خود را تباه و محیط خویشرا آلوده کرده اند . ایکاش ما فرهنگ اصل اسلامی خویشرا که احترام به حقوق زن و مرد بود حفظ میکردیم . آنچه امروز بیشتر بر حقوق انسان در افغانستان صدمه میزند فقط و فقط بیسوادی و کم سوادی مردم ما است . نهایت خوش شدم همیشه موفق و کامگار باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما