یادی از زنده یاد مولانا نجم العرفا استاد غلام حیدر متخلص به حیدری وجودی .
تاریخ نشر: پنجشنبه ۱۳ ثور ( اردیبهشت ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲ می ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن -آسترالیا .
یادی از زنده یاد مولانا نجم العرفا استاد
غلام حیدر متخلص به حیدری وجودی .
قیوم بشیر هروی
۲ می ۲۰۲۴ میلادی
ملبورن – آسترالیا
زنده یاد مولانا نجم العرفا استاد غلام حیدر متخلص به حیدری وجودی شاعر برجسته ، پژوهشگر توانا ،عارف نامی و مولانا شناس معاصر، فرزند مرحوم محمد شفیع در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در رخهء پنجشیر پا بعرصه وجود نهاد.
دوران ابتدایی را در پنجشیر سپری کرد و می بایست برای ادامه تحصیل به کابل برود ، اما رؤیایی عجیبی در ۱۲ سالگی باعث شد تا گوشه عزلت گزیند وبه قول خودش آن رؤیا او را « بین عقل و جنون معلق کرد». این حالت باعث شد تا این مصرع بر زبانش جاری گردد:
” چه بودی ، رو نمودی ، دل ربودی ، بیدلم کردی.”
ازآن پس درحدود چهارسال همه روزه صبح ها بر فراز بلند ترین تپه ی روستا که در مقابل منزل شان بود میرفت و به تنهایی اوقاتش را میگذراند . همین تنهایی و گوشه گیری او را بدنیای شعر و شاعری سوق داد.
در شانزده سالگی رهسپار کابل شد و با مرحوم صوفی غلام نبی عشقری آشنا شد. در اوایل سروده هایش را برای او می خواند. بعد ها آشنایی اش با مرحوم شایق جمال ، مرحوم استاد عبدالحق بیتاب و مرحوم مولانا خسته باعث شد تا نشست های شاعرانه میان آنها صورت پذیرد و از حضور چنین صاحب دلانی بسیار بیاموزد که خود راهگشایی بود برایش در سیر و سلوک عارفانه و این امر باعث شد تا عنوان نجم العرفا را بگیرد و علاقمندان فراوانی بیابد . اشعارش در روزنامه های آنزمان راه یافته و به نشر می رسید.
پس از پایان دوره سربازی که شش سال بطول انجامید در سال ۱۳۴۳ خورشیدی بعنوان مآمور دولت شروع به کار کرد و پس از مدت چندماه بصفت محرر در انجمن شعرای افغانستان کار نمود ، انجمنی که دارای ۱۴ عضو بود ( هفت عضو پشتو زبان و هفت عضو فارسی زبان) ، اما نسبت اختلافات شدید درونی میان اعضأ دیری نپائید که از هم فرو پاشید و این امر باعث شد تا حیدری وجودی بعنوان مسئول بخش مجلات و روزنامه ها در کتابخانه عامه کابل مقرر شود ، وظیفه اییکه با دل و جان مشتاق آن شد و پس از باز نشستگی نامه ای عنوانی رئیس جمهوری وقت حامد کرزی نوشت و از او خواست حاضر است بخاطر انس و الفتی که در طول سالها با در و دیوار محل کارش دارد بدون هیچگونه حقوق و مزایایی به کار خود در کتابخانه عامه ادامه دهد . آقای کرزی نیز پیشنهادش را پذیرفت وطی صدور حکمی با پرداخت حقوق مقرر و ابقای او در وظیفه اش بصورت دایمی مؤافقت کرد .
و اما چیره دستی او در دنیای شعر چنان به پیش رفت که بزودی بعنوان مولانا شناس همه او را می شناختند ، چنانچه در سال ۱۳۶۵ خورشیدی مؤفق شد اولین « عرس حضرت مولانا » را در کابل بنا نهد که بیشتر از ۲۰۰۰ نفر در آن شرکت جستند.
مرحوم حیدری وجودی خود را از پیروان عارفان بزرگ پیشین می دانست و زندگی اش را وقف سلوک عارفانه نموده بود.
محترم استاد پرتو نادری در بارهء شادروان حیدری وجودی چنین گفته است :
” استاد حیدری وجودی نه تنها در عرفان نظری و عملی جایگاهء بلند و ستایش بر انگیزی دارد ، بلکه شعر های او خود منبر با شکوهیست که پیوسته از آن پند ، اندرز ، عشق و بینش های عارفانه چنان طیفی از نور در دلهای اهل دل راه گشوده است .
این عشق و بینش به ویژه غزل های او را به چشمه سار گوارایی بدل کرده است . چشمه سار شفاف ، سرد و گوارایی در یک تموز داغ ، چشمه ساری که تا می نوشی ، پیوسته می خواهی بنوشی و بنوشی . “
آری ! او با چنین بینش روحانی مؤفق شد سالها با برپایی محافل مثنوی خوانی به جمع آوری تعدادی از جوانانی که علاقمند به ادبیات عرفانی بودند بتدریس مثنوی معنوی بپردازد که مشتاقین زیادی داشت و این کار را روز های دوشنبه و چهارشنبه هر هفته در دفتر کارش در کتابخانه عامه انجام می داد.
گفته شده که مرحوم استاد حیدری وجودی از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۸۴ برای مدت شانزده سال بطور متواتر در محافلی که هفته دوبار برگزار می نمود مؤفق شد مثنوی معنوی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی را بطور کامل شرح دهد.
زنده یاد استاد حیدری وجودی در میان اهل تصوف جایگاه ی خاصی کسب نموده بود و غزل هایش در میان جمعی از علاقمندانش که خویش را مریدان او می دانستند محبوبیت بسزایی داشت.
و علاوه بر آنها هنرمندان مشهور کشور نیز تعدادی از غزل هایش را کمپوز و در قالب آهنگ با زیبایی اجرا نمودند تا امروز مردم با دلچسپی بدان گوش میدهند.
طوری که در بالا بدان اشاره شد ، زندگی این عارف بزرگ از سن ۱۲ سالگی متحول شد و مسیری را طی نمود که او را به یکی از افتخارات سرزمین ما مبدل ساخت.
زنده یاد استاد حیدری وجودی انسانی بود فروتن که عمری را با کمال مناعت زیست ، اما سخن به مدح و ثنای اربابان زر و زود و تزویر نگشود و هیچگاهی دست طمع پیش کسی دراز نکرد.
او فقیرانه زیست ، عارفانه زندگی کرد ، عاشقانه سرود و مقامی بس جاودانه کسب کرد.
از مرحوم مولانا استاد حیدری وجودی آثار فراوانی به یادگار مانده که هرکدام آن را میتوان بعنوان اثر منحصر بفرد و ناب پذیرفت. تعدادی از این آثار که در کابل به زینت چاپ آراسته شده عبارتند از:
۱ – عشق و جوانی – ۱۳۴۹ .
۲ – راهنمای منظوم پنجشیر – ۱۳۵۱ .
۳ – نقشِ امید – ۱۳۵۵ .
۴ – با لحظه های سبزِ بهار – ۱۳۶۴ و چاپ دوم ۱۳۸۸ .
۵ – سالی در مدارِ نور – ۱۳۶۶ و چاپ دوم ۱۳۷۹ .
۶ – سایهِ معرفت – ۱۳۷۵ و چاپ ششم ۱۳۹۱ .
۷ – صورِ سبز صدا – از سال چاپ تذکری داده نشده.
۸ – میقات تغزل – ۱۳۷۸ .
۹ – غربت مهتاب – ۱۳۸۲ و چاپ دوم ۱۳۸۷ .
۱۰ – لحظه هایی در آب و آتش – ۱۳۸۳ .
۱۱- آوای کبود – ۱۳۸۳ .
۱۲- ارغنون عشق – ۱۳۷۷ و چاپ دوم ۱۳۸۷ .
۱۳ – شکوهِ قامت مقاومت – ۱۳۸۳ و چاپ دوم ۱۳۸۴ .
۱۴- رباعیات و دوبیتی ها – ۱۳۷۹ و چاپ دوم ۱۳۸۷ .
۱۵- دیوان حیدری وجودی – ۱۳۹۴
و افزون بر اینها رساله ی با عنوان ( مولانای روشنگر و کوردلان بی باور ) که در زمینه معرفی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی نگارش یافته همراه با رساله ی دیگری تحت عنوان ( نور و نورالانوار در مثنوی) از تألیفات اوست.
و همچنین استاد مرحوم مؤفق شد تا دو مجموعه از اشعار مرحوم صوفی غلام نبی عشقری را به نام های ( افلاکِ عشق و دلِ نالان ) و همینطور اشعار عبدالواحد صادقی را زیر نام ( نورِ معرفت ) تصحیح و تدین نماید و علاوتآ گزیده یی از غزل های شاعران بنام کشور را با نام ( غزل هایی از واصل کابلی تا واصف باختری ) را همراه با گزیده یی از غزلیات مرحوم شایق جمل را گردآوری و تدین نماید.
قابل ذکر است که تقریظ نویسی آن استاد فرهیخته بر آثار تعدادی کثیری از شاعران نیز یکی دیگر از کار های آنمرحوم میباشد که قابل قدر است.
این شاعر عارف باری هدف خود از شاعری را چنین بیان نموده بود:
” رهایی جوانان از دام خود بیگانگی ” و می گفت : ” هر یکی از ما مسلمانان رسالت وجدانی داریم که با وسایل ممکنه در حد توان خویش در راه تنویر اذهان مردم ، به خصوص جوانان روزگار و نسل های آینده و نجات ایشان از خطر از خود بیگانگی اهتمام بورزیم و نگذاریم که نسل های آینده ما اسیر دام های فریبای دشمنان اسلام شوند .”
بدون شک هدف و آرمان نیک او قابل ستایش و قدردانی بوده .
او با چنین هدفی با مناعت طبع و فقر زندگی کرد و هرگز بخاطر رسیدن به مقام و منصب دست سوی کسی دراز نکرد.
و سرانجام این عارف نامدار و مولانا شناس معاصر در سن ۸۱ سالگی بر اثر مبتلا شدن به ویروس کرونا در۲۱ جوزای سال ۱۳۹۹ خورشیدی در کابل چشم از جهان پوشید و جامعه فرهنگی کشور را سوگوار ساخت.
روانش شاد ، یادش گرامی و خاطراتش جاودانه باد
اینهم نمونه ی از کلام آن غزلسرای توانای کشور:
گردش چشمِ سیاه
گردش چشم سیاه تو خوشم می آید
موج دریای نگاه تو خوشم می آید
همچو مهتاب که در ابر حریری تابد
تن و تنپوش سیاه تو خوشم می آید
چون چراغی که دل شب به مزاری سوزد
سوختن در سر راه تو خوشم می آید
در سپهر نگهم نور فشاند شب ها
مهر من جلوه ماه تو خوشم می آید
جلوه گلشن اندام که دیدی ای دشت
که خس وخار وگیاه تو خوشم می آید
بس که در آتش هجران کسی سوخته ای
اشک جان پرور و آه تو خوشم می آید
رفتی از خویش و کف پای کی را بوسیدی
ای دل پاک گناه تو خوشم می آید
منابع :
۱ – بی بی سی فارسی .
۲ – آخرین حلقهء شاعران عارف در افغانستان (استاد پرتو نادری )
۳ -یو تیوب ( آهنگ فرهاد دریا)