هستی بهار
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۱ مارچ ۲۰۱۳ هالند
هستی بهار
صالحه وهاب واصل
۲۰ / ۳ / ۲۰۱۳
هالند
فِشُرد ابرِ زمستان و سر کشید بهار
شد آب حیّ و به قلب زمین چکید بهار
نشاط ِعالم رنگ گشت همچو موجۀ خون
به مستی در رگ باغ و چمن دوید بهار
به صد کرشمه لب پُندُکی به خنده مکید
عرق ز ناز حیا بر جبین بِچید بهار
نشاط عشق و صفا ریخت روی دامن خاک
نفس، نفس زده در نبض گل تپید بهار
دمی که پنبۀ بر فین ز گوش میبر داشت
نوای عشق ز هر گوشه می شنید بهار
طلسم سُرجۀ برف از صدای پاش ، شکست
هزار جلوۀ پنهان از آن کشید بهار
برای رونق یک فصل ، نُه قمر بفروخت
درین معامله طفل ثمر خرید بهار
چه عالم است به گفتار تو بگو«واهِب»
که از کلام«تو» امشب غزل گزید بهار
صالحه وهاب واصل
بهار تان خجسته بانوی زیبا و هم سال نو تان فرخنده!
صالحه عزیز و گرامی ، سال نو و بهار نو به شما و خانواده محترم مبارکباد. سروده زیبا و عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر