۲۴ ساعت

07 دسامبر
۶دیدگاه

بـــرف

تاریخ نشر جمعه  هفتم دسامبر ۲۰۱۲هالند 

محترمه خانم عزیزه عنایت

محترمه خانم عزیزه عنایت

بـــرف

عزیزه عنایت

****

دختــر برف آمده با ر دیگـــــــر

گشته سپید از قد مــــش بام و در

رقص کنـــان پای نهد برزمین

باد دهد  هر طرفش بــــال وپر

بسته کنون  خرگه به باغ و چمـن

سرو به بوستان شده با زیب و فـر

نا گه زجا جستم و بیرون شد م

از درء منزل به صفا ی نظــر

دست سپیدش به سرو موی مـــن

سیم و زر افشاند به راه و گــــذر

همچو گواکب  به کف جاده ها

جلو کند زیر نظر بر به بــــــر

وه که چه رقصان و خرامان فتد

مست مگر هست چنین تا سحـر؟

صحن چمن رفتم و بر دامنـش

قصه نو شتم به سر انگشت تر

ایکه ( عزیزه ) مگـر این رمز مــن

آب بـــــرد در دل دریـــا ی دهـــــر

عزیزه عنایت

 

۶ پاسخ به “بـــرف”

  1. خانم عنایت خیلی هنرمندانه و بدیع به امید بیشتر وبیشتر ازشما

  2. رشاد زرير گفت:

    درود بانوی بزرگمایه!
    سرشارمان کردید.

  3. فضلی گفت:

    خانم عنایت سلام: اشعار شما واقعاً قابل تقدیر است .خودتان پرتوان
    وقلم تان روان باشد

  4. شهلا ولیزاده گفت:

    زیباست خانم عنایت عزیز!

  5. با عرض ادب وسلام خدمت خواهر گرامی ام عریزه جان عنایت .
    برفِ غمش کرده سپید موی سر
    کرده گمان تیرِ رساِ کمر
    حیف که دورانِ جوانی گذشت
    رفت عجب عمر مرابیخبر

  6. عزیزه عنایت گفت:

    دوستان عزیزو گرامی سلام خدمت یکایک شما !
    از محبت وحسن نظر تاناظهار سپاس میکنم همیشه سرشاراز
    محبت اعضای خانواده وچرخ دوران با شید .

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما