۲۴ ساعت

30 مارس
بدون دیدگاه

بهار و طبیعت

بهار و طبیعت

تیمور شاه تیموری

المان

تاریخ نشر جمعه یازدهم حمل ۱۳۹۱ –   ۳۰ مارچ ۲۰۱۲

ای طبیعت چه نقاشی که دوصد نقش و نگار

کنی آماده و پرورده در ایام بهار

مخمل سبزه بود پهن به کوی و برزن

لاله و سنبل و ریحان هزاران به هزار

بلبلان مست گل و گل به تماشای چمن

طوطیان خنده کنان اند بهر کنج وکنار

نرگس همواره که چشمی نگرانی دارد

دیده در راه بدوزد که چی آید زبهار

عاشقان ازلب معشوقه تقاضا دارند

بوسه ی چند که آرد نفس شان به شمار

برگ گل نازکی تازه عذاری دارد

غنچه شرمندگی از سرخی رنگ لب یار

گوئی از باد صبا اشک یتیمان ریزد

زان همه سردی و بیرحمی ارباب کبار

زاسمان خون ببارد،بزمین خفته بخون

مردم بی سر و بی پای بهر کوی و دیار

مردم صلح طلب صاف دل بی پروا

سوخت در آتش سنگین مسلمان و کفار

هرطرف گوش دهی آه یتیمان در گوش

هرطرف بنگری صد مادر غمدیده قطار

طفل شیر خوار که جز درپی مادر نرود

مادرش رفته زانظار و ندارد غمخوار

دختران در سر بازار چو حیوان بفروش

قسمت بیوه زنان حال تباه قلب فگار

هرجوان عقده بدل درپی شغلی پویان

دست یک پیر نگیرند که ندارد غمخوار

آه و افسوس و صد افسوس که قلبی نتپید

زان کسانیکه بدوش من و تو گشته سوار

این کسان اند که چون جوک پلید خونخوار

می مکند خون زابناء وطن چون سوسمار

من و تو نان شب و روز گدائی بکنیم

آن کسان مالک میلیون و  تریلون به هزار

نان و آبی نرسد بهر ضعیفان وطن

فقر و بیچاره گی افزون زسرحد شمار

پس بیایید پی چاره این کار شویم

حق خودرا بستانیم زدیوان مکار

رحم بر مردم غمدیده بیچاره کنیم

ظالمان را بسر شان ببندیم افسار

ای وطن فخرتو کو عزت و شانت بکجااست

این چه آورد به سرت دد منشان خونخوار

شهره از خوبی بدی در همه دنیا لیکن

شهرت نیک تو گردیده کنون بیمقدار

یارب ازفضل و کرم رحمت خاصی بنما

تابرون رفت ازین فاجعه ای پر ادبار

آنچه ازدست برفته است بیارند بدست

آنچه ازدست برفته است بیارند بدست

به شود ظلم و ستم بر سر مردم تکرار 

تیمور شاه تیموری

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما