۲۴ ساعت

28 مارس
۱ دیدگاه

از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی

حکایت ۱۷۰  

امیر قافله اندک تغافلی شرط است

که بی نصیب نمانند قاطعان طریق

                                         « ؟ »

عذر بد تر از گناه

تاریخ نشر چهارشنبه نهم حمل ۱۳۹۱ – ۲۸ مارچ ۲۰۱۲

هنگامیکه خواجه نظام الملک نظامیهء بغداد را می ساخت ، معتمد او ابو سعید احمد بن محمد نیشابوری صوفی  بود « آغاز بنای نظامیه در ذیحجه ۴۵۷ بود و به روز شنبه ۱۰ ذیقعده ۴۵۹افتتاح یافت » وقتی بخواجه اطلاع دادند که معتمد وی خیانت کرده و از پولی که باید بمصرف عمارت مدرسه میرسید، مبالغی را تصرف کرده است . ابو سعید از این اطلاع یافتن خواجه با خبر شد و ببصره گریخت و پس از چندی از گریختن پشیمان شد و ببغداد بازگشت و نزد خواجه رفت و عذر خواهی نمود و گفت :

ای خواجه تو این مدرسه را خالصالوجه الله تعالی بنا کرده یی ، هر کس خیانت کرده باشد حساب او را به خدا واگذار کن تا تو ثواب حاصل کنی و خاین و زرو وبال آنرا بقیامت ببرد.

خواجه گفت :

اندوه من بخاطر مال نیست که تو خیانت کردی ، بلکه اندوه من برای فرصت و زمانی است که فوت شده و تدارک آن امکان ندارد ، من میخواستم که بنای این مدرسه مانند بنای جامع منصوریه و شفاخانه عضدالدوله محکم باشد زیرا شنیده بودم که ایشان برای تهیهء یک خشت یک زنبیل گچ میریختند ، ولی من شنیدم کحه تو پول عمارت را در خشت منقوش صرف کردی و از آن میترم که زود خراب شود.

خواجه بعد از گفتن مطالب فوق دیگر چیزی به ابوسعید ، نگفت و از سرزنش وتوبیخ او صرف نظرکرد.

  سلسلۀ این حکایات ادامه دارد

 

 

یک پاسخ به “از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی”

  1. هاله موسي پور گفت:

    عالی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما