هویت گمشدهء ما، ادامه فصل پنجم
تاریخ نشر پنجشنبه دوم حوت ۱۳۹۷ – ۲۱ فبروری ۲۰۱۹هالند
هویت گمشدهء ما
شهر ها و حصار های افغانستان (۲۳)
بلخ نماد هویت آریایی افغانستان…
ادامه فصل پنجم
نوشتۀ : محترم استاد شاه محمود محمود
بلخ در متون جغرافیای تاریخی
اثار و منابع جغرافیای تاریخی مطالب بیشترین در مورد شهر های افغانستان به خصوص بلخ دارد . اولین اثر جغرافیایی تاریخی به زبان فارسی – دری کتاب حدود العالم من المشرق والی المغرب در مورد بلخ آورده است که :
بلخ شهری بزرگ است و خرم و مستقر خسروان بوده است اندر قدیم ، و اندر وی بناهای خسروان است با نقشها و کارکردهای عجیب و ویران گشته . آن را نوبهار خوانند و جای بازرگانان است و جائی بسیارنعمت است و آبادان ، و بارکده ٔ هندوستان است و او را رودیست بزرگ از حدود بامیان برود، و به نزدیک بلخ به دوازده قسم گردد و به شهر فرود آید، و همه اندر کشت و برز روستاهای او بکار شود، و از آنجا ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد، و او را شهرستانی است با باره ٔ محکم و اندر ربض او بازارهای بسیار است . (۱۱)
در حالیکه حمدالله مستوفی در نزهه القلوب بلخ را از اقلیم چهارم میداند و بنیاد آنرا به کیومرث می رساند و طهمورث دیوبند به اتمام رسانید و لهراسپ تجدید عمارتش کرد و بارو کشید شهری بزرگست و گرمسیر و آب و هوایش در سازگاری وسطست. از میوه هایش انگور و خربزه سخت نیکوست . (۱۲)
قبل از همه اصطخری در مسالک الممالک آورده که : بلخ شهریست در هامونی نهاده از بلخ تا کوه چهار فرسخ است و بلخ بارو دارد و ربض و مسجد و ادینه درون شهر است و بازارها گرد بر گرد مسجد است که همیشه ابادان بوده است. مساحت شهر مقدار نیم فرسنگ بوده و بنا ها از گل ساحته و شش دروازه دارد.
در میان شهر رودی بود آن رود را دهاس خوانند بر در نوبهار گذرد و ده آسیا بر وی می گردد و روستا و نواحی آن را آب دهد و تا سیاه گرد برود و برهمه دروازه های بلخ باغها و بوستانها است دیوار شهر از گل است و خندق ندارد. (۱۳)
ابن حوقل راجع به بلخ می نگارد: شهر بلخ مانند مرو و هرات اعظم است و در هامون نهاده و از نزدیکترین کوه چهار فرسنگ است مساحت این شهر با حومه یک فرسخ در یک فرسخ است به سال ۵۵۰ هـ ق به دست غزان ویران شد وهم اکنون مردم آن بازگشته و محل دیگری را در نزدیک شهر ویران آباد کرده اند و این نیز در هامون است بناهایش از گل و دارای دروازه های مشهور است.(۱۴)
ابن بطوطه در سفرنامه خویش شهر بلخ را بعد از حمله چنگیز دیده است و در مورد خرابی های مغولان و موقعیت شهر بلخ نوشته است که : رودخانهء جیحون را گذشته بسوی بلاد خراسان حرکت کردیم یک روز و نیم در بیابان شن زاری که اثری از آبادی درآن نبود راه پیمودیم تا به شهر بلخ رسیدیم. بلخ بکلی ویران شده بود لیکن منظرهء شهر چنان می نمود که گویی هنوز آبادان است چه شهر بسیار وسیع و پرجمعیت و بنا های آن مستحکم بوده و آثار مساجد ومدارس آن تا کنون هم برجای است .
نقوش پایه های عمارات آمیخته با رنگ های لاجورد می باشد و می گویند لاجورد مال خراسان است که از کوهستان بدخشان بدست می اید و یاقوت بدخشی هم از همان جا است و عوام ان را بلخش تلفظ می کنند .
بلخ را چنگیز لعین خراب کرد و تقریباً یک سوم مسجد شهر را به طمع گنجینه ای که گفته می شود در زیر یکی از ستون های مسجد نهفته است برانداخت و این مسجد از بهترین و وسیعترین مسجد دنیا بوده و اگر چه مسجد رباط الفتح مغرب را از حیث بزرگی ستونها می توان شبیه آن دانست ولی مسجد بلخ از همه جنبه های دیگر زیبا تر است .(۱۵)
دهخدا در لغت نامه خویش با استفاده از منابع مختلف در مورد بلخ یادداشت ارزنده را مینویسد که : بلخ نام شهری است مشهور از خراسان و آن از شهرهای قدیم است، و آنرا قبّهالاسلام خوانند ولقب آن بامی است ، گویند برامکه از آنجا بوده اند. شهری است مشهور که از بناهای سلاطین قدیم عجم بوده و سالها لهراسب و گشتاسب در آنجا زیستند و در آنجا آتشکده ساخته بوده اند. و آن را نوبهار خوانده اند. و همچنان که مرو را مرو شاهیجان گویند آنرا بلخ بامیان گفتند. بلخ را دوازده نهر بوده است و هر نهری رستاقی ، و از جمله ٔ دوازده نهر یا رستاق ، نهر غربنکی است که قریه ٔ شامستیان مولد ابوزید بلخی احمدبن سهل بدانجا است .
مردم بلخ تا زمان مؤلف ذخیره ٔ خوارزمشاهی (نیمه ٔ اول قرن ششم هجری ) به فارسی تکلم می کرده اند. رجوع به ریش بلخی و پشه گزیدگی در ذخیره ٔ خوارزمشاهی شود. شهری است مشهور در خراسان ، و در کتاب ملحمه منسوب به بطلمیوس چنین آمده است : طول بلخ یکصد وپانزده درجه و عرض آن سی وهفت درجه است و آن از اقلیم پنجم می باشد. طالع آن بیست ویک درجه از عقرب زیر سیزده درجه از سرطان ، و در مقابل آن مثل آنست از جدی ، و بیت ملک آن مثل آنست از حمل ، و عاقبت آن مثل آن است از سرطان . و آن را در اقلیم پنجم دانند، و اولین سازنده ٔ آن را لهراسب شاه نوشته اند. و برخی سازنده ٔ آن را اسکندر دانندو گویند در قدیم اسکندریه نامیده میشد.
بلخ تا ترمذ دوازده فرسخ فاصله دارد و رود جیحون را نهر بلخ نیزنامیده اند. بلخ را احنف بن قیس از جانب عبداﷲ بن عامربن کریز، در عهد حضرت عثمان بن عفان (رض) فتح کرد. (از معجم البلدان ). در قدیم ایالت معروف و بزرگی بوده در خراسان، بر سر راه خراسان به ماوراءالنهر. اکنون شهری کوچک است که تقریباً دوازده هزار تن جمعیت دارد و در شمال افغانستان واقع است ، و قسمتی از آن ایالت جزو خاک افغانستان و قسمت دیگر جزو ترکستان شوروی می باشد. (فرهنگ فارسی معین ). و آن را باختر یا باختریش نیز می نامیدند. رجوع به باختر و باختریش شود. دهکده ایست در دل افغانستان حالیه که در ایام باستانی و در قرون وسطی شهری مهم و مرکز ناحیه ٔ بلخ (مطابق باکتریا) و بر رود بلخ که اکنون خشک است واقع بود.در زمانهای پیش از اسلام بلخ از مراکز دین بودائی ومحل معبد معروف نوبهار بود، و در دین زردشتی نیز اهمیّت داشت . (۱۶)
بنابر بیان مارکوارت ساسانیان به مدتی کوتاهی بلخ را در تصرف داشتند (۱۷)
از جمله کتاب های که در مورد بلخ نوشته شده است؛ فضایل بلخ نوشته ابوبکر عبدالله بن عمر بن محمد بن داوود واعظ بلخی است که در سال ۶۱۰ هـ ق به عربی تآلیف شد. در سال ۶۷۶ هـ ق توسط عبدالله محمد بن محمد بن حسین حسینی بلخی؛ به فارسی – دری ترجمه گردید. این اثر در کنار کتاب های چون مناقب بلخ نوشته ابوزید بلخی، تاریخ بلخ نوشته محمد بن عقیل، معجم الکبیر از ابو السحق مستعملی، تاریخ بلخ نوشته ناصرالدین سمرقندی به دسترس عوام و خواص قرار گرفت که دراین میان فضایل بلخ که به دست ما رسیده است ارزش خاص دارد به خصوص داستان تلخ حملات غز ها در قرن ششم هـ ق که پس از یک دوره شکوه و رونق به ویرانی دچار شد.
نویسنده در مقدمه کتاب در مورد بلخ می نویسد « … کجا شدند آن تذروان رنگین که در فضای مراد خود می پریدند و کجا شدند آن شیران عصر که در مسکن تسکین خود جانوران مسکین را می شکستند کجا شدند آن علماء با نصیحت و حکمای نیکو سیرت و صلحاء پاکیزه سرشت، همه از بالای تخت کامرانی و کامگاری به زیر تخته خواری گرفتار شدند. نه شاهان ماندند و نه تخت و نه دولت ماند و نه بخت . گویی باد بودند که برگشتند و یا ابری بودند که در نوشتند و زبان فصیح شان از رفتار شکسته گشت و آن اشجار و ایمار به خار و خاشاک مبدل شد و آن بنا های عالی جمله منهدم گشت …» (۱۸)
مؤلف همانگونه که به ویرانه بلخ فریاد میزند در مورد ابادانی آن می نویسدکه : « … و در زمان سابق مدت سه هزار سال پیوست معمور بوده است و باز خراب گشته و هامون شده چنانکه هیچ اثری از عمارت نمانده بوده و در ایام شاهی قباد بن اردشیر باز ابادان کرده اند و آبادانی را به قرار اصل رسانیده و در وقت نوش روان [ انوشیروان] چنان ابادان بود که خلق به اب جیحون متصل نشسته بوده و از طخارستان و هندوستان و ترکستان و از بلاد عراق و شام و شامات اکابر واشراف آن بلاد بدین شهر آمدندی وهر نوروز در وی عید کردندی به موضع که آنرا نوبهار می خوانند » و آبادانی دوره اسلامی را چنین اضافه میکند « … عدد تمام مساجد در آن وقت هزار و هشتصد و چهل و هشت بوده است و مدارس ابادان چهارصد بوده است و هزار دویست مفتی مصیب بوده اند و نهصد دبیرستان معتبر و پانصد و بیست ادیب ماهر، پانصد حمام ابادان و چهارصد گنبد یخدان و سیصد حوض سبیلی و یک هزار و دویست سردابه در نفس شهر » وجود داشت (۱۹)
ادامه دارد …
زیرنویسها :
درود ها نثار یرادر بزرگوار و دانشمند گرامی جناب آقای استاد شاه محمود محمود ، جهانی سپاس از معلومات عالی و نوشته زیبا و پژوهش جالب تان در مورد بلخ باستانی .امیدوارم که هموطنان عزیز و خواننده گان سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن با مطالعه سلسله مقالات هویت گمشدهء ما بتوانند هویت گمشده خود را پیدا نمایند و آنرا به دوستان و علاقمندانی که به موضوعات تاریخی علاقه دارند ایمیل نمایند تا آنها هم از این معلومات ها مستفید شوند . زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر
برادر بزرگوار و دانشمند و نویسنده جناب محمد مهدی جان بشیر را سلام و ارادت میفرستم . از سرگیری و فعال سازی مجدد سایت وزین ۲۴ ساعت که به همت شما استوار است تبریک میگویم .
شناخت با شما برادر عزیز و سایت ۲۴ ساعت در حقیقت رهیابی به دریچه بزرگ فرهنگی است. در این راستا از خوان نعمت شما با بزرگان علم و فرهنگ و ادب وطن مان آشنا شدم و از مطالب شان مستفید گردیدم ، که منتهای خوشبختی برای من است .
همچنان در اثر زحمات و تلاش شما برادر عزیز مطالب خویش را که با دیزاین زیبا وحوصله مندی اراسته اید هموطنانم به خوانش میگیرند که از این بابت تشکر ویژه باید نمایم.
این بخش از هویت گمشده ما مانند سایر بخش به حصار ها و شهر ها از جمله ولایت بلخ اختصاص دارد . ارزومندم که مورد پسند و خوانش علاقمندان قرار بگیرد و نظریات خویش را ضمیمه نمایند تا در مطالب بعدی از آنها استفاده ببرم.
در پایان یکبار دیگر از شما برادر عزیز جهان سپاس دارم دست تان درد نکند موفقیت شما را در پیشبرد این دریچه فرهنگی از ایزد منان ارزومندم