از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر یکشنبه ۲۵ آگست ۲۰۱۳ هالند
حکایت ۲۰۷
غنچهء چرخ ز لخت دل ما پر شده است
گل این باغ عجب نشو و نمائی دارد
« وحید قزوینی »
کودِ زراعتی
راوی این حکایت حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام است که از اجلهء علمای ریاضی و شعر او فلاسفهء قرن پنجم هجری بشمار میرود و ظاهرآ به سال ۵۱۷ هجری در نشابور در گذشته است.
وی این حکایت را در نوروز نامهء که تقریبآ در حدود ۴۹۵ هجری نوشته شده است نقل کرده و درستی و نادرستی حکایت بخود او مربوط است و اگر راست باشد بدنیست که زمینداران ما ازین کود زراعتی ارزان قیمت استفاده کنند.
خیام میگوید: به پنا خسرو ( عضدالدوله دیلمی است)۳۳۸ – ۳۷۲ اطلاع دادند که شخصی در آمل ( شهریست به طبرستان) زمینی ویرانی را خرید و آنرا برنجستان کرد و اکنون از آن زمین نوعی برنج بدست میآید که در هیج جای مانند آنرا نمی توان یافت و هر سال از همان زمین هزار دینار حاصل می شود.
پنا خسرو، آن زمین را به مبلغی که صاحبش قیمت گذاشت ، خریداری نمود و امر کرد تا آنرا خوب کندند در نتیجه چهل خم دینار خسروانی از آنجا پیدا شد و پنا خسرو گفت :
قوت این گنج بود که این برنجستان بر نیکو میداد!
سلسله این حکایات ادامه دارد…
دیدگاه بگذارید