بهشتِ نگه
تاریخ نشر چهار شنبه ۳۰ جنوری ۲۰۱۳ هالند
« بهشتِ نگه »
شریف حکیم
جنوری۲۰۱۳سدنی
***
در بهشتِ نگهت ، اشک چو پنهان شده است
انتهوریست که در ساغرِ ، ایمان شده است
صرف یک قطره بکن ، در دهنِ خاک و ببین
که چسان مست پر و بال ، بهاران شده است
تا کند قطع ز تاراج شفق ، دستِ نسیم
صبح با باد سحر ، دست و گریبان شده است
تا بخندد گلِ فردا ، به رُخِ تیرۀ شب
روز ها غنچه درین باغ ، به گریان شده است
هر خمِ کوچه درین شهر ، بزاید گنهی
طفل بدنامیی ما ، از چه نمایان شده است
پرده پوش است حیای رُخش ، از چادر شب
شهر رسوا شود آن دم که ، چراغان شده است
حیرتم نیست اگر خام ، به ملکِ سخنم
پای گفتار مرا ، تازه به میدان شده است
شریف حکیم
اقای حکیم عزیز، درود بر شما. از سروده ای دلنشین و جذاب تان لذت بردم مثل همیشه عالیست. مؤفقیت روزافزون تان را تمنا دارم. مهدی بشیر
زندگی پُر زغم و دردو پریشانی بود
می بساغرنزدیم، میکده ویران شده است
واه شریف حکیم صاحب٬سروده ای شما خواندم بسیارزیباوبه دلها
چنګ میزند.سرفرازباشید.
جناب حکیم بسلامت باد ، مانند همیشه زیبا سرودید ، مؤفقیت تان را تمنا دارم!
دلکش است…
چون حبابم که به پایم سر گوهر شده خم
زان سبب موج به شور است و پریشان شده است
واهب