خسته ام
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲هالند
(خسته ام)
حمید واحدی – مزار شریف
و بالهای سپید رنگ مرا
که بسوی آفتاب میپرم
بسته اند
من
آزاده درون یک زندان بزرگ
به میل خود نیامده ام
مرا
سرنوشت به اینجا کشانده است
های زندان! خسته ام
پژمرده ام
های زندان بی احساس!
رهایم کن
دلم هوای افق ها دارد
رهایم کن
که سری زلف نسیم سحر خوابم
و بی خیال
درچمن زار ها
در دل آفتاب
بدور از تو
و خاطرات تلخ ترا بنویسم
های زندان بی احساس!
شاید
تو اولین و آخرین رفیق منی
و آخرین نفس هایم
روی شانه های تست
میدانم.
حمید واحدی
طرح عالى و دلنشین آینده اى درخشان برایت آرزو مینمایم .
جناب آقای واحدی،سروده ای زیبایست،مؤفق باشید و مؤید!
سپاس آقای حکیم و ممنون از خانم شهلا خیلی سپاسگذارم از اینکه اولین شعرم را در سایت ۲۴ به نشر سپردید.
ممنون
خواهشأ آقای واحدی عزیز،استعداد تان قابل ستایش است،سپاس!
سلام به حمید جان واحدی تقدم نموده واز خداوندج قریحه تانرا
رسا قلم تان را توانتر وعمر شما را پُر ازخوشی وسعادت
میخوام
ممنونم آقای جوهر عزیز شما در امن و امان پروردگار باشید