۲۴ ساعت

27 جولای
۱ دیدگاه

سوی درِ کردگار رفت

تاریخ نشر دوشنبه پنجم  اسد ۱۳۹۴ – ۲۷ جولای  ۲۰۱۵ هالند

شعر جوهر

سوی درِ کردگار رفت

محمد نعیم جوهر

تا ازجهان سخنورٍ با اقتدار رفت

فریادِ سینه ام به ثریا هزار رفت

آخر از این جهانِ پُر از فتنه وفساد

( کنگورچی) شیرین سخنٍ باوقاررفت

از پیش روی دیدهٌ درخون نشته ام

لعلِ بدخش و گوهرِ آینه دار رفت

یادِ زخاطراتِ قدیمم دو باره مُرد

استادِ نامدارِ‌ سخن زین دیار رفت

امید قلب و نورِدرخشانِ این جهان

ازباغِ دیده ام چو گلِ نوبهار رفت

او را که من بمثلِ پدریافتم بخویش

ترکم نموده‌ سوی درِ کردگار رفت

بارفتنش زدیدهٌ (محمودِ)‌ بیقرار

از خانه بلبل وز چمن گلزار رفت

یارب چرا؟بقسمتِ ما چون نویشتهٌ

خاراز چمن نرفت وگلابِ هزاررفت

خورشیدِ روشنایی شعروادب کنون

باردیگر ز دیدهٌ (جوهر ) کنار رفت

با رفتنش چو دیدهٌ (محمود)بار بار

خون دل ازدو دیده مرابیقرار رفت

با آنکه زیر بارگناه غرق گشته ایم

ازدل دعای ما بسراغش هزار رفت

یاران به مثلِ (جوهرٍ) بیچاره ویتیم

داروندارِ(محمود) شب زنده داررفت

به برزگ مرد زمان از خداوند(ج) جنتِ برین وبه مادر جانم وسلطان غمکشیده خویش صبر جمیل آرزومندم۰
باعرض حرمت جوهر برادر شمااز المان
۲۶/۷/۲۰۱۵

 

یک پاسخ به “سوی درِ کردگار رفت”

  1. admin گفت:

    درود به جوهر عزیز بابت سروده زیبا و با احساسش ، رو ح استاد کنگورچی پدر برادر گرامی ما احمد محمود امپراطور شاد و خداوند مغفرت کند و به خانواده شان صبر جمیل عنایت فرماید. .موفق باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما