هوای تو….
تاریخ نشر جمعه ۱۲ سپتامبر ٢٠١۴ هالند
هوای تو….
پروین مشتعل
امشب هوای بارانی داشت
شهرما
یادم امدی و در شهرمغرور شدم
کوچه و پس کوچه ما
نفسهای تو پیچد درنفسم
هر طرف درنظرم خیالی تو بود
رخ زیبای تو و عطر پیراهنت
واه چه بگویم که چه شد
عقل رفت تو درمن شدی
یک شهر
و
یک قصه
و
یک عشق
شبنم عشق گسترده درتن ما
سایه ومن تودرلرزش اب
پیچیده بودیم هردوما
در
رقص گل شقایق
ابر ازقصهٔ من و تو بیتاب شد
سرکش وپاره پاره شد
ناگهان باد و از رشک
خیالم من را بگرفت
من تنها شدم دردل شب
ومن
تنها
شد
دردل شب
پروین مشتعل
پروین عزیز ، مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
جناب محمد مهدی بشیر!
الهی در پناهی خداوند متعال باشید ازلطف مهربانی تان جهان جهان تشکر موفق باشید وکامکار
pho