۲۴ ساعت

13 ژوئن
بدون دیدگاه

مسئلهء اعدام و سیاست یک بام و دو هوا

مسئلهء اعدام و سیاست یک بام و دو هوا

قیوم بشیر

ملبورن – استرالیا

سیزدهم جون ۲۰۱۲

قیوم بشیر

قیوم بشیر

در طی سه دههء اخیر سیل مهاجرت به کشور های همسایه شرایطی را بوجود آورد که حتی انسان های نابکار و مجرم نیز به خیل مهاجرین بپیوندند و به جرایم بیشماری منجمله قاچاق مواد مخدر دست یازند. اما

اینکه چگونه و چه کسانی در این میان سود بردند بماند به جای خودش .

اگر به تاریخچهء جرایم بر اساس حقایق عینی جامعه که بنحوی افشا شده است توجه نموده و بدان بنگریم در می یابیم که در بیشتر کشور های جهان اکثر قاچاقچیان حرفوی از پشتوانه های بی دریغ دولتمردان و سیاستمداران این کشور ها برخورد استند.

حتی در زمان شاهء ایران نیز خانم اشرف پهلوی خواهر محمد رضا شاه یکی از سردمداران قاچاقچیان مواد مخدر بود که از این راه سالانه ملیون ها دالر بدست می آورد. این روال نه تنها در کشور ایران ، بلکه در اکثر نقاط جهان همچنان به قوت و شدت خود باقیست ، زیرا اگر به حقایق عینی جوامع بشری نظری کاملآ بیطرفانه داشته باشیم بخوبی می بینیم که در هیچ کجای دنیا قاچاق مواد مخدر آنهم به مقدار زیاد ممکن بوده نمیتواند ، مگر اینکه بوسیلهء  مقامات بلند پایهء دولتی منجمله نیرو های انتظامی  و یا پولیس  پشتیبانی صورت نگیرد. چنانچه همه بخوبی میدانیم که این مسئله از افغانستان گرفته تا دور ترین نقطهء جهان همچنان جریان دارد. و اما اینکه چه کسانی بدام می افتند خود یک مسئلهء دیگریست که اگر چنین اتفاقاتی نیافتد شکاکیت هایی نه تها در بین نیرو های دولتی ، بلکه میان مردم عوام نیز بالا گرفته و بوجود می آید . برای همین منظور هر چند وقت می بایست عده ای را بدین نام بدام بیندازند و دستگیر ، زندانی و یا اعدام نمایند. زیرا اگر چنین برخورد هایی صورت نگیرد پرسش های زیادی بوجود می آید که این همه مواد مخدر در جامعه از کجا آمد و چگونه پخش گردید. آنچه مسلم است دستگیری تقریبا هشتاد و پنج فیصد کسانی که بجرم قاچاق مواد مخدر دستگیر میشوند توسط فروشنده ها ، دلالان و پخش کننده هایی اصلی معرفی ، شناسایی و بدام می افتند. هر چند این دستگیر شده گان اکثرآ خورده فروشانی اند که قربانی دلالان عمده میباشند. طی چندین دههء گذشته اخبار ضد و نقیضی از کشف و دستگیری محموله های بزرگ مواد مخدر در کشور های منطقه شنیده شده که منجمله میتوان از کشف  بیش از ۷۰ تن تریاک در مرز ترکیه و ایران یاد آور شد که بر اساس راپور خبرگزاری های معتبر جهان در آنوقت پخش شد که این محموله  توسط چندین کامیون منتقل میشد در همان زمان توسط خبرگزاری ایران نیز پخش گردید ، اما هنوز ۲۴ساعت از پخش این خبر نگذشته بود که خبری در تکذیب خبر قبلی پخش شد و درآن گفته شد که اشتباه صورت گرفته و محموله تریاک نبوده و چیزی دیگری بوده است . سال گذشته نیز خبر مشابهی از فرودگاهء بین المللی تهران حاکی از کشف چند صد کیلو مواد مخدر بود که توسط مقامات ذیصلاح پس از ساعاتی اعلام شد که این محموله جواز ورود به ایران را داشته و برای ترکیب و ساخت دارو بکار گرفته میشود. اما هیچگاه صدایی در زمینه بلند و یا شنیده نشد تا صحت  این موضوع را بیان کند.

در کشور پاکستان نیز بار ها محموله های از مواد مخدر بدست پولیس می افتد که البته علت اصلی آن در  کم توجهی قاچاقچیان در قسمت حق دهی و یا رشوه به پولیس صورت گرفته است . ناگفته نماند که یک مسئله دیگری که باعث اذیت ، آزار و حتی زندانی مهاجرین افغان در پاکستان شده اینست که بیشتر پولیس های آن کشور قدری مواد مخدر با خود دارند و زمانی که با مهاجری برخورد میکنند و احساس می نمایند که میتوانند از او پولی بدست آوردند به بهانه های بازرسی یا تلاشی بدنی  مواد متذکره را داخل جیب  وی نموده و بیرون می کنند که این از جیب تو بدست آمده و باید چنین مبلغی بپردازی !!! اگر مهاجر بیچاره توانایی پرداخت آنرا داشته باشد بدون شک می پردازد و اما اگر نداشت سر وکارش به ادارهء مأموریت پولیس کشیده و اکثرآ به زندان می افتند و غمخواری هم نیست که از ایشان خبری گیرد و در قسمت رهایی شان چاره ای بسنجد. اینجاست که مهاجرین افغان قربانیان اصلی مهاجرت شناخته شده و گاهی باعث میشود تا جانهای شیرین شانرا نیز به جرم ناکرده از دست دهند.

راپور های جهانی در قبال قاچاقچیان مواد مخدر بطور فزاینده ای در همه جا شنیده میشود. سال گذشته در خبری خواندیم که در حدود ۱۲۵ تن از اتباع ایران در کشور مالیزیا بجرم حمل و قاچاق مواد

مخدر در زندان بسر میبرند ومنتظر اجرای حکم دادگاه می باشند. در کشور عربستان سعودی نیز نظر باگفتهء سعید قشقاوی ، معاون پارلمانی و امور ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه ایران در اوایل ماه جاری  درمورد موجودیت ایرانیان در زندان های عربستان سعودی ، گفت :  در حال حاضر در حدود ۳۸ ایرانی درزندانهای عربستان سعودی بجرم حمل و قاچاق مواد مخدر زندانی میباشند. چنانچه روز گذشته پس از تآیید اعدام چهار تن از قاچاقچیان ایرانی در عربستان سعودی آقای حسن زید، کاردار موقت سفارت عربستان  سعودی در تهران، به وزارت خارجه ایران احضار و “مراتب اعتراض شدید” ایران نسبت به “اقدام ضد انسانی دولت عربستان سعودی” به وی ابلاغ شده است!!!

براساس این گزارش، علیرضا عنایتی، مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه ایران، در ملاقات با کاردار سفارت سعودی ، اعدام شهروندان ایرانی را محکوم کرد و خواستار توضیح فوری دولت عربستان در این زمینه شد . وی همچنین از اینکه زندانیان ایرانی در عربستان سعودی حق دسترسی کنسولی را ندارند ، از کشور سعودی شدیدآ انتقاد کرد و عربستان سعودی را به عدم پایبندی به ” تعهدات بین المللی و موازین حقوق بشری: متهم کرد!!!!

وی گفت که دولت جمهوری اسلامی، اعدام این شهروندان ایرانی را “مغایر موازین اسلامی و حقوق بین الملل” دانسته و حق پیگیری این موضوع در مراجع ذیربط بین المللی را برای خود محفوظ و تبعات حقوقی و سیاسی این اقدام را متوجه دولت عربستان می داند.

نکتهء قابل تآمل و مورد بحث اینست که چگونه اعدام شهرواندان ایرانی خلاف موازین اسلامی و حقوق بین الملل دانسته میشود ، در حالیکه اعدام شهروندان افغاستانی ازین امر مبرأ دانسته شده و ایران اعدام آنها را حق مسلم خود میداند و هیچ حقی برای شان قایل نیست . در این شکی نیست که مجرم مجرم است و مجازات مجرم حق مسلم کسانیست که بر اساس شرع اسلام وظیفه دارند تا آنها را به سزای اعمال شان برسانند. ولی آیا این مجرمین حق دفاع از خویش را نباید داشته باشند.

طی سی سال و اندی از آغاز مهاجرت افغانها به ایران صدها تن از قاچاقچیان  افغانی که با همدستان ایرانی شان کار میکردند توسط نیرو های انتظامی ایران دستگیر و به ارتکاب پخش آن به مجازات اعدام محکوم و بدار آویخته شدند. ولی هیچگاهی حق این را نداشتند تا وکیل مدافع اختیار نموده و یا با نماینده گی های کشور متبوع شان مثل سفارت و یا کنسولگری افغانستان ارتباطی حاصل نمایند. نمیدانم چه نامی میتوان بر این عملکرد گذاشت ؟ آیا این سیاست یک بام و دو هوا نیست؟ و یا اینکه باید بگوییم که از من جان است و از تو بادنجان!!!

جای بسیار تآسف و تأثر است که کسانی ادعای پیروی از موازین اسلامی و حقوق بشر را می نمایند که خود ناقضان اصلی این ماده  از قوانین حقوق بشر شناخته شده اند.

طبق راپوری که در ماه اپریل سال ۲۰۱۰ در ایران منتشر شد در حدود ۵۷۰۰ تن  مهاجر افغان در این کشور در پشت میله های زندان بسر میبردند و بقول مسئولین ایران ۳۰۰۰ تن آنها به جزای اعدام محکوم شده بودند. اما اواخر سال گذشته آخرین راپوری که از طرف دولت ایران منتشر شد خاطر نشان ساخت که ۵۰۰۰ تن مهاجر افغان در ایران زندانی اند و ۲۰۰۰ تن آنها به اعدام محکوم شده اند . این آمار ضد و نقیض را در خلال یک سال ونیم چگونه میتوان پذیرفت؟ طی چند ماه گذشته اخباری مبنی بر اعدام تعدادی از افغانها در ایران منتشر شده که به طور مثال میتوان به چند مورد آن اشاره کرد:

در اپریل سال ۲۰۱۰ به نقل از عبدالسلام قاضی زاده نمایندهء هرات در مجلس نماینده گان افغانستان گفت که طی سه روز گذشته ۴۵ تن از افغانها در زندان های ایران اعدام گردیدند که اجساد شان به خانواده های شان تسلیم داده شده است.

در ماه مارچ امسال هفت تن دیگر از مهاجرین افغان در ایران اعدام شدند و نظر به گفتهء عبدالکریم براهوی  والی نیمروز اجساد این هفت نفر که سنین شان در حدود ۲۱ ، ۲۴، ۴۰ و ۶۲ سال میباشد به مقام های محلی این ولایت تسلیم داده شده است.

همچنین به  روز یکشنبه ۲۱ حوت ۱۳۹۰ در شهر زاهدان ایران دو تبعه افغانستان به دار آویخته شدند. فعالان حقوق بشر و دمکراسی ایران به نقل از روزنامه های دولتی این کشور، گفته اند که در آستانه فرارسیدن سال نو و چهارشنبه سوری، ده نفر به جرم های گوناگون اعدام شده اند که دو تن شان اتباع افغانستان هستند در این اعلامیه سنین اعدام شده گان افغان ۳۸ و ۳۹ سال ذکر شده است .

بتاریخ ۱۴ جوزا سال جاری نیز اجساد چهار تن دیگر توسط مقامات  ایرانی در ولایت نیمروز به نیرو های مرزی افغانستان تحویل داده شده و تاکنون دلیل اعدام این افراد از سوی حکومت ایران مشخص نشده است .

آخرین مورد هفتهء گذشته اتفاق افتاد که اجساد سه تن از افغانان اعدام شده که در سنین ۲۵ تا ۳۶ سال داشتند به مقامات مرزی ولایت نیمروز در افغانستان تحویل داده شدند. ولی با تاسف باید گفت چنین معلوم میشود که مردم افغانستان متاسفانه همه یتیم اند ویا بی سرپرست و نه کس و کویی دارند تا در مورد شان چیزی بپرسد و یا از حقوق شان دفاع کند.

واقعیت تلخ اینست که در افغانستان اسلامی ، دولتمردان بجای اینکه در فکر مردم شان باشند بیشتر به قدرت و حفظ رتبه و چوکی خویش می اندیشند که مبادا آنرا از دست بدهند . اگر حقیقت همین است پس باید گفت ننگ و نفرین و لعنت بر چنین دولتی که همه چیزش حتی مردمش را ، مردمی که با آرأی آنها به قدرت رسیدند را نیز به فراموشی سپرده و فدای مقام و رتبهء خویش می نماید.

بسیار دردناک و حتی غیر قابل تحمل است که اتباع افغانستان در همسایگی کشور ما ۲۰سال را در زندان می گذرانند ، اما در پایان بجای رهایی از زندان  و پیوستن به خانواده های شان به دیار ابدی سوق داده  شده و جنازه های آنها را به فرزندان شان میدهند که در هنگام دستگیری پدر یکسال و یا کمتر و بیشتر داشته ولی زمانی که بیست سال از عمر خویش را به انتظار دیدار پدر سپری میکنند با جسد بیجان وی مقابل میگردد که بعنوان هدیهء جمهوری اسلامی ایران تقدیم شان میشود.!!! و این بدان معناست که بزرگترین جرم شان اینست که افغانی هستند و بس .  اما زمانی که چهار قاچاقچی ایرانی در عربستان اعدام میشوند سرو صدای مقامات ایرانی عالم را میگیرد که ای وای شما بر اساس کدام قانون مرتکب این عمل شده و آنها را هرچند مجرم هستند اعدام نمودید.

 اینجاست که باید سر در گریبان گرفت و فریاد زد که ای وای بحال مردم ما که دل به چه کسانی بسته اند!!!

آقای کرزی بعداز ۱۰ سال حکومت مشروع و یا نامشروع حالا در تلاش است تا مهره ای دیگری از فامیل کرزی را به ریاست حکومت افغانستان کاندید و با استخاره ، رشوه و هزار چال ونیرنگ منتخب سازد.

آیا از چنین دولتی بیشتر از ین می توان توقع داشت؟ مسلمآ باید گفت خیر!!!

ولی بر اساس حس انسانی و احترام به قوانین شهروندی  این وظیفه هر فرد از اتباع افغانستان بخصوص قلم بدستان ، نویسنده گان ، دانشمندان ، شاعران ، علما ، اساتید و در کل چیز فهمان کشور ماست تا از دولتمردان افغانستان جدآ تقاضا نمایند تا جلو این گونه اعدام ها را گرفته و یا لااقل در قسمت احقاق حقوق از دست رفتهء زندانیان که عبارت از داشتن وکیل مدافع است اقدام جدی وعملی نموده و با مسئولین حکومت ایران در زمینه صحبت همه جانبه نماید تا در فردای قیامت دست همین اعدامیان هرچند مجرم گریبانگیر ایشان نگردد و پاسخی برای خانواده های بی سرپرست ایشان داشته باشند. و از مسئولین دولت ایران نیز مجدانه میخواهیم تا آنچه را که برای خویش نمی پسندند برای دیگران نیز مپسندند.

 

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما