۲۴ ساعت

آرشیو 'داستان'

20 نوامبر
بدون دیدگاه

بازگشت

نـوشتـه : سمیع الدین افغانی

باز گشت

داستان  کوتاه

قسمت چهارم

 تاریخ نشر یکشنبه – ۲۹ عقرب ۱۳۹۰ –  ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱

سمیع الدین افغانی

سمیع الدین افغانی

نسیم از خانه جاوید شان برامد، موترش را چالان کرده و به جاده عمومی داخل شد وبعدا درنزدیکی مغازه ی برک ګرفت ،میخواست از مغازه چیزی بخرد ، ناګهان متوجه شدکه نادیه ازطرف مقابل اومی اید، نسیم هیچ منتظری این حالت نه بــــود  وفکر میکرد در عــــالم خیال نـــادیه را میبیند، حالتی عجیبی برایش رخ داد، با خود ګفت  :

نادیه و اینجا ، عجیب است ؟

نادیه نیز از دیدن نسیم خوش شد وبعد از احوال پرسی به نسیم ګفت  :

ما با فامیل مان به اینجا امده ایم ، پدرم به اینجا جهت اجرای وظیفه رسمی امده است.

ادامه نوشته…

15 نوامبر
بدون دیدگاه

بازگشت

نـوشتـه : سمیع الدین افغانی

باز گشت

داستان کوتاه

قسمت سوم

تاریخ نشر سه شنبه ۲۴عقرب ۱۳۹۰ – ۱۵ نوامبر ۲۰۱

سمیع الدین افغانی

سمیع الدین افغانی

نسیم ، مادرش  ونـازی خواهرش حوالی ساعت یک بعد از ظهر به خانه ی  خـــاله ایشان درشهر زیبا جلال اباد رسیدند۰

خاله نسیم ازامدن خواهر وخواهر زاده هایش بسیارخوش شدوبه مهمان نوازی پرداخت۰

روز اول مادری نسیم باخواهرش ونـــازی بادختران خاله اش مصروف قصه ها شدند، لحظه بعد  خاله  نسیم   رو به نسیم کرد وګفت :

نسیم بچیم !  چه وقت نقل نکاحت راخات خوردیم  ،تا دیروزخو میګفتی که درس هایم تمام نشده،  حالا شکر معاش خـــور شده ای و وقـــت  جوانی ات است، فکر میکنم موقع اش است که به خیرسرشته کنی.

ادامه نوشته…

09 نوامبر
بدون دیدگاه

بازگشت

نـوشتـه : سمیع   الدین  افغانی

بازگشت

داستان  کوتاه

قسمت دوم

تاریخ نشر پنجشنبه ۱۲عقرب ۱۳۹۰ – سوم  نوامبر ۲۰۱۱

مـــادرنسیم  نیزموادی و لوازم مورد نیاز  وضرورت سفر را اماده ساخته و به کمک نسیم در موتر جا بجا نموده وبعد از چنددقیقه هرسه به صوب شهر زیبا جلال اباد به راه افتادند۰

مادر با نسیم در سیت پیشرو و نازی خواهرش در سیت پشت سرموتر تکیه زد۰

لخظه سکوت در بین شان حکمفرما بودبعد ازچنددقیقه مادرش روبه نسیم کرد وګفت :

ادامه نوشته…

03 نوامبر
بدون دیدگاه

باز گشت

نـوشتـه : سمیع الدین افغانی

باز گشت

داستان  کوتاه

قسمت اول

مقدمه

 

سمیع الدین افغانی

سمیع الدین افغانی

خواننده ګان ګرامی  !

حوادثی که دریـــن سه دهـــه اخیردرکشورعـــزیزماافغانستـــان بـه وجود امده ، تاریخ ادبیات و خـــاطره نـویسی به دلایل مختلف خاموش بـــوده است، اما درجبهه هـــا،زنـــدان هـــا،تعبیدګاه ها ودرمهاجرتهاهمچنان درداخل کشوردرهرکوچه و شهرولایات ،قریه وقصبات،حوادث مانند آیینه متجلی بوده که خوشبختانه  دست اندرکاران هنر و ادبیات دســت زیر الاشه نه نشسته کلچر،رسوم ،عنعنات و عادات مــردم خـــویشرا درنبشته های شان به شکل قصه داستانهای کوتاه وناول انعکاس داده وراه نوسینده ګی را بـــرای اینده ګــان هـموار نموده اند ســـپاس  فراوان به هنر دوستان کشور.

ادامه نوشته…