تنهایی تو
تنهایی تو
دوکتور نور احمد خالدی
سدنی ۲ اکتوبر ۲۰۰۹
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۸ ثور ۱۳۹۱ – ۱۷ می ۲۰۱۲
روز و شب سر کنم آهسته به تنهایی تو
شهر به شهر گشته بدنبال شناسایی تو
هر طرف مینگرم یاد تو آید به خیال
همه جا نقش و نشانیست ز آشنایی تو
تنهایی تو
دوکتور نور احمد خالدی
سدنی ۲ اکتوبر ۲۰۰۹
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۸ ثور ۱۳۹۱ – ۱۷ می ۲۰۱۲
روز و شب سر کنم آهسته به تنهایی تو
شهر به شهر گشته بدنبال شناسایی تو
هر طرف مینگرم یاد تو آید به خیال
همه جا نقش و نشانیست ز آشنایی تو
ترک محبت
دوکتور نور احمد خالدی
سدنی، ۳ سپتمبر۲۰۰۹
تاریخ نشر جهارشنبه ششم ثور ۱۳۹۱ – ۲۵ اپریل ۲۰۱۲
سر و سودایی نبود دل را تمنایی نبود
گل و گلشن همه جا شوق تماشایی نبود
نه مرا شوق وصالی نه خیالات خوشی
خنده بر لب همه جا فکر پریشانی نبود
دوکتور نور احمد خالدی
سدنی هفتم جون ۲۰۰۹
تاریخ نشر جمعه دوازدهم حوت ۱۳۹۰ – دوم مارچ ۲۰۱۲
خاموش نگاههای تو صد راز نهان گفت
پوشیده و دزدیده سخن با چه زبان گفت
از عشق سخن گفت و هوس شعله بجان زد
با دیده سخن گفت، غزل ناب و روان گفت
دوکتور نور احمد خالدی
سدنی ۲۴ اپریل ۲۰۰۹
تاریخ نشر دو شنبه دهم دلو۱۳۹۰ – ۳۰ جنوری ۲۰۱۲
هنگامه ئی چیست برپا گر جرعهَ نوشیدم
راهی که نه بستم من چیزی که نه دزدیدم
داشتم گذری یاران از کوچهُ بتخانه
بت گفت مرا کافر چون بت نپرستیدم
دوکتور نور احمد خالدی
نومییا، نیوکلیدونیا، اپریل ۱۹۹۵
چکار کنم
تاریخ نشر پنجشنبه هشتم جدی ۱۳۹۰ – ۲۹ دسامبر ۲۰۱۱
شبها گر از فراق ننالم چه کار کنم
خون دل از دو دیده نبارم چه کار کنم
گویند که تاریکی نباشد پسند تو
دل را چراغ راه نسازم جه کار کنم
دوکتور نوراحمد خالدی
در پرواز به فیجی، هفتم اکتوبر ۱۹۹۵
لب خاموش
تاریخ نشرجمعه ۱۸ قوس ۱۳۹۰ نهم دسامبر ۲۰۱۱
لب خاموش من اظهار تمنا نکند
بعد از این گوش به فرمان دل ما نکند
پا گذاشتی تو یکروز به دنیای دلم
دل کودک صفتم دامنت رها نکند
دوکتور نوراحمد خالدی
اول اپریل سال ۲۰۰۰ در پرواز به شهر داروین در شمال آسترالیا
عنایت
تاریخ نشر شنبه پنجم قوس ۱۳۹۰ – ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱
تو عنایتی بما کن ز نشان مهربانی
به شرار دل نه افزاَ زکمال دلربائی
به چمن دگر نباشد گل آرزوی رنگین
که بهار دل خزان شد ز جفی بیوفائی
دوکتور نوراحمد خالدی
سدنی، آسترالیا
مِئ کجا مستی کجا
تاریخ نشر پنجشنبه – ۲۶ عقرب ۱۳۹۰ – ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱
مِئ کجا مستی کجا
چیره شد غمها مرا
ابر تیره خیمه زد
امروز هم فردا مرا
یک دو سه جامی بده
تیره شد دنیا مرا
دوکتور نوراحمد خالدی
۹ اپریل ۱۹۹۵
نومییا، جزیرهٔ نیو کلیدونیا، در پسفیک،
جمعه – ۲۰ عقرب ۱۳۹۰ – یازدهم نوامبر ۲۰۱۱ لندن
زندگی نیست بجز بار غم سینه ما
جرس قافله ی گرد رهی در ره ما
همه اش دربدری کرده یی تو قسمت من
چونکه بودی ز اول دشمن پر کینه ما
دوکتور نوراحمد خالدی
۱۳ اکتوبر ۲۰۰۷
سد نی – آسترالیا
به تنهائی سفر هرجا نمودم
جدال زند گی نننها نمودم
ز دشت و کوه و هر سیلاب هستی
به سختی راه خود پیدا نمودم
نبودم طا لعی گرروز روشن
دوکتور نوراحمد خالدی
۲۵ جنوری ۲۰۰۷
سد نی – آسترالیا
زدوری غم بدل دارم
ز حسرت آه به لبهایم
به خون دل جگر دارم
ز اشک خشکیده چشما نم