گفتگویی کوتاه
با عبدالقیوم نیازی نویسنده کتاب
(هشت چکیده از قلم )
چهارشنبه ۹ مارچ ۲۰۱۱
 انجنیرعبدالقیوم نیازی اخیرا کتابی جالبی بدستم رسید تحت عنوان ( هشت چکیده از قلم ) که حاوی هشت داستان بنام های: داستان سایهٌ نور ــ عروسی ــ در جستجوی حقیقت ــ چناق ــ دستبند طلائی ــ آغوش مادر ــ گُــلی و داستان شبهای نوروزمیباشند .
این داستانها کاملآ فرهنگی ـ سُنتی وداشته های از غنای مراودات اجتماعی مردم نازنین وبا غرورسرزمین مان، افغانستان عزیز میباشد که در « ۳۴۲» صفحه با طرح و صحافت زیبا بچاپ رسیده است .
این کتاب به آنعده از هموطنان عزیز ما که سالهای زیاد عمر شانرا در وطن محبوب ما افغانستان گذشتانده اند، واکنون در دیارغربت ومهاجرت احساس درونی خویشرا با یادی از خاطرات دوران خوب گذشتهٌ شان صیقل میدهند، احساس بیشتری بخشیده وخاطرات نیک شانرا دوباره جلایش میبخشد.
این کتاب توسط محترم انجنیرعبدالقیوم نیازی که فعلآ در کشور آلمان همراه با فامیلش زندگی میکند ، نوشته شده است.
بنده گفتگویی تیلفونی با وی انجام داد م و خواستم که خود را به طور مختصر به خواننده گان عزیز سایت ۲۴ ساعت معرفی کند .
وی چنین گفت :
من عبدالقیوم نیازی فرزند عبدالحمید نیازی درسال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی در شهر زیبای کابل متولد گردیده ام . صنف اول ابتدائی را در مکتب عاشقان وعا رفان علیه الرحمه کابل ومتباقی صنوف ابتدائیه را در شهر میمنه ولایت فاریاب به پایان رسانیدم. صنوف متوسطه ولیسه را در لیسه باختر شهر مزارشریف تا جوزای سال ۱۳۵۰ ه ش تکمیل وبعد از سپری نمودن امتحان کانکور درهمان سال راهی پوهنتون کابل شدم و درسال ۱۳۵۴ از رشته جیولوجی که درآنوقت در چوکات فاکولته ساینس متعلق بود فارغ التحصیل شدم. ازاواخر سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۶۰ در ریاست تفحصات نفت وگاز مزارشریف ، نفت وگاز شبرغان ولایت جوزجان و در فابریکات کود وبرق مزارشریف ومدت یازده سال هم در مرکز وزارت معادن وصنایع در بخش های تدارکات خارجی ومارکیتینک وقرار دادهای خارجی وبلاخره بصفت مسئول تجمع فلزات داغمه سراسر افغانستان در چوکات وزارت معادن وصنایع وظیفه اجرا نمودم وبلاخره بنا بر حوادث ناگوار کشور وطن محبوبم را جبرآ پشت سر گذاشته به دیار غربت مهاجرت نمودم.
بشیر: شما چطور به نویسنده گی رو آوردید ، آیا قبلا از شما آثاری در مطبوعات کشور نشر شده است ؟
نیازی : بنده بنا بر علاقه مفرطی که در ایام جوانی به قلم ونوشتن داشتم، گاهگاهی در این مسیر بی پایان گام میبرداشتم. چنانچه چندین داستانهای کوتاه من تحت عناوین « آخرین تلاش » « روزت مبارکباد » « بازی شطرنج » و « گریۀ مرد » در مجلات ژوندون وآواز وقت وروزنامهٌ بیدار ولایت بلخ در سالهای ۱۳۵۴، ۱۳۵۵ و۱۳۶۸ به نشر رسیده است.
بشیر : چند مجموعه از شما تا کنون نشر شده است ؟
نیازی : باید به عرض برسانم که کتاب هشت چکیده ازقلم اولین مجموعه داستانی بنده میباشد که درسال ۲۰۰۹ بعد از توقف سالهای دراز نگارشی من به چاب رسید.
بشیر : آیا در مورد کتاب تان کسی نقد و تبصره کرده است ؟
نیازی : بلی ، نقد ومعرفی این کتاب قبلا از طریق شبکه جهانی تلویزون آریانای داخل افغانستان نیز صورت گرفته وچند جلد آن را هم طور تحفهٌ فرهنگی به دسترس کتابخانه های عامه وکتابخانه های پوهنتون های ولایات کابل وبلخ قرار داده شده است .
بشیر: لطفا معلومات دهید که خواننده گان و هموطنان عزیزما این کتاب را از کجا میتوانند بدست بیاورند ؟
نیازی: تشکر از سوال شما ، دوستان عزیز ما میتوانند آنرا از طریق:
این شماره تیلفون 00493041717804
ویا این ایمیل آدرس
abdulla Sayfi <
This email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it
<
بدست بیاورند
بشیر : مطالعه این کتاب را به همه عزیزان و هموطنان گرامی توصیه میکنم . همچنان تشکر از اینکه به سوالاتم پاسخ دادید .
نیازی : منهم اظهار سپاس مینمایم وموفقیت روزافزون شما را در وظایف محوله تان خواهانم.
مهدی بشیر
|