بستند
بال شعر اهورایی مــــــــرا
بادستهای سرد گنـــه آهوی مـــرا
چون چشمهای مست توبرآسمان پرید
باطل نمود،سوخت زبُن جادوی مرا
آنگه شکست و ریخت بجام شب وسکوت
این ساحت غرور غمت ،تابوی مرا
ماها اگر زکوچه ی خوشبخت بگذری
برگو زدل سلام ،زمن گلبوی مـــــرا
آن دون ژوان هرز که بر کوچه می کشد
نقش نگاهِ مست کله شاپوی مــرا
پشت غبار آئینه از بسکه گریه کرد
در هم شکست قامت شهبانوی مرا
بعد ازوداع ورفتنت ای مهربان ببین
ماتم گرفت وکشت زغم آهوی مرا
ماها بـــبال شعر دگر پرگــشا بــیا
باطل مکن ،مسوز دگر جادوی مرا
فرارسیدن
عیدسعیدفطررا برتمامی هموطنانم چه درداخل وچه درخارج ازکشور ومسلمانان جهان ازصمیم
قلب شادباش عرض نموده برایشان روزان سپید وبدور از وسوسه ی انتحاروترور ، و شبان
مملو از نور وامید و سرور استدعا دارم ...
دوست و همکار گرامی
ما نعمت الله پژمان از شهر هرات افغانستان لطف نموده اشعاری را به
پاسخ شعر های قیوم بشیر و خانم صالحه وهاب واصل سروده و برای نشر ارسال نموده که با
تشکر از وی آنها را تقدیم خوانند گان عزیز و فرهنگیان گرامی مینمایم و ضمنآ از شاعران
عزیز خواهش میکنم که در چنین مشاعره ها سهم بگیرند . این شما و این هم اشعار
پژمان.