· این اثر، پس از گذشت نزدیک به یک سده و
قرن، به دست چاپ سپرده شد
گرد آورنده و نویسندهٔ مقدمه: داکتر روان فرهادی
شهر
گت تینگن، جرمنی
هشت
سرطان ۱۳۹۱هـ.
خ.
۲۸ جون ۲۰۱۲ع.
صدیق رهپو طرزی
نگاه گر: صدیق رهپو طرزی
چشمهٔ گل آلود
از عنوان که چون دریچهٔ باز، نگاهی به
محتوا دارد، می آغازم.
عنوانی که برای این اثر بر گزیده شده،
به باور من، شیشهٔ این دریچه را به شدت مکدر ساخته است. درونمایه این کتاب همانا ٫٫ دیدنی ها و شنیدنی ها،، آخرین نوشتهٔ محمود
طرزی پیش از مرگش در ۱۹۳۳ع.
می باشد. پس باید به صورت روشن این عنوان برای کتاب بر گزیده می شد.
برای من شگفت انگیز است که آقای روان
فرهادی که رشتهٔ اصلی کارش زبان شناسی است ـ کار در ادارهٔ سیاسی رشتهٔ دوم ـ در
این مورد ساده ترین قانون جمع بستن اسم ها را به زبان پارسی، مراعات ننموده است. او
به جای ٫٫ خاطره ها،، جمع عربیش را که ٫٫ خاطرات،، می باشد، آورده است. او به تر از
همه می داند که واژه گان بیگانه و وامی آن گاهی که وارد زبان اصلی می گردند، بر
اساس دستور زبان اصلی صرف یا گردان می گردند. در زبان پارسی اسم همه بیجانان به ٫٫ها،، و همه جانداران به٫٫ ان،، جمع بسته می شوند. البته در این قاعده
واژه گانی که به ( ه ) غیر ملفوظ ختم می گردد، اشتثنا شمرده می شوند مانند: بچه که
جمعش بچه گان یا مرده که مرده گان می گردد.
رهنورد زریاب درکتاب « . . . و شیخ
قدس الله سره گفت »
بیست و دو حکایت یا داستانواره ها
را گرد آورده است که همه از زبان شیخ ،
حکایت یا روایت می شوند . زبان روایت ها ، زبان قرون
گذشته است. دری زبانان امروزی
در افغانستان ، ایران وتا جیکستان دیگر نمی گویند کردندی ، گفتندی ، بیامدی و
برفتی . کلمه « همی » نیز از کاربرد امروزی بیرون شده است و« را » ی ربط را که در گذشته گاهی فرو میگذا شتند ،
امروز حتمی به کار می برند . همین گونه
امروز دیگر کسی نمی گوید : « رئیس به اتاق
وزیر درآمد ووزیر را نمازبرد »بلکه
می گویند به وزیر تعظیم کرد .
در زبانهای دیگر نیز چنین است . یعنی زبان امروزی شان با
زبان چند قرن پیش فرق دارد . نثر شکسپیر را
در انگلستان فقط استادان و دا نشجویان
ادبیات انگلیسی می دا نند و اگر کسی به
شیوۀ شکسپیر درکو چه وبازار لندن
سخن گوید ، دیگران با حیرت به او می نگرند .
در آ غاز سال جاری خورشیدی
(۱۳۹۰ ) تا زه ترین کتاب استاد
رهنورد زریاب را انتشارات تاک در۱۱۴ صفحه به چا پ رساند . روی جلد
را تماما ْ تصویر خود رهنورد ګرفته است . این عکس اندک دستکاری شدۀ رهنورد
، بهترین تصویر اوست که تا حال دیده ام .
در این تصویر که رهنورد عزیز لبخند مهربانانه
به لب دارد ، ابهت ، پخته سالی ،
وقار و درعین حال اطمینان به نفس موج می زند . سالها پیش در مهاجرت و قتی که « هذ یان های دورغربت » رهنورد را خواندم خوشحال شدم که غیراز دا کتر اکرم عثمان ، این پیشکسوتِ دیگر داستان نویسی معاصر افغانستان ، یعنی
رهنورد زریاب ، هم به طنز نویسی علاقۀ و محبت ، و حتی تمایل به
نوشتن طنز دارد . بعد ها که مقاله های رهنورد را در بارۀ طنز ومقدمۀ اورا بر کتاب
حلیم تنویر خواندم
، فهمیدم که رهنورد در بارۀ هنرطنز پردازی آ گاهی درخور دارد . در کتاب « هذیان های
دور غربت » رهنورد از دریچۀ پَرودی سازی
وارد جهان طنز شده است. پَرودی Parody یکی اشکال
طنز است ، ما نند : طنز تصویری (
کارتون و کاریکا تور ) ، طنز تمثیلی ، طنز منظوم و طنز های داستانی و . . .
مجموعۀ اشعار قیوم بشیر هروی بنام « ترانه ی لالایی» تازه
از چاپ برامده. درین
مجموعه اضافه از هشتاد غزل و مثنوی ثبت است که با مقدمه ای از فرهیخته
ارجمند جناب عبدالروف راصع شروع میشود. جناب عبدالروف راصع که بدون تعارف یکی ار
فرهنگیان نیم قرن اخیر در حوزۀ شعر وادب هرات باستان اند و مدت مدیدی سمت مدیریت
مجلۀ هنر و همکاری با ریاست اطلاعات و کلتور هرات همکاری صمیملنه داشته اند
آنچه که درخور این اثر ارزشمند است را درین مقدمه آورده اند و جایی برای تبصره ای
باقی نمانده است. اما بنا بر وعده ای که به بشیر عزیز کرده بودم میخواهم چند نکته
را به ذوق خودم یاد آور شوم.
بنگاه انتشارات میوند بسیار به تازه گی یک مجموعة طنزرا زیر عنوان «نزدیک بود بی آب شوم» منتشر کرده است . دراین مجموعه شصت وپنج عنوان طنز ازنوشته
های جلال نورانی به طبع رسیده است. اما جالب اینست که تمامی این طنز ها ازمیان آن
طنز های نورانی انتخاب شده است که آنها را دراواخر دهۀ چهل واوایل دهۀ پنجاه هجری
خورشیدی نوشته است . یعنی آن طنز هایی که جلال نورانی ازهجده ساله گی تا بیست
وچهارساله گی نوشته است . ناشر کتاب ابتکارجالبی هم کرده است ودرپشتی آخر کتاب عکس
هجده ساله گی نویسنده را درکنار یک تصویر شصت ساله گی وی به چاپ رسانیده است . ما
آگاهی داریم که یک مجموعۀ طنز های نورانی که دردهۀ شصت نوشته بود درهمان دهۀ شصت
زیرعنوان « وغیره نویسی» به چاپ رسیده بود که نسخه های آن فعلاً به کلی نایاب است
واحتمال دارد موسسۀ نشراتی میوند آنرا هم تجدید طبع نماید .
دراین نوشته من عمده تاً دربارۀ مجموعۀ تازه چاپ شدۀ «نزدیک بود بی آب شوم»
ونویسنده آن جلال نورانی صحبت می کنم ، اما اشاره هایی خواهم داشت به وضعیت طنز
دردهۀ بیست ، سی ، چهل وپنجاه هجری خورشیدی ونقش روزنامۀ وزین وبا اعتبار انیس
دراین عرصه .
دربیست سال اخیر تعداد زیاد کتابهای طنز به چاپ رسیده اند وبسیاری از جوانان
فکر می کنند که طنز پردازی درادبیات ما پدیدۀ بسیار نو است . یک عده هم گمان می
کنند که آغاز چاپ جریدۀ طنز وفکاهی ترجمان (۱۳۴۷ش )
سرآغاز طنز نویسی درمطبوعات افغانستان است درحالیکه چنین نیست .
عقيده دارم در رديف ساير موضوعات فرهنگى ، ادبى و اجتماعى که در نشرات و رسانه هاى برون مرزى در سر زمين غربت در ين يا آن گوشه دنيا به نشر ميرسد ، چاپ نشريه هاى اختصا
صى در جاى خود قابل ارزش و يادهانى است که
از اين جمله نشرات برون مرزى يکى هم نشر دو کتاب بيدلستان و گلدسته بوده که هر دوى آن در يک جلد در شروع هر
سال ميلادى در شهر استانبول ترکيه چاپ مى
گردد که نويسنده ، مهتمم ، گرد آورنده و ناشر آن شاعر و نويسنده ذواللسانين جناب حبيب ا لله همنوا چغتائى است
که تا حال موفق شده به صورت دو جلدى تا
جلد نهم اين نشريه ر ابا اشعار زيباى ازحضرت
شمارهء
سیزدهم مجلهء وزین "بانو" را به اثر لطف آقای غوث الدین میر،مسوول انجمن
فرهنگی افغانها مقیم اتریش ، بدست آوردم . آنرا سر تاپا خواندم ، دلچسپ بودن مطالب
مرا واداشت که تا آخرین صفحه مجله رانیز بخوانم. در همین جا میخواهم به همه دست
اندرکاران مجله ء بانو ، به عنوان احترام به پشتکار و زحمات شان که محصول اش چنین
یک کار فرهنگی ، ادبی است از تهء دل تبریک عرض بدارم .
مطبوعات
ورسانه ها در واقعیت یکی از مهمترین عوامل توسعهء فرهنگی واز نشانه های پویائی و
تحرک در جامعه به شمار می آیند که کثرت متنوع و متفاوت رسانه ها جایگاهء شایسته در روشن ساختن اذهان عامه ، ایجاد فضای مناسب
برای گفتمان و برخورد سالم و سازنده نظرات و هکذا در ارتقاء سطح آگاهی ، تعالی
فرهنگ و فهم عمومی دارد . کثرت رسانه ها ، متفاوت بودن و متنوع بودن رسانه ها ،چی
روی صفحه انترنت بیشتر از صدها سائت و بیشتر از
دهه شصت هجری شمسی يک برهۀ زمانې بغرنج، دلچسپ،
شگفت انگيز و پر حادثه در تاريخ معاصر افغانستان است. در اين دهه در سراسر
کشور و به خصوص در کابل ويرانی و سازندگی، بيم و اميد، اشک و لبخند، قهر و
آشتی، فرار و استقرار، بی جايی و جابجايی، اعتماد و بی اعتمادی، انتيگونيزم و
سازشها، راد مرديها و بی آزرميها، در کنار هم ديده ميشوند. درين دهه همه روزه ده
ها جوان به حجله زفاف پا ميگذاشتند و ده ها جوان ديگر در گورهای پيدا و نا پيدای
نامرادی سر به خاک می نهادند. روزانه ده ها دولی عروسان سپيد بخت و تابوت شهيدان
جوان و نگون بخت بر شانه ها حمل می شدند.
همه روزه در خانه هايی، عروس نو و يا کودک نوزاد شمار
اهل بيت را افزون ميکرد و کشتگان و يا فراريان نيمه شب، از
شمار خانواده ها ميکاستند. صدای ترانه ها و ترنم های تازه ساخت با غرش مسلسل
ها و راکت های منفر شده و ترکيده با هم می آميختند. روزها مردم از احوال هم
جويا می شدند و شب ها پاسداران نام شب می پرسيدند.
شهر کابل به تدريج از باشندگان بومی و تحصيل کرده خالی و
از روستائيان پناه آورده به کابل انباشته می شد ولی سيماي « شهری» شهر بکلی
روستايی زده نميگرديد، گويی ظرفيت های شهر نشينی پايان نداشت و روستايی زود شهری
می شد
.
مردم شهر در قطارهای
نظامی و خود روهای زرهی هم سرباز و افسر وطنی ميديدند و هم زرد مويان چشم کبود را
که زبانی ديگر داشتند.
دنيا تقابل دو ابر قدرت را به مشاهده نشسته بود و نام
کابل چی که حتی خوست و پنجشير و کنر و سپين بولدک در سر خط اخبار رسانه های جهان
بود.
سخاورز، بشير. طرزى و سراج الاخبار. تهران: نشرعرفان، 1386
. 207 ص، شابك: 8- 9473 - 06 - 964 محمود طرزى روزنامه نگار، اديب، سياستمدار وروشنفكران
نامدار افغانستان و از شاگردان مترقى سيدجمال الدين مي باشد. مطالب گوناگونى در قالب
نوشتارى، گفتارى و شنيدارى از پژوهشگران مطبوعات فارسی زبان خارج از كشور درباره
احوالات ايشان منتشرشده است.
شايد قديمی ترين اثرى كه بتوان به آن مراجعه و
به عنوان كتابى مستقل و ويژه درباره اين شخصيت مبارز و روشنفكر ياد كرد، كتاب «محمود
طرزى افغانى «نوشته
عبدالبشير شور، سال 1366 باشد و يكسال بعد كتابى ديگر با عنوان «محمود طرزى
» توسط نصيرسهام منتشر شد 2. پيش از اين آثار و تك نگاشت هاى متعددى درباره شخصيت
محمود طرزى در جرايد و روزنامه هاى آنزمان و همچنين دوره اخير به چاپ رسيده است 3.
اكنون پس از گذشت دو دهه از آخرين اثرى كه درباره محمود طرزى نگاشته شده است، در
سال 1386 ، كتابى تحت عنوان « طرزى و سراج الاخبار » به قلم بشير سخاورز، توسط
انتشارات عرفان در تهران، روانه بازار نشر شده و نسبت به آثار قبلي، جامع تر و كامل تر به نظر مى رسد.