مکتب سپورت رزمی بکتاش « سعیدی »
از طرف ریاست المپیک افغانستان
به رسمیت شناخته
شد !
ساعت هشت شام
روز چهار شنبه مورخ « ۲۳ / ۱۲ / ۲۰۰۹ » مکتب سپورت
رزمی « چمپین جیم »
که یک مکتب سپورت رزمی
« موی تای و یا تای بوکس » است و از
جانب بکتاش « سعیدی » قهرمان دو مرتبه ئی
جمهوری فدرالی المان در سال « ۲۰۰۷ میلادی
» در شهر
دیورن کشور فدرالی المان تاسیس و فعال گردیده است ، از طرف دگر جنرال محمد ظاهر اغبر رئیس تربیت
بدنی و سپورت و المپیک جمهوری اسلامی افغانستان به عنوان مکتب رسمی کمیته
المپیک افغانستان در اروپا ، به رسمیت شناخته شد .
تیم ملی
« تای بوکس » جمهوری فدرالی المان بنابـر موازین معینه خویش فیصله کرد
تا بکتاش « سعیدی» قهرمان دو مرتبه ئی کشور المان در مسابقه « قهرمانی اروپا » که قرار است بتاریح « ۶ فبروری ۲۰۱۰ » در شهر دیوزبورگ المان تدویر گردد ، اشتراک نماید .
بکتاش با و
جود مصروفیتهای وظیفوی
و تربیه دها تن شاگردانش در مکتب « چمپین جیم » به پیشنهاد تیم ملی المان لبیک گفت وبخاطر اماده
گی در این مسابقه ، با برادرش یما « سعیدی» که او
نیز قهرمان المان و
ترینر « تی بکس » است ، روزانه در حدود « سه ساعت » تمرین مینماید
تا به فضل و مهربانی خداوند تعالی ؛ در مسابقه «
قهرمانی اروپا » پیروزی کسب کند.
دیشب طبق روال همیشگی مطالب سایت ۲۴ساعت را مطالعه مینمودم ، مطلبی تحت
عنوانانسانی که
مرا عمر دوباره بخشید!!! توجه ام را بخود جلب کرد ، پس از مرور بر متن این
نوشتهء زیبا احساس عجیبی بمن دست داد و در حالیکه خودم را لایق این همه توصیف و
تعریف نمی بینم، ناگزیرم نکاتی را دراین
باب بعنوان چکیده هایی از ناگفتنی هاکه
جزء انجام وظیفه بیش نبوده بعرض برسانم.
طوریکه دوستان ، فرهنگیان و سایر خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت مستحضر هستند قریب
یکسال پیش مطلبی را در همین سایت خواندم تحت عنوان اگر
کمکم نکنید خودکشی خواهم کرد!!!
نشر این مطلب از طریق انترنیت و آنهم در شرایطی که جهان در احاطهء مثلث شوم زر
و زور و تزویر استتا حدی مرا کنجکاو نمود
تا با شخص مورد نظر تماس بگیرم . اما مطمئن نبودم که نتیجهء این تماس چه خواهد شد
و آیا در پشت این نوشته چه واقعیت هایی نهفته است . اما بر حسب احساس مسئولیت در
مقابل افراد جامعه و کشورمو پس از تفکر و
تعمق مزید نامه ای نوشتم و به ایمیل آدرسی که در پیوست همان نوشته منتشر شده بود ،
ارسال داشتم.
امروز که توانایی
این را بدست آوردم تا این کلمات را کنار هم گذاشته و این جملات را بنگارم ، همه را
مدیون مردی هستم که یکسال پیش در شرایطی مرا راهنمایی کرد که نه توان بودن را
داشتم و نه آرزوی ماندن را.
نامم افسانه است
و از توابع شهر زیبای کابل می باشم . مشکلات فراوان روحی و افسرده گی مزمل مرا در
تنگنای از مشکلات قرار داده بود که چاره ای نداشتم جزء آنکه جانم را گرفته و
بعباره ای دست به خود کشی بزنم. اما نمیدانم چه باعث شد تا از طریق سایت ۲۴ ساعت استمداد کمک نمایم و من اینکار را کردم و در
سخت ترین دوران زندگی ام در حالیکه به همه چیز و همه کس مشکوک بودم وحتی
نمیتوانستم به کسی اعتماد کنم، با نهایت ناامیدی می زیستم ، اما با وجود آن
نمیدانم چه باعث شد تا طلب کمک نمایم. کمتر از ۲۴ساعت از نشر مطلبم در سایت وزین و پرخوانندهء ۲۴ساعت نگذشته بود که ایمیلی دریافت داشتم از جناب
آقای قیوم بشیر از کشور آسترالیا.
نظر اندازی به تاریخ گذشته ی افغانستان جنگ های تحمیلی را
بیاد میآورد. حقیقتاً در این جنگ ها زیادتر آن جوانان بودند که قربانی میشدند.
افغانستان بسیار خسارات مادی و معنوی را دچار شده و شماری زیاد قوه بشری را نیز از
دست داده است. پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ و بعد از آمدن نیروهای شوروی به افغانستان، مردم بیچاره به
دو قطب تقسیم شدند که یک آن مجبور به ادامه ی زندگی در زیر چتر حکومت کمونیست ها و
گروه دیگری آن در صفوف مقاومت و جهاد ایستاده شده و بر ضد یک دیگر جنگ مینمودند.
در سال های جهاد از دو میلیون زیادتر مردم قربانی شدن و زیادتر آن جوانان بودند.
اگر ما به حقوق جوانان نظر اندازیم، میدانیم که جوانان کشور
از حقوق خود بی بهره و بی معلومات اند. اکثریت این قشر جوانان که بین سنین ۲۵ - ۳۵ میباشند،
بی سواد هستند. عمر ایشان هم ایجاب آنرا نمی کند که تحصیل کنند زیرا که اکثرآنها
مشکلات اقتصادی داشته و مسوولیت خانه را به دوش دارند.
در این ۳۰ سال جنگ میان مجاهدین و کمونیست ها در عرصه آموزش و پرورش
هیچ کاری نکردند. جوانان ما بازیچه یی سیاست های مختلف شده اند و بعد از سقوط
طالبان نیز جوانان مشکلات فراوان دارند که یکی آن نداشتن سیستم واحد آموزشی میباشد
و فعلاً بیشتر جوانان از آن دور مانده اند.
شکل ظاهری هر موجودی در نگاه ِ اول انسان تاثیر بخصوصی دارد ، انسان زمانیکه
چیزی را در اول میبیند نا خود آگاه از شکل و قیافه ظاهری یک پدیده، با خودش قضاوت
های میکند . در فرهنگ ما یک ضرب المثل است که : ( آب از روی کاسه خورده میشود) ،
در زندگی اجتماعی خویش روزانه ما و شما با انسانهای مختلفی سر میخوریم ، و طبیعی
است که انسانهای خوش چهره و خوشرنگ و خوشرو، اول تر از همه جلب توجه میکنند، اما
شخصیت، اهلیت ، استعداد و انسانیت ِ اشخاص
را هرگز نمیتوان از روی چهره ی ظاهری دانست .
یکی از دوستانم که آدم روشن و شخصیت خوبی است روزی
میگفت ( چهره انسان بیانگر شخصیت وی است) البته میدانم که منظور دوستم نه از داشتن
چهره ی زیبا بود بلکه منظور وی از چهره اشخاص از نگاه طرز نگاه ها ، لبخند و
برخورد های اول شخص بود ، خوب من تا یک
اندازه ی با نظر دوستم موافق هستم ولی به صورت عموم شناختن اشخاص و انسانها یک کار
بسیار دشوار است
سال ها
در کار است که در خوی و خواص یک شخص دقت شود تا شخصیت وی تشخیص گردد، و از همین
باعث در این اواخر یک تعداد زیادی از جوانان ما بخصوص در ممالک خارج دچار مشکلاتی
زیادی در قسمت انتخاب همسر شان هستند . جوان های ما حتی دو سه بار نامزد شده و
نامزدی را بهم میزنند و فامیل ها نیز همیشه آنها را ملامت میکنند ، گذشته از این
تعدادی زیادی از جوانان عمر شان از ۳۰
میگذرد و هنوز هم مجرد هستند و این مسئله نه تنها باعث رنج خود جوانان میگردد بلکه
باعث رنج و تکلیف والدین نیز میگردد.
در عکس مهمانان بر نامه روز شکر گزاری خانه فرهنگی مولانا
جوانان افغان اعم از شاعران هنر مندان و نوازنده گان به اشتراک عده کثیری از
جوانان افغان به سازماندهی کمیته فرهنگی جوانان خانه مولانا روز دهم اکتوبر در
ناحیه برنابی شهر ونکوور طی مراسم با شکوهی از روز شکر گزاری تجلیل بعمل اوردند.
درین محفل محترم مجید قیام رییس خانه فرهنگی مولانا طی سخنرانی مبسوطی در
رابطه روز شکر گزاری را روز مهربانی ودوستی و سخاوت دانسته از جوانان افغان طلبید تا با همدیگر مهربان باشند و در خیر وسخاوت همت
گمارند و نمونه مثال فرهنگ، اخلاق ، انساندوستی و محبت در بین سایر جوانان ملیت های با هم برادر کانادا شوند .
از چپ به راست مجید قیام ،مژده جمالزاده ،رحمان سدید ومژده فقیری
سپس محترمه مژده جمالزاده رییس کمیته فرهنگی جوانان
خانه مولانا تشریف آوری مهمانان را خوش امدید گفته روز شکر گزاری را که یکی از روز های عبادت و سخاوت بوده و این رخصتی
عمومی در امریکا شمالی تعیین است را بر
همه تبریک وتهنیت گفته اموزش بیشتر وبهتر جوانان را در راه راست کاری و
وفاداری بر فرهنگ وملت ما دانست.
در بزم شب شعر و غزل خانه فـرهنگی "مـولانـا" در شهر ونکـوور
کانـادا که در هـر پـانزده روز برپـا میشود، شاعـران سابقه دار و جوان در آن
اشتراک ورزیــده با دکلمه سروده های شان هم با گرمی و محبت در محفل
حصه میگیرند و از طرف دیگر آفـریده های ادبی و هنری خود را در چنین محافل ادبی می
آزمایند.
در دو شب نشینی اخیر شعـر وغزل خوانی جوان خوش خلق با دکلمه سروده هایش توجـه
همه شاعران و شعر دوستان را به خود جلب نمودند و برای همگان جالب شد تا بدانـد این
جوان کیست و چگونه توانسته است به این موفقیت های ادبی دست یابد.
به منظور معلومات بیشتر از حیات ادبی و فرهنگی این شاعر و خطاط خوشنویس مصاحبه
با وی انجام دادم که خدمت شما عزیز خواننده تقدیم می دارم.
روز یازدهم سپتامبر به اشتراک عده ای کثیری از جوانان مقیم برتش کلمبیا کمیته فرهنگی
طی محفل شانداری در سالون خانه فرهنگی(
مولانا) تاسیس گردید
درین محفل مجید (قیام) رییس خانه فرهنگی (مولانا) ضمن صحبت تشکیل کمیته فرهنگی
جوانان را به منظور اشاعه هنر وفرهنگ
افغانی پیشنهاد نموده بسیچ جوانان را در امر آموزش وپرورش ادب ، هنر وفرهنگ پارینه
ما لازم وضروری دانست.
امان معاشر
متعاقبآ امان معاشر مدیر مسوول جریده ( قیام ) چاپ وانکوور در رابطه صحبت نموده
دو تن از جوانان شایسته ، مستعد و فعال هنری وفرهنگی کشور هر یک هنر مند پر آوازه
وستاره درخشان در آسمان هنر کشور ما مژده
جمالزاده را به صفت رییس کمیته و رحمان سدید شاعر جوان وخطاط زیبا نوییس را به صفت
معاون رییس کمیته فرهنگی جوانان به حاضرین معرفی و پشنهاد نمودند که به اتفاق ارآ
مورد قبول جوانان قرار گرفتند.
در محفل محترمه نسرین جمالزاده شاعر ودکلماتور خوش صدا گردانده گی پروگرام را به عهده گرفت.
ضمن عرض سلام وخسته نباشید خدمت دست اندرکارن سایت وزین
وپرمحتوای " ۲۴ ساعت
"
خرسندم از اینکه همچنان استوار وبلند ،باپشتکار وصف ناپذیر
به فعالیت در عرصه فرهنگ وهنر که نیاز مبرم واساسی جامعه امروز افغانستان مخصوصآ در دیار غربت بوده ،می
پردازید و زمینه ساز این میگردد تا جوانان ونوجوانان واهل ذوق وهنر با نوشتن که
مهمترین دستاورد بشر درطول وعرض زندگی اجتماعی اش میباشد؛ تشویق گردیده وبا رویکرد
انسانی و ارزشمند به مقوله انسان ، جهان و عشق که مظهر اراده ی انسان ونیل به ابدیت
که همانا جز پندار نیک ،کردار نیک و گفتار نیک نیست، بپردازند.
انسان فشرده جهان و جهان گسترده ی انسان است ؛ اینکه نگرش
انسان به محیط پیرامونش و هویت بخشیدن به ماحول واطرافیانش درگرو آنچه که می
اندیشد است ، امریست انکار ناپذیر ومقوله ای جدایی ناپذیر از روند اجتماعی شدن
انسان.