۲۴ ساعت

09 مارس
۱ دیدگاه

یادی از نکوکاران

تاریخ نشر چهار شنبه  ۱۸ حوت ۱۴۰۰ –  نهم  مارچ  ۲۰۲۲ هالند

در گوشۀ از شهرهامبورگ، انسان عزیز وشخصیت نکوکاری، از پشت شیشه های منزل تحتانی، به درخت ها، فروافتیدن برگها، به صدای پرنده ها و باران نگاه میکند وگوش میدهد، اما چند سالیست کسی نمیداند، احمد ساغری(احمدجان)، چه سخن وپیامی به درخت وباران ویاران دارد.

شخصیتی که در دست وجیب اش جریده وکتابی بود، و درهرسوی خانه اش، انبوهی از جراید وروزنامه ها وکتابها، با احمد واحمد با آنها سخن میگفت، اکنون روزگار تلخی به سراغ احمد آمده و آن کتاب ها وجراید با وی وداع کرده اند. دشوار است از نگاه هایش سخن وپیامی را خواند، جز اندوه ودرد، وسرگذشت شخصیت روزگار دیده یی که آرزوهای برای خدمت به مردم ومیهن داشت.

احمد ساغری درآغازین سالهای دهۀ چهل خورشیدی با داشتن نمرۀ اول از مکتب ابتدایی ولسوالی ساغر وولایت غور، به مکتب ابن سینا فرستاده شد. بعد وارد دارالمعلمین کابل و از آنجا رفت به پولی تخنیک. بزودی با دریافت بورس تحصیلی، روانۀ ماسکو شد. دراین پیوند و گذشت آن زمان، روزی گفت، دیدن شهرهرات، رسیدن بکابل و بعدتر به ماسکو را که به یاد می آوردم وبه “ساغر” می اندیشیدم، مسافری در نظرم می آید که با داشتن “ویزۀ ترانزیت”به مسافرت رفته باشد.

درماسکو از “حزب خلق” می شنود، شنیده گی ها در بارۀ دکتورعبدالرحمن محمودی وندای خلق یادش می آید، اما دیری نمیگذرد که متوجه اشتباه میشود و عدم توجه به فاصلۀ “دو خلق”.

با استفاده از رخصتی های ایام تحصیل، باری روانۀ آلمان میشود. همان مسافرت زمینۀ ماندن وی را برای بیش از چهار دهه رقم میزند. در المان نخست به اتحادیه عمومی محصلان وافغانهای خارج کشور می پیوندد وبعد به سازمان آوارگان. اما هرگز عضویت گروه وسازمان داخل کشور ویا مقیم پشاور را نپذیرفت. در شهر بریمن در رشتۀ ریاضی به تحصیل پرداخت، اما آنرا ترک گفت و درهامبورگ به کار پرداخت.

 نگارنده میداند که در دهۀ هشتاد ونود، احمد ساغری خانواده ها وشخصیت های نیازمند را، بی سرو صدا وبا آرامش کمک مالی رسانید. در کنارکارهای شاق، دروازۀ اتاق وخانه اش همواره به روی یاران، محصلان نیازمند به فراگیری ریاضی وزبان المانی باز بود. مدتی همراه با زنده یاد فرید مشیری وعنایت یوسفی، کورس زبان المانی را برای مهاجرین تازه وارد، افتخاری تأسیس کردند. بعد از حدود بیست سال که زمینۀ تماس وی با خانواده اش، فراهم شد، با شوروشعفی به سوی ساغر شتافت. در ساغر به نزدیکان وجوانان توجه به مطالعه ومکتب را پیهم توصیه نمود و برای داشتن کتابخانه کمک مالی کرد.

 از راست: بانو دکتر نسرین رنجبر ایرانی شاعر ونویسده، مهرین، احمد ساغری و دکتور پرویز  آرزو شاعر ونویسنده.  در یکی ازمحافل چهارشنبه های ادب، دانشگاه هامبورگ

احمدساغری، باری گفت از کار در فابریک خسته شده ام، هوای کار در تکسی برسرم زده است. زیرا میتوانم آزاد باشم. در تکسی مطالعه کنم و هر وقت دلم خواست خانه بروم. جالبترین قصه های این دوران از کار وی این هم است که بارها “کار خانگی” شاگردان نیازمند را از راه تلفون حل کرده است ویا به منزل شان رفته است.

احمد ساغری در گرما گرم مبارزات سیاسی، روابط شخصی و تعادل در مناسبات را رعایت کرده وکدورت و عقده یی را از مخالفت ها بر دل راه نداده است. این رفتار حاکی از شخصیت والا وبی آلایش وی نیز سبب شده که اکنون، یاران وآشنایان بیشماری ازشهرها وکشورهای دیگر، آرزوی دیدار واحوالگیری وی را دارند. آنانی که مطلع میشوند، احمد جان دچار فراموشی حافظه است، اندوهگین شده اند. هنگام دیدارها اگر احمد ساغری لحظات کوتاه ویا دقایقی بتواند موضوعی را به یاد بیاورد، مایۀ خوشنودی دوستان وی است. ساغری این خوشبختی را دارد که همسرش در دشوارترین ایام عمر با وی همنوایی کرده و از هیچ کمکی دریغ نمیورزد. همچنان که با زحمات، نکو کاری ها و آراسته بودن به صفات ستوده، در دل هموطنان بیشماری جای دارد.

با آنکه ساغری را بیماری حافظه می آزارد، اما با بهره مندی از پیام امیدوار زیستن، بهترین آرزوها را برای رهایی وی از این بیماری ابراز می کنم.

 

یک پاسخ به “یادی از نکوکاران”

  1. admin گفت:

    ممنون جناب مهرین عزیز که چنین اشخاص خیر خواه را به خوانندگان عزیز معرفی نموده اند. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما