۲۴ ساعت

05 آگوست
۳دیدگاه

ز اشک خود بدامان می نویسم

تاریخ  نشر  پنجشنبه  ۱۴  اسد  ۱۴۰۰ –  پنجم  آگست ۲۰۲۱ هالند

ز اشک خود بدامان می نویسم
غزل امشب به دیوان می نویسم 
ولی با چشم گریان می نو یسم 
شب شعرم وگر یاد وطن کرد 
چو مرغان غزل خوان می نویسم 
گیرم نظم بلند بر ساز دل رفت 
ز اشک خود به دامان می نویسم 
شوم مست  جمال مه و خورشید  
حساب کار چو باران می نویسم 
ز جودی عالم معنا شود راست 
حکایت های  فرمان می نویسم 
گهی حماسی  شعر می کند جوش 
وزان رستم داستان  می نو یسم 
وگرچه پنجه رستم بلند است 
او فرزند ایران می نویسم 
همه شهر مرا دودی گرفته ست 
که از دردی یتمان می نویسم 
سرودی  تا هنوز اندر سرم هست 
وگر آید چراغان می نویسم 
کنم پژ مرده حالی ها فراموش 
فضای صلح به کیوان می نویسم 
کناری جمله خوبان از محبت 
حدیثِ کوهِ عرفان می نویسم 
ببین امروز ها حالم خراب ست 
همه‌ اش  زین درد  هجران می نویسم 
نه اندیشه کنید که می پرستم
ثنا و  وصف جانان می نویسم
نیکزاد 
۱۲ تیر ماه ۱۴۰۰
 

۳ پاسخ به “ز اشک خود بدامان می نویسم”

  1. admin گفت:

    جناب آقای معروف نیکزاد ، بازهم مانند همیشه سروده عالیست. موفق باشید. مهدی بشیر

  2. Nikzad گفت:

    مخلصانه ارج می گذارم و احترام می نویسم خدمت دوست ارزشمند قله نشین دوست داشتنی، کو در وازه شهر رویا گران شب نشین و درون پخته گان آشفته حال را ارادت که با مهر میدارم جز محمد مهدی بشیر عزیز که باشد و قدر دانی میدانم یک بار دیگر چون سروده اشکبدامانم را نشر و نگارش،خاص نموده و خدمت بیدار دلان سرور نشان به قضاوت گذاشته اند تشکر باز هم جناب مهدی عزیز

  3. قیوم بشیر هروی گفت:

    جناب نیکزاد گرامی درود بر شما و احساس پاک تان ، در امان خداوند بی نیاز باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما