۲۴ ساعت

22 آوریل
۳دیدگاه

طالبان و روزهای دشوارهرات

تاریخ نشر چهار شنبه  سوم ثور  ۱۳۹۹ –  ۲۲  اپریل ۲۰۲۰ هالند

طالبان

وروزهای دشوارهرات

بخش چهارم یا اخیر

رسول پویان

دفن موسیقی و هنر

موسیقی و ساز و آواز ریشه در تاریخ و فرهنگ هرویان دارد. در عهد دولت‏های مستقل خراسانی از جمله غزنویان و تیموریان موسیقی در هرات رونق زیادی داشت و محافل شاهانه و مجالس سرور مردمی با موسیقی زینت می‏یافت.

این مطلب در یکی از ضرب ‏المثل‏های هراتی به شکل خوبی تجلی پیدا کرده است: عروسی بی ساز و آواز و دیگ بی پیاز مزه ندارد. مردم هرات با شعر و موسیقی از قدیم عشق و علاقه داشتند.

پس از انتقال قدرت از دولت نجیب ‏الله به مجاهدین بعضی از عناصر تندرو و متعصب موسیقی را به دار کشیدند و موسیقی نوازان را در عزا نشاندند؛ لیکن در دوره طالبان نعش نیمه جان موسیقی در گورستان سرد و خموش هریوای باستان به خاک سپاریده شد و هر نوع شنیدن و نواختن موسیقی غیرشرعی و حرام اعلان گردید. طالبان در سطح هرات به انهدام آلات موسیقی و مجازات شدید شنوندگان و نوازندگان پرداختند.

به تاریخ ۴ قوس ۱۳۷۵ از امواج رادیو هرات چنین اعلان شد: تعدادی از جوانان کروخ در حال نواختن موسیقی و رقص و سماع توسط ماموران امر به معروف و نهی از منکر دستگیر شدند. روی شان سیاه گردید و در شهر چرخ داده شدند تا جامعه از آنها عبرت بگیرد.

طالبان شنیدن موسیقی را در ردیف گناهان کبیره، مانند زنا و نوشیدن شراب قرار دادند. در روزنامه اتفاق اسلام ۱۶ دلو ۱۳۷۶ موسیقی و سرود از بزرگ‏ترین دست آوردهای ابلیس معرفی شده بود.

این برداشت اوج دشمنی طالبان را به عشق و سرور، شور و نشاط و زنده دلی انسانی نشـان می‏دهـد. از موسیقی نه تنها آدم‏ها، بلکه حیوانات هـم لـذت می‏برند. گویند که در فضای موسیقیدار نباتات بهتر رشد و نمو می‏کنند. از این بر می‏آید که طالبان با روان بیمار، عقده‏ های درونی خطرناک، تعصب، تبعیض و خشونت هستی سوز، هنر و موسیقی را احساس و درک کـرده نمی‏توانند. آنـان همان‏طور که از آزار، شکنجه و کشتن انسان لـذت می‏برند، به قتل هنر و موسیقی نیز افتخار می‏کنند.

در عهد طالبان نه تنها مردم در نظام خشونت و شلاق، شکنجه و زندان، تبعیض و تعصب قومی و فقر و بدبختی زندانی گردیدند، بلکه از عشق و محبت، هنر و موسیقی و شور و نشاط هم محروم شدند. در این دوره تیاتر از بین رفت؛ تلویزیون هرات در همان اوایل ورود طالبان تعطیل گردید؛ نقاشی و کشیدن چهره جانداران ممنوع گشت و عکس برداری منع شد.

طالبان باور داشتند که هرکس چهره جاندار را بکشد باید در روز قیامت به آن جان بدهد. به تاریخ ۷ ثور ۱۳۷۵ از طریق رادیو هرات چنین اعلان کردند: از تمام دوکانداران خواسته می‏شود که از نصب و خرید و فروش عکس‏های بی‏روح خود‏داری کنند.

قتل کبوتران قشنگ

پرورش کفتران خانگی در هرات سابقه بس دراز دارد. این کبوتران زیبا در رنگهای گوناگون یافت شوند و هراتیان در جوجه‏گیری و ترکیب رنگهای آنان مهارت خوبی دارند. قال‏های کفتر در اکثر منازل شهر و ده‏ها موجود است. اهالی هرات این موجودات لطیف و قشنگ را با پری تشبیه نموده و کشتن آن را ناروا و اهریمنی می‏دانند. به راستی که قتل این پرندگاه معصوم و دلربا قلبی سنگ و خالی از مهر و عاطفه می‏خواهد.

بلی! طلبه ‏ها با قتل عام این کبوتران پری‏وش ثابت کردند که قلبی سخت تر از سنگ خارا و خالی از هر نوع رحم، عاطفه، احساس و عشق انسانی دارند. برای آنان قتل انسان، حیوان و محو هنر و موسیقی و آواز خوش و دلکش، لذت بخش می‏باشد

طالبان با غرور و افتخار به تاریخ ۱ جدی ۱۳۷۶ از طریق رادیو هرات اعلان کردند: امروز به تعداد ۵۰ جفت کفتر در قریه سروستان هرات کشف و توسط افراد امر به معروف و نهی از منکر ذبح گردید.

اجرای فرایض و سنت‏ها در زیر دره و شلاق

مردم هرات با ریش‏های بلند خاکزده، دستارهای گردآلود و کلاه‏های رنگارنگ پاکستانی و هراتی در زیر بیرق سفید طلبه ‏ها و خشونت روزافزون آنان عادت گرفته بودند و با قیودات شرعی و دره محتسبان و شلاق پولیس بی فورم و نشان طلبه‏ ها سازگاری می‏کردند.

پولیس مذهبی طالبان در نمازهای پنجگانه مردم را به زور شلاق بـه مساجد می‏فرستادند و دوکانهای شان را به زور می بستند. در وقت نماز کسی نمی‏توانست از جـلو مساجد عـبور کنـد؛ زیـرا طالبان شـلاق به دست با شلاق به جـان آنـها می‏افتادند. شنیده‏ام که بعضی از جوانان از ترس طالبان بدون وضو به نماز می‏ایستادند، چون در آن وقت تنگ فرصت وضو گرفتن را نداشتند و شلاق کور طالب هم زبان نمی‏فهمید.

اهالی محلات مجبور بودند نمازهای خفتن را در مساجد محلات اداء نمایند و هر شب به ملا امام مسجد مربوطه خود حاضری بدهند. طالبان در زیر چتر مذهب سیستم اختناق آور استخباراتی را در هرات مستقر کرده بودند و به این طریق خروج و ورود افراد را در محلات زیر نظر می‏گرفتند. تبلیغ و ترویج را طالبان از طریق مساجد به وسیله ملا امام‏ها در جامعه پیاده می‏کردند.

تفتیش عقاید و پرسش اصول و فروع دین و دیگر سوالات مذهبی هر روز در بازارهای شهر جریان داشت و پولیس مذهبی مردم را در صفوف طولانی ایستاد می‏کرد و از آنها امتحان می‏گرفت. بسیاری از مردم زبان طالبان را نمی‏فهمیدند. درک پشتو و فارسی آمیخته با اردوی طالبان براستی برای هراتیان بسیار دشوار بود. بسیاری از مردم به جرم زبان ندانی در حضور انبوهی از همشهریان شلاق می‏خوردند و به آبرو و شخصیت شان به طور بسیار بی‏رحمانه و ظالمانه تجاوز می‏شد.

صف قوماندانی امنیه و پاسپورت

شعبه پاسپورت در دوره مجاهدین و طالبان از پر درآمد ترین شعبات هرات بود و در بین قوماندان امنیه و رئیس پاسپورت همیشه نوعی شراکت وجود داشت و این هماره تداخلاتی دربین کار قوماندان امنیه و والی شهر در اعطای امر پاسپورت خلق می‏کرد. در ابتدای ورود طالبان طول این صف اندکی کوتاه شده بود؛ اما به مرور زمان دراز تر گردید و ورود به قوماندانی امنیه مشکل تر شد و این سختگیری‏ها سطح رشوه را بالا تر می‏برد.

گاهی برای داخل شدن مردم به قوماندانی امنیه جهت ضرورت رسمی ساعت‏ها انتظار می‏کشیدند و زمانی درد و داغ شلاق دربانان این ستمکده را با دلی خونین تحمل می‏کردند و از بیم و هراس سلطه استبداد ناله و فغان هم کشیده نمی‏توانستند. مردم هری چنان از فشار دام‏های صیادان سنگدل خسته و فرسوده به نظر می‏آمدند که دیگر شاید تپیدن را هم فراموش کرده بودند.

شرایط و موقعیت به اندازه ناسازگار بود که امکان هرگونه حرکت و جنبش را از مردم سلب می‏کرد. در چنین فضا و حالت یا جامعه به سوی انفجار بی‏برنامه بهتر است بگوئیم انفلاق می‏رود و یا تسلیم پذیری و فـرمانبرداری را قبول می‏کند و به زندگی بخور و نمیر قناعت می‏نماید؛ زیرا مردم به حال و آینده امیدی ندارند.

طالبان از حلم و شکیبایی هراتیان سوء استفاده کردند و از آزار و شکنجه آنان لذت می‏برند. آنان عقده‏های چرکینی که از شمال افغانستان بدل گرفته بودند، بالای مردم مظلوم و صبور هرات خالی می‏کردند. در اینجاست که هراتیان راهی به جز مبارزه برای آزادی و رهایی از اسارت نداشته و ندارند.

مستی هریرود

طی جنگ درازدامن اخیر به شبکه آبیاری سنتی و قدیمی هرات صدمات و خسارات فراوانی وارد آمد و در اثر مستی سیلاب‏های بهاری و تغییر بستر رود هری اراضی مزروعی وسیعی در دولب رود تخریب و دهکده‏های زیادی آسیب دیدند. تغییر بستر رود بستن بند‏های خاکی جویباران را به مشکل رو به رو کرده و جـریان آب را به برخـی اراضی مزروعی بسـی دشوار سـاخت.

درپایان برج ثور ۱۳۷۶ که گندمزاران تازه شیره کرده بود، شالی‏ها از دل خاک سربرآورده و سبزبر و فالیز باب نیاز به آب فراوان داشتند، یکبارگی بند ریگ جوی انجیل و بند خاکی جوی آلنجان را آب برد و هزاران فامیل دهقان را در سوگ کشتزاران شان نشانید. نقل کنند که جوی آلنجان در حدود ۳۶۰ جفت گاو زمین مزروعی را مشروب سازد که هر جفت گاو آلنجان ۴۰ جریب می‏باشد.

بازسازی و نوسازی شبکه آبیاری هرات و مهار نمودن سیلاب‏های بهاری هریرود یکی از نیازهای اساسی محسوب می‏گردد و در رشد و انکشاف زراعت هرات نقش بسیار مهم دارد. اجرای این پروژه حیاتی ضرورت به پلان استراتیژیک می‏داشته باشد. با احداث بندهای بزرگ و بندهای آبگردان مناسب در مسیر هریرود ظرفیت استفاده از آب این رود به اندازه کافی بالا رفته و در زراعت و شبکه آبیاری این ولایت انقلاب عظیمی پدید خواهد آمد.

مؤسسه خیریه اسکان بشر ملل متحد جهت بستن بندریگ تلاش زیادی کرد. چنان‏که فشرده آن در روز نامه اتفاق اسلام ۱۰ جدی ۱۳۷۷ چنین درج شده است:

پرچاوه بند ریگ با زیربنای دوهزار متر مربع، هشت هزار مترمکعب کندنکاری و به حجم مجموعی هفت هزار متر مکعب پاک کاری و ۲۲۰۰ متر مکعب سنگ کاری با مصالح کانکریتی و ۲۸۰ متر مکعب کانکریت ریزی ادامه دارد. مصرف نقدی این پروژه ۲۸ هزار لک افغانی برآورد شده که ده هزار آن را خود اهالی پرداخته و متباقی را مؤسسه مزبور تأمین کرده است. باید گفت که تا کنون چند بار این بند تعمیر شده و دوباره به سبب عدم استحکام بستر رود تخریب گردیده است. دهقانان هرات هماره از سیلاب‏های بهاری آسیب می‏بینند و بستن هرساله بندهای خاکی آنان را به بیگاری می‏کشد.

معارف و تحصیلات عالی

اگرچه وضع عمومی تحصیلات عالی در هرات از همان روزهای نخستین تعریفی نداشت و از کمبود کادر متخصص، وسایل و امکانات درسی و پروگرام علمی و آموزشی رنج می‏برد؛ لیکن آغاز تحصیلات عالی و تأسیس دانشگاه(پوهنتون) در ولایت هرات گام مفیدی محسوب می‏شد. با عشق و علاقه محصلان و تلاش و فداکاری استادان می‏توانست رشـد و توسـعه پیداکند.

در عهد طالبان زمینه هر نوع رشد و انکشاف در سطوح گوناگون از جامعه سلب شد. در اثر فروپاشی نظام اداری، کناره‏ گیری اکثر کادرهای فنی و مسلکی، محرومیت زنان و دختران از حق تحصیل و کار، برکناری تعداد زیادی از متخصصان و کارمندان سابقه‏ دار هراتی توسط طالبان و پیوستن شان به صفوف طولانی بیکاران و فقیران، لقو دانشکده هنرهای زیبا و غیره هرنوع شوق و علاقه به مکتب و تحصیلات عالی را در جوانان و نوجوانان هراتی سرکوب کرد.

معارف و تحصیلات عالی به سقوط رو به رو شد. بیشتر معلمان و استادان به سبب کمی معاش و مشکلات روزمره در زیر فشارهای طالبان ترک وظیفه کردند. هزاران زن و دختر باسواد و تحصیلکره خانه نشین گردیدند. به قول استادان پوهنتون درسال ۱۳۷۷ از ۳۰۰ نفری‏که در امتحان کانکور قبول شده بودند، فقط ۷۰ نفر حاضر به ثبت نام در رشته‏ های ادبیات، زراعت، پیداکوجی (دارالمعلمین) و شریعات شده و متباقی از ثبت نام و ادامه تحصیل خودداری کردند.

وضع تعلیم و تربیه نیز بسیار آشفته و خراب بود. معاش معلمان کفایت خرج چند روزه آنان را نمی‏کرد. اختناق و فشارهای طاقت فرسای طالبان همه را خسته و ناامید کرده بود. حجم مضامین دینی در مکاتب زیاد شده و شاگردان از درک و فهم آن عاجز بودند. اطفال خردسالی که تاهنوز بستن دستار را به سر نمی‏دانستند، مجبور به پوشیدن مندیل شدند. در این فضای مسموم و خفه کننده برای علم و دانش و تعلیم و تربیه جایی باقی نمی‏ماند.

سوء استفاده از انجمن ادبی هرات

پس از تصرف هرات توسط طالبان فعالیت حکومت پسندانه انجمن ادبی متوقف شد. در دوره دولت کودتا و حکومت محلی مجاهدین انجمن مزبور کار موثری انجام نداد و در زیر چتر رسمی حکومات وقت فعالیت می‏کرد.

در دوره مجاهدین از این انجمن سوء استفاده سیاسی می‏شد و انجمن از آزادی ادبی و فرهنگی برخوردار نبود. چنان‏که در روزنامه اتفاق اسلام پنجشنبه ۲۱ دلو ۱۳۷۲ مقامات رسمی از قول اعضای انجمن چنین نوشتند: «اعضای انجمن ادبی ولایت هرات یکبار دیگر حمایت کامل خود را از کاروان نور در سرکوب و امحای ملیشه ‏های خائن دوستم و گلبدین اعلام نموده و برای ادامه جهاد و مبارزه معنوی از سنگر قلم و فرهنگ ابراز آمادگی کردند».

پس از کندی تیغ ظلم و ستم طالبان بعضی از چهره‏های سیاسی آن به هدایت استخبارات پاکستان به فکر استفاده از انجمن ادبی هرات شدند. مفتی لطیف ‏الله حکیمی یکی از چهره‏های اصلی تحریک طلبه ‏ها در هنگام انتصاب به ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات این کار را آغاز کرد. وی با فعال کردن انجمن ادبی هرات درپی آن بود تا شخصیت‏ های ادبی، فرهنگی و صاحب قلم هراتی را شناسائی و زیر کنترول آورد. از انجمن ادبی به حیث وسیله سیاسی استفاده کند و تبلیغات راه اندازد.

در راستای این سیاست زیرکانه به تاریخ ۲۱ حمل ۱۳۷۸ ساعت دو بجه بعد از ظهر جلسه انجمن ادبی در سالون کتابخانه عامه هرات به منظور گزینش هیئت رهبری و تعیین اعضای کمیسیون‏ها دایر شد. در هیئت رهبری اشخاص آتی شامل بودند: مفتی لطیف ‏الله حکیمی رئیس اطلاعات و فرهنگ هرات، سید محمد عمرشهید، برات علی فدایی، مولوی نصرالله عنبری، ناصر رهیاب، مسعود رجائی، سید ضیاالحق سخا، دستگیر قیومی، احمد سعید حقیقی، عبدالله شفیقی و احمد ضیاء رفعت.

اشخاص ذیل در کمیسیون‏های مربوطه انتصاب شدند: ناصرکفاش، محمد ظاهر رستمی، همایی، خادم، محمد شیرین سخن، نظام‏ الدین شکوهی، داوود منیر، نهیک فلاح، علی شاه حکیمی، خلیل حسن زاده، توکل، نیک سیر، ولی شاه بهره، بهاالدین بها، محمد غازی زاده، ظاهر ارشاد، عنایت و غیره.

تعداد اعضای انجمن به بیش از صد نفر می‏رسید. تا جائی‏که نگارنده از اعضای انجمن پرسیده ‏ام اکثریت قاطع شاعران و فرهنگیان هراتی از ترس طالبان به این جلسه شرکت کردند. آنان پول و توان مهاجرت به کشورهای دیگر را نداشتند. بناً مجبور شدند در زیر استبداد و اختناق طالبی زندگی کنند و به دستورات شان گوش دهند. این بود مفهوم واقعی فعالیت مجدد انجمن ادبی هرات در عهد طالبان.

اجرای حد شرعی و لغو قوانین سابق در محاکم

یکی از مشکلات اساسی جامعه افغانستان هماره عدم وجود قوانین معین و تطبیق نشدن قوانین موجود بوده است. با تغییر رژیم ‏ها و حکومات اجرای قوانین نیز در این کشور دستخوش ابهام و سردرگمی می‏شود. در دوره جنگ درازدامـن این ابـهام و پیچیـدگی هماره در محاکم و ادارات رسمی احساس می‏گردید؛ اما در عهد طالبان یک نوع هرج و مرج و سردرگمی جدی در سیستم حقوقی، قضایی و قوانین افغانستان چیره شد.

به قول مولوی جلیل ‏الله معاون استره محکمه طالبان قصاص شرعی در حکومت طلبه ‏ها جاری است و ملا محمد عمر تمام قوانینی که با شریعت و فقه حنیفی مغایرت داشت طی فرمانی لغو کرد. به تاریخ ۱۱ سرطان ۱۳۷۷ در شورای علمای افغانستان که به منظور بررسی قانون اساسی و سایر قوانین کشور در کابل دایر گردیده بود، مواد قانونی که با تفسیر خاص طالبان با شریعت مغایرت داشت یا تغییر کرد و یا به کلی ملغی شد؛ قانون مدنی سابق معطل و از جنبه اجرائی خارج گردید و موضوع مراجعه به علما به میان آمد.

به این ترتیب دیده می‏شود که خلاء قانونی و ابهام در سیستم قانونی و قضایی کشور نسبت به گذشته زیاد تر شد و انتصاب اشخاص غیرمسلکی و نا آگاه به امور حقوقی و حتی قوانین شرعی در کرسی قضا بر پیچیدگی اوضاع محاکم و نظام قضایی افغانستان افزود.

طالبان در دوره حکومت خود دست ده‏ها سارق را بریدند؛ تعداد زیادی را سنگسار و به زیر دیوار کردند و یا بدار زده و به گلوله بستند. اعدام و قتل انسان‏ها برای طالبان آسان‏تر از نوشیدن آب بود. آنها با اعدام و ترور هرگز گامی در راه استقرار نظم و قانون، عدالت و مصئونیت اجتماعی بر نداشتند. آنان هیچ‏گاه ظرفیت و دانش ریشه‏ یابی مشکلات و نابسامانی‏های اجتماعی و اخلاقی را دارا نبودند و به قانون و حقوق انسانی اهمیتی نمی‏دادند. آنها از شریعت و نفوذ روحانیون در راه حفظ قدرت و سلطه خود استفاده می‏کردند.

شکست کودتای خیالی

پس از دو دهه تجارب جنگ و شکست کودتاهای مختلف هنوز کسانی در زمان حکومت طالبی پیدا شدند که به فکر کودتا افتادند. طرح براندازی از طریق کودتای نظامی در شرایط جنگی که تمام قوای طالبان مسلح بوده و درحال آماده باش قرار داشتند و آنهم در یک ولایت دور از پایتخت نوعی خودکشی به شمار می‏آمد. تنها می‏توانست اوضاع را آشفته تر ساخته و برای اهالی بی‏دفاع دردسر خلق نماید و تیغ استبداد و خشونت را تیز تر کند.

به تاریخ ۲۹ ثور ۱۳۷۸ شبه کودتای حزب وحدت اسلامی (که بیشتر به پشتبانی دولت ایران توسط اهالی هزاره در ولایت هرات طرح شده بود) قبل از پیاده شدن توسط طالبان کشف و خنثی گردید. گفته می‏شود که استخبارات طالبان قبلا” در جریان بوده و نقشه ‏یی به اصطلاح کودتا توسط مسئول اطلاعات حزب وحدت در بدل پول هنگفت به طالبان داده شده بود. نگارنده کدام اسنادی در رد و یا تأیید آن در دست ندارد.

پیش از ظهر روز چهارشنبه ۲۹ ثور ۱۳۷۸ شهر هرات به کابوس ترس و وحشت تبدیل شده بود و طالبان مسلح تعداد زیادی از مردم بی‏گناه و مظلوم هراتی را که از موضوع اطلاعی نداشتند و قربانی معاملات دو جانب درگیر شده بودند دستگیر کردند. مرد و زن قریه جبرئیل که در هنگام جنگ ضد روسی پایگاه مجاهدین شیعه بود به دست طالبان اسیر شدند. طلبه‏ ها با بی‏رحمی و سنگدلی نعش‏های کشتگان را در چوک‏های شهر بدار آویختند و این اوج درنده خویی  و قساوت قلبی طالبان را به نمایش می‏گذاشت.

بعد از این واقعه موج وسیعی از دستگیری‏ها به راه افتاد و تمام زندان‏ها و محل‏های مخصوص از بازداشت‏شدگان پر شد. فشار و شکنجه به اوج فلک رسید. سران طالبان خاصه ملا عبدالصمد قوماندان امنیه و ملا شریف رئیس محبس مردم بی‏گناه را به اتهام دست داشتن در کودتا دستگیر و شکنجه می‏کردند تا برای خود رشوه بگیرند.

سنگسار ستاره

ستاره فقیر دخترک غوریانی روزگار بسیار سختی را پشت سر نهاده بود. در تاریکستان جنگ نهال زندگی اش در چنگال تند باد خزانی به بر رسیده و در عقد نکاه شوهری تنگدست و غریب درآمده بود. شوهرش برای سیر نمودن شکم فامیل و به دست آوردن پول بخور و نمیر به ایران کار می‏کرد.

جنگ نه تنها کلبه‏ های گلی و خانه‏ های دلی را ویران ساخته بود؛ بلکه فقر و فساد اخلاقی را نیز افزایش داده بود. در زیر شلاق و دره طالبی هم گاه‏گاهی فحشاء انجام می‏شد. سوخته مردان و تشنه جوانان به سبب بالا رفتن پیشکش‏ها از طریق ازدواج نمی‏توانستند نیازهای جنسی خود را رفع نمایند؛ مجبور می‏شدند به شکل نامشروع رفع ضرورت کنند.

از قضای روزگار در میان غوغای بسیار طشت رسوایی ستاره از بام افتاد و قصه هم آغوشی او با سوخته مردان هوس باز در شهر و دیار پیچد. طلبه ‏ها این فقیر زن بی‏کس و ناتوان را به عنوان نمونه برگزیده و به جرم زنا محکوم به سنگسار کردند که جریان اجرای آن به شرح آتی است:

به تاریخ ۹ میزان ۱۳۷۸ در دشت جنوب غوریان مردم زیادی گرد آمده بودند. آسیابادهای کهن دیگر از چرخش بازمانده و پیکرهای فرسوده و تخریب شده آنها در زیر آفتاب از باستان زمانه ‏ها حکایت می‏کردند. کوچیان هم از دل دشت‏های فراخ کوچ کرده بودند. در زیر بیرق سفید و در سایه سنگین سلاح‏های طالبان بازار بازار قاچاق بود و جوانان کراکش غوریانی هر روزه در راه ایران کشته می‏شدند.

در دل دشت گودال شرعی طالبان دیده می‏شد که ستاره محکوم در آن ایستاد بود. ترس و سکوت در همه جا چیرگی داشت. تماشاچیان زیادی به ستاره نگاه می‏کردند. لحظاتی بعد با صدای درشت و خشن یکی از طلبه ‏ها سکوت را شکست و رگبار سنگ بر سر و صورت ستاره یی در حال غروب باریدن گرفت. در مدت کمی گودال و ستاره در زیر باران سنگ ناپدید شدند.

طالبان از اجرای حکم شرعی بسی شادان به نظر می‏رسیدند و اما مردم با تعجب و ترحم به ستاره می‏نگریستند. مثل این‏که تازه به خود آمده و به حال و آینده خود فکر می‏کردند. در این حال اقوام ستاره جلو رفتند تا نعش او را بردارند. پس از برداشتن سنگ‏ها معلوم شد که هنوز ستاره غروب نکرده است. 

اوضاع اقتصادی هرات

پس از کودتای ثور و گسترش جنگ در کشور هیچ گام اساسی و متبارزی در راه رشد و انکشاف اقتصادی و اجتماعی هرات بر داشته نشد. میکانیزم غیر نورمال جنگی در ساحت زندگی اقتصادی و اجتماعی جامعه چیرگی پیداکرد. به تأسیسات و امکانات زیربنایی، پروژه ‏های انکشافی، شرکت‏های اقتصادی و مؤسسات دولتی و خصوصی خسارات و صدمات سرسام آوری وارد شد.

ولایات، حاکم‏نشین‏ها، علاقه داری‏ها، ده‏ها و مناطق در بین نیروهای مسلح دولتی، مجاهدین و ملیشه ‏ها تقسیم گشت. به زراعت، مالداری، شبکه آبیاری، صنایع دستی و تجارت ضربات سنگینی زده شد که جبران آن در کوتاه مدت و بدون کمک‏های بین‏ المللی بسی مشکل و نا ممکن بود.

در دوره مجاهدین کدام اقدام موثر و چشمگیری در زمینه بازسازی زیربنای اقتصادی صورت نگرفت. تنها از طرف مؤسسات خیریه بین‏ المللی و دفاتر خارجی مقیم هرات بعضی پروژه ‏های ابتدایی و زودرس عام‏ المنفعه اجرا شد. مردم در دوره مجاهدین به بازسازی اراضی مزروعی، شبکه آبیـاری، باغات و منازل نشیمن خود پرداختند و چهره خاک آلود و زخمین شهر و ده‏ها را تا حدودی تغییر دادند. تجـارت و ترانسپورت تا اندازه‏ای رونق گرفت و کارهای پر منفعت مارکت‏سـازی بدون درنظرداشت نقشه کلی شهر و معیارهای ساختمان‏سازی پیشرفته شهری توسعه یافت.

پس از تصرف هرات توسط طالبان به تاریخ ۱۴ سنبله ۱۳۷۴ در اوضاع عمومی اقتصادی این ولایت کدام تغییر مثبتی به میان نیامد و در عوض تمام ذخایر پول‏های فیزیکی بانک‏ها که مجاهدین به ایران انتقال داده نتوانستند، گدام‏های اجناس دوره نجیب‏ الله، مواد غذائی سیلو، دیپوهای سلاح ومهمات، تجهیزات نظامی،گدام‏های آهن باب مستعمل و عواید سرشار گمرکات هرات به دست طالبان افتاد و به مرور زمان توسط طالبان از هرات خارج شد.

همان‏طور که مجاهدین جای نیروهای دولتی و ملیشه ‏ها را گرفتند و قدرت نظامی شان به مرور زمان زوال پذیرفت، جای قوماندانهای مسلح را هم طالبان پرکردند و قدرت نظامی آنان به طلبه‏ ها انتقال پیدا کرد که آن انتقال قدرت اقتصادی را نیز تاحدودی در پی داشت. طالبان به پشتبانی تاجران پاکستانی و تاجران دو تذکره‏ای در همکاری با تجار کلان قندهاری و هلمندی شاهرگ‏های اقتصادی و تجارتی هرات را به دست گرفتند و تاجران هراتی در اثر تبعیض و فشار طالبان به مرور زمان از میدان رقابت اقتصادی خارج شدند.

در این دوره هرات همچنان یکی از بنادر بسیار مهم افغانستان بود. در بدل صدور مواد مخدر به همکاری شبکه مافیای منطقوی و بین‏ المللی که با سران طالبان و تاجران یاد شده ارتباط داشتند اموال وارداتی مانند تایر موتر، سیگار، وسایل صوتی، تکه باب، موترهای دست دوم و غیره وارد می‏گردید و در گمرک هرات محصول می‏شد. از اینجا به صورت غیررسمی به پاکستان و مقدار کمی به ایران می‏رفت. در این معاملات البته تاجران آزاد هم فعالیت می‏کردند؛ لیکن قدرت اصلی به دست سران طالبان، سران مافیای مواد مخدر و تاجران کلان هلمندی و قندهاری قرار داشت.

طالبان که به عنوان بر پادارندگان اسلام سنتی و قبایلی درعرصه سیاسی و نظامی ظهور نمودند از حیث اقتصادی جریان سرمایداری خرید و فروش اسعار، تجارت داخلی و بین‏ المللی مواد مخدر و ورود و توزیع کالاهای مصرفی وارداتی را رشد و توسعه افزون بخشیدند و با شناخت اوضاع داخلی افغانستان، مناطق قبایلی پاکستان و کشورهای همسایه این جریان سود آور را درخدمت معدود سرمایه‏ داران قدرتمند حامی خود که با شبکه مافیای منطقوی و بین‏ المللی پیوند ارگانیک داشتند قرار دادند و با شیوه مخصوصی رهبری کردند.

طلبه‏ ها هرگز از ارزشهای مفید فرهنگ سرمایه‏ داری، دیموکراسی و جامعه مدنی به نفع جامعه و مردم استفاده نکردند. آنها این پروسه اقتصادی و تجارتی را در چوکات اسلام سنتی با بافت قومی و قبایلی و ابزارهای تعصب، خشونت، شریعت خشک طالبی و اختناق سیاسی اداره کرده و هرنوع اعتراض و نارضایتی مردمی را با تفنگ و شلاق پاسخ می‏دادند.

به این ترتیب سران طالبان در رابطه با مافیای اقتصادی در تمام زوایای زندگی واقعی مردم سلطه یافته و قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را در زیر چتر مذهب و جاذبه ‏های قومی و قبایلی حفظ می‏کردند. آنها با در دست داشتن نبض عقیدتی و مذهبی جامعه و سرچشمه اصلی اقتصادی هر وقت می‏خواستند برجامعه و مردم فشار وارد می‏آوردند و با تغییر دادن مثلا” نرخ اسعار جیب‏های دوکانداران و تاجران هراتی را خالی می‏کردند. بازار اسعار هرات در انحصار چند تن تاجر کلان مثل حاجی روزی خان قندهاری و حاجی صالح محمد پشتون قرار داشت.

در دوره جنگ و دوره طالبان زراعت و مالداری هرات سقوط کرد. مالکان ارضی بسیار ضعیف شدند و انبوه عظیم دهقانان هرات به سختی روزگار می‏گذشتاندند. صنایع و کارگاه‏های محلی در برابر سیل واردات خارجی از دور خارج شدند. در این روزها بازار سنگ تراشان به سبب افزایش مردگان و کشته‏ گان جنگ رونق گرفت. شبکه بانکداری به کلی سقوط کرد و بانک مرکزی به یک شعبه تحصیلی مبدل شد.

اداره زراعت، مالداری، شرکت‏های سهامی و خصوصی، پروژه‏های انکشافی و عام‏ المنفعه به کلی فراموش شد. شهر هرات در حقیقت به بازار فروش و پخش کالاهای متنوع و غیرمرغوب خارجی تبدیل گردید.

تعداد زیادی از کارمندان متخصص و مسلکی از کار برکنار شده و به خیل بیکاران و فقیران جامعه پیوستند. درسال ۱۳۷۸ و ۷۹ بیکاری به اوج خود رسید و بحران اقتصادی و فاجعه انسانی جامعه را تهدید می‏کرد.

در اثر تبعیض و فشار انحصاری سران طالبان و تاجران کلان حامی شان بیشترینه سرمایه‏ داران هراتی به صفوف طبقه متوسط و پائین سقوط کردند و اهل کسبه و کارمندان به صفوف فقیران جامعه می‏پیوستند. همچنان فشارهای طبیعت و خشکسالی‏ ها هم به آن علاوه شده و چیزی نمانده بودکه نفس مردم در زیر این فشارهای زمینی و آسمانی از بدن‏های استخوانی و نحیف شان به در آید.

یکی از اقلام عمده عایداتی طلبه‏ ها درآمد محصول گمرکی هرات بود که به قول ماموران بانک مرکزی هرات در ماه سنبله ۱۳۷۸ روزانه به طور متوسط ۳ ملیارد افغانی می‏شد. اژدهای تشنه کام جنگ و سود جویان طالب تمام منابع پولی را دم می‏کشند و از منابع سرشار هرات هیچگاه در راه امور عام ‏المنفعه و رفاه جامعه استفاده نشد.

طالبان به این هم قناعت نکرده روز به روز مالیات‏ها و عوارض را بالای مردم اضافه کردند. از دهقانان عشر می‏گرفتند و از تاجران و اهل کسبه بدون حساب و کتاب مالیات حصول می‏کردند. علاوه برآن تورم پولی و گرانی روز افزون زندگی را به اهالی هرات بسیار دشوار ساخته بود که جدول زیر بیان این واقعیت می‏باشد.

جدول نرخ مواد ضروری براساس قیمتهای بازار آزاد

واحد پول افغانی و وزن کیلوگرام
کالا – سال اسد ۱۳۷۴ سنبله ۱۳۷۵ ثور ۱۳۷۶ ثور۱۳۷۸
گندم ۶۲۵ ۳۱۰۰ ۷۵۰۰ ۸۰۰۰
برنج صدری ۲۵۰۰ ۱۰۰۰۰ ۱۲۰۰۰ ۱۶۰۰۰
برنج لیلافر ۲۰۰۰ ۷۵۰۰ ۸۵۰۰
شکر ۲۷۵۰ ۱۲۰۰۰ ۱۳۰۰۰ ۱۸۵۰۰
روغن ۵۲۰۰ ۱۸۵۰۰ ۲۴۰۰۰ ۴۳۷۵۰
چاه سیاه ۱۰۰۰۰ ۶۰۰۰۰ ۸۰۰۰۰ ۱۵۰۰۰۰
ماست ۸۷۵ ۶۰۰۰ ۵۰۰۰ ۶۰۰۰
گوشت گوسفند ۶۰۰۰ ۲۸۰۰۰ ۵۰۰۰۰ ۶۰۰۰۰
تیل خاک فی لیتر ۱۲۰۰ ۶۰۰۰ ۷۰۰۰
پطرول فی لیتر ۱۵۰۰ ۸۰۰۰ ۸۰۰۰
قیمت فی دالر ۹۰۰۰ ۲۱۰۰۰ ۲۴۵۰۰ ۵۲۰۰۰

از جدول فوق بر می‏آید که انفلاسیون در هرات روند شتابنده داشته و زندگی برای مردم رو به روز دشوار تر شده است. این فشار بیشتر متوجه مردم فقیر جامعه که در هرات اکثریت دارند بوده است. طالبان به زندگی روزمره، فقر، گرسنگی، مرگ و میر و بحران اقتصادی و اجتماعی کاری نداشتند؛ آنها با حیله و نیرنگ می‏خواستند عقاید و فرهنگ مردم هرات را به زور تفنگ و شلاق با باورهای افراطی مذهبی و قبایلی خود برابر سازند.

پایان

رسول پویان
۱۳۷۸ خورشیدی

 

۳ پاسخ به “طالبان و روزهای دشوارهرات”

  1. admin گفت:

    لعنت و نفرین به طالبان جانی و حامیان خایین آنها ، این وحشی ها جنایات زیادی در شهر زیبا هرات انجام داده اند و مردم مظلوم این شهر را مورد آزار و اذیت قرار داده اند. پویان عزیز زحمات تان قابل قدر است . موفق باشید. مهدی بشیر

  2. از تلاش های فرهنگی و روشنگری های سایت ۲۴ ساعت به همت دوست محترم مهدی بشیر در این برش تاریخی و حساس جهانی سپاس. همیشه شاد، تندرست و سرافراز باشید

  3. قیوم بشیر هروی گفت:

    جناب پویان عزیز، قلم زیبای تانرا ارج می نهم سعادتمند و سرفراز باشید .
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما