۲۴ ساعت

19 آوریل
۲دیدگاه

نسل دیگر

تاریخ نشر یکشنبه  ۳۱ حمل ۱۳۹۹ – ۱۹ اپریل ۲۰۲۰ هالند

نسل دیگر

می رسد روزی؛ که یابم تازه جان
باز گردم در مسیری، کاروان 
‏‎ممکن است خیلی کسان؛ همچو من
‏‎جا فتاده بوده اند از انجمن 
‏‎روزگاری را به تلخی برده اند
‏‎زنده اند، گرچه به صورت مرده اند
‏‎یادشان هر روز روشن می شود 
‏‎نکته هاشان، تیرو جوشن میشود
‏‎شهرها را برده اند برنام شان 
‏‎جاویدان مانده ست، انجام شان
‏‎هر دمِ شب را به شاهد برده اند
‏‎کاروان را تا به ناهید برده اند 
‏‎در پسان شان می گذارم گام را 
‏‎سرکشم آن جام نا فرجام را
‏‎اشک پرسوز قلم، یار من است 
‏‎رازدار قلب بیمار من است 
‏‎این گواهی میدهد، نسل دیگر
‏‎گام بر گام میگذارد سر به سر
‏‎نسل دیگر، درد من مینگرد
‏‎حاصل این زحمتم را مشمرد
‏‎دود این سینه به بالا میرود
‏‎در فضای عشق و معنا میرود
‏‎فری فریاد است همه فریاد را
‏‎سنگ بنیاد است کوه فرهاد را
‏‎این بنا سر تا فلک ها میکشد
‏‎این ندا سنگ محک ها میکشد
‏‎امتحانش می کند، فردای من 
‏‎انتظارش می کشد، فردای من 
‏‎منظور کاینجا اهل دل پیدا کند 
‏‎صاحب اشک گسل پیدا کند
‏‎بهر خامان نیست کاین، فریاد ها
‏‎جان بیجان نیست این، بنیاد ها 
‏‎شور جانان، موج بر دل میزند 
‏‎زان سبب این خامه منزل می زند 
‏‎حس دل را سوی عرفان می برد
‏‎کشتی را در بهر عِمان می برد
‏‎قوت دل را تبارز می دهد 
‏‎در رخش نور شب؛ افروز میدهد
‏‎نسل دیگر؛ خوب میداند که من
‏‎دور بودم از صف هر انجمن 
‏‎او میخواند حالت در کار مرا
‏‎جلوه های راهی پربار مرا 
‏‎نسل دیگر لاله گان برگیر یخن
‏‎از سپهری بایگان دارند سخن 
‏‎پرتوی از عشقِ خوبان را، بخوان
‏‎مژده های قلب بریان را، بخوان
‏‎روزگاری را به خویش، تصویر کن 
‏‎یادِ گاری را دمی، تفسیر کن 
‏‎ایندمش پیش من و فردا تراست
‏‎حاصلِ یک رزم پر غوغا تراست
‏‎این که امشب پیش درجستجوست
‏‎روز دیگر نزد تو بر گفتگوست 
‏‎خاطر یک چشم گریان است؛ این
‏‎قطره های اشک عریان است؛ این
‏‎نعره؛ زان عالم هستی می زند 
‏‎نه صدای خود پرستی می زند 
‏‎موج موج، هوی جانان در برست 
‏‎کان دلیلش مرغ جان را پرپرست
نیکزاد ۳۱ فروردین ۱۳۹۹
چهار محال
 

۲ پاسخ به “نسل دیگر”

  1. admin گفت:

    درود به دوست محترم آقای معروف نیکزاد ، سروده زیبا و مانند همیشه عالیست. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. marouf.nikzad گفت:

    محمد مهدی بشیر
    عزیز دوست ارزشمند قلم بر دار دنیای من و کسانی دیگری درین وادی باز هم منت گذارم باز هم واژه های تازه باید ترکیب کنم بر گردم دست پر چون پرستو های مهاجری همسفر بهار
    تا در شاخه سار درخت برومند شما منزل گذارم از ترنم فضای سبز تان نغمه سرایم، تا طلوع آفتاب تا لب گشودن غنچه ها و بر کشیدن بلبلان در فضای چمان تو ،تنت بناز طبیبان نیاز مند مباد
    ای دنیای اخلاق و ادب
    نیکزاد شب ۳۱ فروردین ۱۳۹۹
    چهار محال ایران
    تشکر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما