۲۴ ساعت

13 سپتامبر
۳دیدگاه

هویت گمشدهء ما ادامه فصل پنجم

تاریخ نشر جمعه ۲۲ سنبله  ۱۳۹۸ –  ۱۳   سپتامبر ۲۰۱۹ هالند

هویت گمشدهء ما
شهر ها و حصار های افغانستان (۲۵)
ادامه فصل پنجم

نوشتۀ : محترم استاد شاه محمود محمود

دورنمای شهر بلخ و بالاحصار آن :
صفی الدین بلخی در فضایل بلخ می نویسد که این شهر در پنج قرن ۲۰ بار ویران شده است و بنا به قول موصوف اهل آسمان بلخ را شهر خون نامیده اند.اما فعالیت های فرهنگی این شهر علم و عرفان هرگز متوقف نگردیده است. (۲۹)

مولفان قرون وسطی بلخ را بنام ( البلد ) (الاسلام ) (جنت الارض) (خیرالتراب) وغیره یاد کرده اند. احرار مختار اوف مانند محمد صالح مولف قرن شانزده میلادی نتیجه گرفته است که بلخ قبل از شهر های دیگر اعمار گردیده و در مرحله شگوفانی خویش نسبت به شهر های دیگر باشنده و عمارات بیشتری داشته است (۳۰) بلخ تا حدی سرسبز وخرم بوده که انرا بر علاوه (جنت الاض)، (جنت خراسان) میگفتند بلخ علاوه بر آنکه برشاهراه بزرگ تجارت ابریشم واقع بود، به حیث پل بزرگ فرهنگ های مختلف موقعیت خوبی احراز کرده بود. بلخ نقطه مهمی در تاریخ دین و آئین زرتشتی ، بودایی و اسلام بود. که حتی خلفای عرب بغداد در تنظیم تشکیلات دولتی و اداره خلافت از دانشمندان آن خطۀ کمک و معاونت میخواستند. احرار مختار اوف در دیباچه مروری به جغرافیای طبیعی و تاریخ بلخ نموده است و می گوید که در جریان حملات جهان گشایان بر بلخ و تصرف آن جا، شهر چند مراتبه خراب و مجددا” آباد شده است. و صرف نظر از آن همه مصایب باشنده گان شهر و نواحی آن عنعنات کلتوری و خط السیر رشد فرهنگی خویش را هیچ وقت به کلی رها نکرده اند. به قول نویسندگان قرون وسطی شهر بلخ بیشتر از بیست دفعه ویران و مجددا” اعمار شده است. (۳۱)
نقشه بلخ شامل سه قسمت بود: قلعه درونی (قُهندز یا کهندژ)، شهر درونی (مدینه یا شهرستان )، و خارج شهر (ربض یا بیرون ). دور تا دور مدینه و ربض دیوارهایی از خشت خام کشیده شده بود (خانه های بلخ از خشت خام بود) و خندقی فراسوی دیوار خارجی قرار داشت . در آغاز، دیواری به طول دوازده فرسخ ، با دوازده دروازه ، بر گرد شهر، و دهکده های اطراف آنجا قرار داشت . این دیوار، به منزله حفاظی در برابر چادرنشینان و سایر غارتگران بود. اما در قرن سوم اثری از این دیوار باقی نمانده بود. در قرن بعد، ظاهراً ربض هفت و مدینه چهار دروازه داشته است . مورد اخیر از ویژگیهای شماری از شهرهای خراسان قدیم بود. این که باب هندوان یکی از هفت دروازه بود خود گواه آن است که تاجران هندی به این شهر رفت و آمد می کردند. همچنین باب الیهود نشان دهنده وجود جماعتی یهودی در بلخ بود.

تا قرن سیزده هـ ق مطابق نوزده م ، این دو گروه به طور قابل ملاحظه ای در بلخ حضور داشتند، هرچند که بلخ به عنوان مرکز تجارتی اهمیت چندانی نداشت . حدودالعالم، بلخ را به عنوان مرکز تجارت (بارکده ) هندوستان توصیف کرده است. بازارها عمده و مسجد جمعه در مدینه (شهرستان ) بود، « شهری بزرگ است به خراسان و خرم و مستقر خسروان بوده‌است اندر قدیم، و اندر وی بناهای خسروان است با نقش‌ها و کارکردهای عجیب و ویران گشته، آن را آتشکده نوبهار خوانند و جای بازرگانان است و جائی بسیار نعمت است و آبادان، و بارکدهٔ هندوستان است و او را رودیست بزرگ از حدود بامیان برود، و به نزدیک بلخ به دوازده قسم گردد و به شهر فرود آید، و همه اندر کشت و برز روستاهای او بکار شود، و از آنجا ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد، و او را شهرستانی است با بارهٔ محکم و اندر ربض او بازارهای بسیار است.»(۳۲) و ینا به نوشته یعقوبی چهل وهفت مسجد با منبر در بلخ و اطراف آن وجود داشت (۳۳)
دردوره اسلامی ، شهر بلخ تقریباً نقطهء پایانی جاده بزرگ چین به سمت غرب و همچنین آخرین نقطه تسلط اسلام بر این بخش ازجهان بود. ابن خرداذبه، جغرافیه دان مسلمان قرن سوم ، طول فواصل شهرها را در جاده های غرب به شرق ، تا بلخ ، به فرسخ به دقت تعیین کرده و بقیه فواصل را تا شهرهای چین و مغولستان و غیره به مقیاس روز ذکر کرده است
مارکوپولو در سفر تجاری خود به چین ، که از ۶۷۰ تا ۶۹۵ هـ ق مطابق ۱۲۷۱ـ ۱۲۹۵ م به طول انجامید، از ونیز و از راه دریای مدیترانه به اورشلیم و سپس از راه خشکی به طرابزون رفت و با عبوراز شهرهای بلخ و کاشغر و یارکند و ختن و شاچو و سوچو و کانسو را پشت سر گذاشت و به خانبالق( خانبالیغ) پایتخت قوبیلای قاآن ، امپراتور مغول ، رسید و از راه دریا به ونیز بازگشت.
کلاویخو که از قسطنطنیه تا سمرقند به سال ۱۸۵۹ م برابر ۱۲۲۷ هـ ق مسافرت کرده بود در سفر نامه خویش در مورد بلخ مینویسد : در راه نیشاپور به جیحون وقتی به قبیلهء چغانیان رسیدم پس از طی دهات مختلف از علی آباد اوس به شهر بلخ رسیدم . این شهر بزرگی است و گرداگرد آن خندق است که سی گام پهنا دارد دیوار شهر که براین خندق مشرف است اینکه در بسیاری از نقاط شکسته ویران شده است. اما در داخل این دیوار دو دیوار دیگر به موازات اولی وجود دارد که شهر را حراست می کند در فضای موجود خاکریز و اولین دیوار شهر هیچ خانه ای نیست که کسی در آن سکنی داشته باشد زمین در آنجا تقسیم شده و برای کشت پنبه بکار می رود، در فضای داخل این دیوار سوم یا دیوار داخلی بلخ از همه محکمتر است و نیز با توجه و دقت از ان نگهداری میشد. به کنار رود آمو رسیدیم این یکی از رودخانه هایی است که از فردوس سرچشمه می گیرد. (۳۴)
طرح شهر جدید که ساخت آن در ۱۳۱۳ هـ ش مطابق ۱۹۳۴ م آغاز شد، از لحاظ هندسی به صورت دوایر متحد المرکز به دور یک چهارگوش مرکزی با هشت شاهراه شعاعی بود. این طرح بسیار بلند پروازانه و شامل ۱۲۷۰ خانه با بازاری بزرگ بود (۳۵ ) و دیری نپایید که با شکست مواجه شد. درسال ۱۳۵۲ هـ ش مساوی ۱۹۷۳ م فقط ۴۳۰ خانه ساخته شد که درخواست برای آنها بسیار کم بود (۳۶) جاذبه مزار شریف ، هنوز بر سراسر منطقه حکمفرما بود. هر چند، نقش اقتصادی آن به هیچ وجه قابل چشم پوشی نبود، زیرا بلخ به بازار مهم محصولات کشاورزی و دامداری (پنبه ، خربزه ، بادام ، پوست گوسفند قره گل یا قره قل ) تبدیل شده بود. در روزهای بازار (دوشنبه و سه شنبه ) خریداران از مزار شریف رهسپار بلخ می شدند. تا آنکه مزار شریف ، مرکز مستقل کوچکی دیگری به حساب آمد.

بالاحصار بلخ

بالاحصار بلخ در واقع مرکز باستانی و قرون وسطی ولایت بلخ با قدامت تاریخی که عدۀ از مورخین به زمان اسکندر مقدونی، در قرن سوم قبل از میلاد مربوط میدانند و در نزد عدۀ ازمردم بنام قلعۀ هندوان شهرت دارد، که یکی از بنا های ارزشمند تاریخی کشور ما محسوب میگردید که روزگاری بیرق های بلند بلهیکای باستان یا بخدی یمای پیشدادیان برفراز برجهای آن در اهتزاز واز مسافت های بس بعید قابل دید بود.
بالاحصار در ادوار مختلف تاریخ توسط سلاطین زیادی بحیث یک قلعۀ نظامی مورد استفاد قرار گرفته واطراف آنرا هم خندق عمیق وعریضی احاطه نموده بود که در مواقع حملات دشمن با پر ساختن از آب نهری که از دریای بلخ تمدید گردیده بود، ترتیبات دفاعی قلعه تقویت میگردید.
بالاحصار بلخ یا شهردرونی یا مدینه ، از بناهای دوران پیش‌دادیان و کیانیان و همان باکتریس مرکز هزار شهر دانسته اند و کاوش‌های باستان‌ شناسی اخیر نیز پیشینۀ آن را دست کم تا در دورۀ قبل از اسکندر مقدونی تأئید می‌کنند.
این دژ باستانی از پخسه و خشت خام ساخته شده و در یک‌ کیلومتری شمال باغ مرکزی شهر بلخ موقعیّت دارد و از سوی شرق با کشت‌ زارها و از غرب با خانه‌ های مسکونی محاط است. قبرپهلوان احمد زمچی که گویا یک تن از عیّاران ابومسلم خراسانی بوده در غربِ درون بالاحصار، زیارت‌گاه خاص و عام اند.
از این بنای تاریخی فقط بقایای از برج و دیوار آن پا برجا اند. در نزدیکی دروازهِ بالاحصار منار بزرگی دیده می‌شود که بخش بالایی آن فروریخته است. ضخامت کنونی دیوارهای این بالاحصار تا ۳،۵۰متر، ارتفاع آن از هشت تا ۱۲،۴۰ متر است و دورادور آن نشانه‌ های خندقی با پهنای ۳۰ تا ۵۰ قدم میباشد.

ادامه دارد…

 

۳ پاسخ به “هویت گمشدهء ما ادامه فصل پنجم”

  1. admin گفت:

    درود ها به برادر یرادر عزیز  و دانشمند گرامی جناب آقای استاد شاه محمود محمود ، جهانی سپاس از معلومات عالی و نوشته زیبا و پژوهش جالب تان در مورد بلخ باستانی .امیدوارم که هموطنان عزیز و خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن با مطالعه ادامه قسمت پنجم  سلسله مقالات هویت گمشدهء ما بتوانند هویتی که سالهاست گم نموده اند پیدا نمایند و آنرا به دوستان و علاقمندان عزیز یکه به موضوعات تاریخی و فرهنگی کشور خود علاقه دارند ایمیل نمایند تا آنها هم بتوانند از این معلومات ها مستفید شوند . موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر

  2. برادر عزیز جناب محمد مهدی جان بشیر را عرض ارادت و سلام میفرستم. باید از شما تشکر و سپاسگزار بود که با وجود مصروفیت های متداوم ، مطالب را در سایت وزین ۲۴ ساعت با طرح و دیزاین زیبا به خوانش هموطنان ما انتشار میدهید. بابت این همه زحمات نه تنها من بلکه همه دوستان و شاعران و استادان و دانشمندان مدیون اند. ارزومندم تا هموطنان مان از این سایت محترم بیشترین استفاده را ببرند. یکبار دیگر باید گفت دست تان درد نکند لحظات شاد زندگی را با عزیزان خانواده همراه باشید

  3. قیوم بشیر هروی گفت:

    برادر بزرگوارم جناب استادمحمودعزیز با سپاس از زحمات قابل قدر و معلومات ارزنده ی تان یادآور میشوم که حوصله مندی شما را می ستایم و برایتان اجر دارین تمنا دارم.
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما