۲۴ ساعت

13 نوامبر
۲دیدگاه

ادامه فصل سوم هویت گمشدهء ما

تاریخ نشر سه شنبه ۲۲ عقرب  ۱۳۹۷ – ۱۳ نوامبر  ۲۰۱۸–  هالند

هویت گمشدهء ما
شهر ها و حصار های افغانستان (۱۳)
ادامه فصل سوم

نوشتۀ :محترم شاه محمود محمود

دوم – نادر آباد قندهار :
بانی این شهر نادر افشار بود که بعد از سقوط دولت هوتکی در اصفهان اعلان سلطنت نمود و برای اشغال قندهار اردوی بزرگی را بسج ساخت .

نادر افشار کی بود ؟
نادر قلی یا نادرشاه در خانواده بی بضاعت به دنیا آمد و در کودکی خانواده خود را رها کرد و تا سن ۲۶ سالگی به عنوان جلودارباشی در خدمت یکی از بزرگان خراسان به نام بابا خان بیگ بود. از آنجا که جوانی با هوش بود دیری نگذشت که بابا خان بیگ او را به مقام نوکری خود برگماشت. اما نادر قلی که به این زندگی خوش و سرشار از فراوانی خُوگر نبود به دزدی آغازید و چندین بار با دست های خون آلود دستگیر شد. از اینرو اربابش دستور داد که او را چوب وفلک بسته سخت زدند و در اثر همین کتک پای راستش لنگ شد و این لنگی تا سال ۱۷۴۰ م در هنگام راه رفتن او دیده می شد. نادرقلی از خدمت ارباب خود اخراج شد و بی آنکه بداند چه می کند از دیهی به دیهی دیگر می رفت و از راه دزدی روزگار می گذراند. تا اینکه چند تن از همگنان همگروهش او را به سرکردگی خود برگزیدند و پس از چندی که گروه او به ۱۵۰ مرد افزایش یافت به کار های بزرگ تر راغب گشته به رهزنی و زدن کاروانها آغازید. در میان راهها روستاییان را به خدمت خود می گرفت و انها چون دستمزد شان را بی تاخیر دریافت می کردند از دل و جان خدمت مینمودند .
هنگام غلبه افغانان نادرقلی در استراباد می زیست و ی میخواست شیوه زندگی خود را تغییر بدهد بنا با ۵۰۰ مرد جنگ ازموده به مشهد رفت و به طهماسب میرزا گفت ؛ من امده ام تا به شهزاده خدمت کنم به این شرط که پس از آنکه دلاوری خود را نشان دادم و سیستان را برای او تسخیر کرده و افغانان را از کشور راندم و او برتخت نشست مرا اعتمادالدوله خود کند بنابران شهزاده پذیرفت و لقب طهماسب قلی خان یافت . نادر بادزدان همراه خود به سیستان رفت و در دتی کوتاهی آن ولایت را مسخر ساخت و با غنایم هنگفت اهنگ مازندران کرد. قدرت نادر افزون شد ورتبه قورچی باشی یافت و مهرشاهی را به او رسید (۱) بعداً طهماسب را خلع و خود پادشاه شد و اشرف هوتکی را شکست داده و زمینه تصرف قندها را مهیا ساخت .
در مورد نادرشاه مینویسند که : او را به دشواری می شد یافت. نادر جای ثابتی نداشت، حتی معلوم نبود شبها در کجا می خوابد. این نامعلومی عمدی بود تا از سوء قصد به جان او جلوگیری شود. چنانکه در حین محاصرهٔ قندهار رخ داد و برخی از طرفداران سلسله صفوی و بختیاران به جان او سوء قصد کردند اما فریب خوردند. (۲)
نادر افشار برای اشغال قندهار اردوی بزرگی را به راه انداخته بود . اما خلاف توقع نتوانست به زودی به مراد دل برسد ، قلعه مستحکم و مردم ستیزه جو را مقابل خویش یافت .که به آسانی دست از آزادی و استقلال کشورش نمی شست ! . بنابران جبراً به محاصره پرداخت و برج های تعرضی و ترصدی در اطراف قلعه قندهار برافراشت.
اثارایکه بیطرفانه از این واقعات پرده بردارد کمتر به نظر میخورد آنچه که وقایع امدن نادر افشار و اعمار شهر به نام « نام آباد » را نشان میدهد همانا اثار و نوشته های منشی ها و واقعه نگاران همرکاب نادر است که از آنها به نام « جهانکشای نادری » و « تاریخ عالم ارای نادری » و « شاهنامه نادری » ونثر مصنوع و متکلف « درّهٔ نادری » یاد میکنند .این اثار با وجودیکه با نثر و تملق و به طرفداری نادر نوشته شده از جمله منابع دست آول شمرده میشود. و جسته و گریخته از اعمار شهری به نام « نادرآباد » یاداوری نموده اند. نوشته ها و یاداشتهای نویسنده ها و مؤرخین غربی همچنان مطالب را دراثار خویش گنجانیده اند که خالی از دلچسپی نیست.

۱ – عوامل ایجاد و اعمار نادرآباد :
نادرشاه پس از تاجگذاری ، به سرکوبی بختیاری ها که از سال پیش طغیان کرده فرماندار خود را کشته بودند همت گماشت و پس از مغلوب و سرکوب کردن یاغیان بختیاری و کوچاندن سه هزار خانوار از آنان به خراسان ، با لشکری که از اطراف و نواحی کشور فراهم کرده بود و بقول لاکهارت تعداد آن به هشتاد هزار نفر بالغ می شد در ۱۷ رجب ۱۱۴۹ هـ ق مطابق اول قوس ۱۱۱۵ هـ ش مساوی ۲۱ نومبر ۱۷۳۶ م از اصفهان حرکت کرده ، از راه کرمان و سیستان عزیمت فتح قندهار کرد. شاه حسین هوتکی ، فرمانروای هوتکی چون خود را در برابر سپاه عظیم نادرمواجه دید ؛ در صدد فراهم کردن آذوقه و مهمات و مستحکم کردن حصار وباروی قندهارشده ، در شهر موضع گرفت . نادر، در اراضی مسطح جوار قندهار در محل «‌سرخ شیر» [ زیارت شیرسرخ ] دو میلی جنوب قندهار فرود آمد و شهر را در محاصره گرفت و به فرمان او دورتا دور شهر برج هایی ساختند و در آنها – که به محیط ۴۵ کیلومتر شهر را احاطه می کرد – پیاده نظام خود را که با تفنگهای سر پر مجهز بودند، بگماشت و ارتباط قندهار را با آبادیها و شهرهای مجاور بکلی قطع کرد، و چون مدت محاصره یکسال طول کشید نادر فرمان داد که در محل سرخ شیر شهری بنا کنند که بارو و قلاع و مساجد و بازارو کاروانسرا داشته باشد و به دستور او هر یک از کسانش در این شهرجدید و نو بنیاد خانه ای به نام خود ساختند و این شهر را « نادرآباد » نام نهادند، سرانجام پس از یکسال مقاومت ، قندهار در دوم ذی الحجه ٔ ۱۱۵۰ هـ ق مطابق ۲۳ مارچ ۱۷۳۸ م مساوی ۳ حمل ۱۱۱۷ هـ ش تسلیم شد، نادر با مغلوبان بمهربانی و عطوفت رفتار کرد [ اما برخی دیگر به این عقیده موافق نبوده است و مینگارند که نادر به قتل عام مردم قندهار دست یازید ] و قسمت اعظم سکنه ٔ قندهار را به نادرآباد کوچاند و آنجا را مقر ناحیه ٔ قندهار کرد و پس از تعیین حکام جدیدی برای آن نواحی و توقف دو ماهه ای در نادرآباد عزیمت هندوستان کرد. (۳)
دیده میشود این فتح چندان آسان به دست نیامده است ، بناً اردوی هشتادهزاری نادرافشار بعد از اصفهان به تاریخ ۲۴دسامبر ۱۷۳۷ م مطابق دوم رمضان ۱۱۵۰ هـ ق مساوی ۳ جدی ۱۱۱۶ م به سمت کندهار از سیستان به آنجا رفت. او به جز حملات پراکنده با مقاومت قابل توجهی مواجه نشد. چادرهای نادر در دهم مارچ در بخش شرقی شهر برافراشته شد و محاصره قندهار را ادامه دادند که بیش از یک سال طول کشید. در همان زمان، ساخت شهر جدیدی به نام نادر آباد در مجاورت قندهار آغاز شد. شاه حسین مقاومت بسیار منظم و حساب شده را به ثمر رساند، اما پایداری و حملات به نفع نادر تمام شد و بالاخره آِغاز حمللات نهایی در ۱۳ مارچ ۱۷۳۸ م مطابق ۲۲ ذیقعده ۱۱۵۰ هـ ق مساوی ۲۳ حوت ۱۱۱۶ م ، شروع و به روایت تاریخ جهانکشای نادری تا دوم ذی الحجه سال مزبور که مجموعاً ده روز میشود برج ها یکی پی دیگر اشغال و ویران میشد تا اینکه به روز سوم ذی الحجه از طریق برج چهل زینه یا برج زنگی یا سنگین چهار هزار نفر بختیاری و ابدالی به برج های قلعه حمله برده وبعد از تصرف برج « دده » وارد قلعه شدند و بیرق فتح قلعه را درآنجابرافراشتند.(۴)
در کتاب تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا آمده است: بختیاری های همراه نادر یکی از برج های شهر را به حمله گرفتند و قندهار در ۲۳ذی الحجه ۱۱۵۰ هـ ق از پا درآمد (‌۵)‌. همچنین در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه ذکر گردید: «محاصره قندهار ۱۵ ماه طول کشید (‌شوال سال ۱۱۴۹ـ دی الحجه سال ۱۱۵۰ هـ ق) و سرانجام به همت مردان دلاور بختیاری یکی از برج های مهم به نام « د ده » سقوط کرد و به دنبال آن همه شهر به تصرف قوای نادر در آمد. (۶)
شاه حسین به قلعه قیتول به مقاومت پرداخت، اما چون نادر به توپخانه قوی قلعه ها را مورد حمله قرار داده بود ؛ بنابران شاه حسین تسلیم شد . شاه هوتکی با خانواده اش بعد از تسلیمی به مازندان فرستاده شد ، سپس وی دستور قتل عام قندهار را برای تخریب و منصوب کردن نادر آباد به حیث پایتخت و انتقال ابدالی ها از هرات و نیشاپور به نادراباد و فرستادن غلجایی ها به نیشاپور تاریخ اشغال قندهار پایان یافت .

۲ – مشخصات نادر اباد :
نادر آباد ( ۳۱،۳۵ درجه عرض البلد شمالی و ۶۵،۴۲ درجه طول البلد شرقی) حدود سه و نیم کیلومتری ( ۳۲۰۰ متر ) در جنوب شهر قندهار احمدشاهی محل ایکه نادر افشار اردوگاه خویش را اعمار نموده بود؛ موقعیت دارد. امروز ویرانه های آن در بین مردم به نام « نادری » شهرت دارد.
چنانچه در مبحث گذشته توضیح داده شد که در سال ۱۱۴۹ هـ ق نادرشاه افشار با قشون از پیاده و سوار عزیمت فتح قندهار نمود و در جانب شرقی قندهار موکب شاهی فرود آمد… بعد از ملاحظه معلوم داشت که استحکام قلعه و شهر قندهار به نوعی است که فتح آن به زودی ممکن نیست امر کرد نادر اطراف شهر چندین برج بپا داشته و راه آمد و شد شهر را مسدود نمودند آنگاه شهری در برابر قندهار بنیاد نمودند و بازار و مساجد و سایر ابنیه شهری درآنجا بساختند واندک زمانی شهر عظیم شد و آن را موسوم به نادر آباد نمود (۷)‌
بنابر گفته الفنستون نادرآباد به فاصله بعید تر و در میدان هموار بناء یافته بود ، در حالیکه شهر احمدشاهی تا اندازه یی به شهر کهنه یعنی شهریکه قبل از نادر افشار وجود داشت نزدیکتر بوده است . (۸)
تاریخ جهانکشای نادری توصیف بس بزرگی از این شهر دارد که : در هشتم ذی الحجه الحرام از مکان مزبور لوای منصور در مکان موسومبه سرخ شیر که بالفعل به نادرآباد اشتهار دارد شادروان غزوشان را بر اوج آسمان افراختند و در آن مکان نزهت نشان به معماری رای زرین و مهندسی طبع سعادت قرین قلعه و سیعه مشتمل برعمارات رفیعه و بازار و چارسو و اب انبار و حمامات و رباطات و مساجد و قهوه خانه طرح افگنده اب تورنوک [ ترنک] را که در لطافت ابروی کوثر و تسنیم برده به آن جاری ساختند و بنایان چابک دست که از اطراف ممالک محروسه در معسکر ظفر اثر جمع آمده بودند دست و بازوی اهتمام یازیده آغاز کار کردند و در اندک روزی قلعهٔ مزبور در کمال متانت و استحکام صورت اتمام وابنیه و عمارات آن بر وضع دلنشین سمت انجام یافته شهر معمور خلد تمثال که سواد آن طعنه برغره بیضای شهر شوال میزد به عرصه ظهور آمده مانند ماه نو بخوبی طاق و انگشت نمای آفاق گشت و به نادر آباد موسوم گردید. (۹)
در کتب تاریخی، از بنای شهر نادرآباد پیش از محاصره و فتح قندهار، سخن به میان می­آورند از جمله کتاب نادرشاه لارنس لکهارت آنجا که گوید:« سپس نادر اهالی قندهار را به نادرآباد کوچانید و این شهر را کرسی ­نشین قندهار اعلام کرد و فرمان داد که دژ قندهار را با خاک یکسان کنند ولی از آنجا که دژی قندهار بسیار نیرومند بود؛ فرمان نادر چنانکه باید جامه عمل نپوشید و قسمتی از قندهار باقی ماند » (۱۰)
همچنان در آغاز سال ۱۷۳۷ م هالندی ها خبر یافتند که : نادر در حال ساختن شهری برای همراهان خود در برابر قندهار است. او برای اقامت دراین شهر که نادراباد خوانده می شد به دنبال گرجیان و خانواده های دیگر فرستاد. ( ص ۸۱ ).
در حالیکه این منظومه بنای نادرآباد را پس از اشغال و ویرانی قلعه قندهار و در واقع جانشین آن شهر می­داند:

چو گشتند فارغ ز غارت یلان
به فرمان فرمانده­ی کامران
نشانی ز آبادی قندهار
نماندند در عرصه ی­ی روزگار
بنای نوی هم در آن سرزمین
به حکم شهنشاه نصرت­ قرین
نهادند بنیاد، چون شد تمام
ورا نادرآباد کردند نام (۱۱)

محمد مهدی استرابادی که نزدیک ترین واقعه نگار نادرافشار است می نگارد که : بعد از شبخون ناکام شاه حسین هوتکی در کنار دریای ارغنداب ؛ دیگر شاه موصوف از قلعه خارج نگردید … و به سپرداری متانت حصار به خوداری پرداختند پس همت والا به محاصره قندهار مقصور گشت دراطراف آن قلعه سپهر مانند به فاصله ربع فرسخ حدود یک نیم کیلومتر ( ۱۵۶۰ متر) قلعجات محکم که دایره محیط آنها شش هفت فرسخ معادل ( ۳۷،۴۴ و ۴۳،۶۸ کیلومتر ) میشد، ترتیب داده به هر قلعه فوجی مامور و در هر صد قدم برجی استوار احداث کرده و به هر برجی تفنگچی به حراست نامزد گشت و ثانی الحال چون پیادگان افغان در ظلمت شب به عنوان دزدی از میان برج ها میگذشتند مابین هر برج دو برج دیگر بنا گذاشتنه راه را بالکلیه بر قلعه کیان مسدود ساختند و هریک از ایشان که به تحصیل غله و دانه مانند دانه سر برمی اوردند مستحفظان بروج ایشان را بداس شمشیر چون خوشه از پا در می اوردند.(۱۲)
ضمناً تداوم محاصره قندهار؛ نادر را در مضیقه قرار داده بود وگفته می شد که نادر برادر خود ابراهیم خان را از آذربایجان فراخوانده تا کار محاصرهٔ قندهار را به او بسپارد و خود به سوی هند لشکر کشد. سقوط قندهار هر لحظه انتظار میرفت زیرا افغانان به واسطه شیوع طاعون و کمبود هیزم و نمک سخت ناتوان شده بودند . (۱۳)
احمدکسروی مینویسد که : نادرشاه در لشکرگاه خود حکم کرد که هرکسی موافق حال خود منزلی عمارت کند و خود نیز به برآوردن حصار و برج و ساختن منازل و ابنیه عالیه اشارت نموده ومعماران و عمله که جمع کثیر همراه داشت به اندک مدتی در انجام آن کوشید در جنب قندهار شهری عظیم اراسته پدید آمد و به نادرآباد موسوم گشت (۱۴)
قابل یادآوری میدانم که نادر آباد مجموعه از ساختمانهای بود مشابه اردوگاه و یا ساده تر مانند کمپ مهاجرین بدون نقشه و پلان شهری . از روی ویرانه های آن که در جنوب شهرقندهار احمدشاهی به جا مانده است و نقشه آنرا در هنگام تجاوز انگلیس ها بالای افغانستان به جا مانده است معلوم میگردد که نادرآباد مربعی اعمار شده و توسط دو سرک شرق و غرب و شمال و جنوب به چهار بخش جداگانه تقسیم شده بود. تا زمانیکه دژ یا قلعه قندهار اشغال نشده بود این شهرگونه محل بودوباش فوج هشتادهزار نفری نادرافشار بود . زمانیکه قلعه قندهار را ویران نمودند . کسانیکه از تیغ نادر جان به سلامت برده بود جبراً به نادر آباد کوچ داده شدند با علاوه ابدالی های هرات و نیشاپور.
بنابر قول مؤرخ هالندی نادر دست سپاهیانش را که توسط بختیاریان رهبری می شدند درقندهار باز گذاشت. بختیاریان حمله نهایی را انجام داده بودند و اینک نیز سهم غنایم را دریافت میداشتند. گنجینه ای مرکب از ۳۰۰۰۰۰ تومان پول نقد و جواهرات و نیز ذخایر جنگی، آذوقه و خوراک به چنگ نادر افتاد (۱۵)
اسرا و کسانیکه در زندان بودند بدون اینکه به ایشان صدمه وارد شود مورد عفو قرار گرفتند از جمله ذوالفقار خان و برادرش احمد خان ابدالی که از هرات فرار نموده بودند و در بند شاه حسین قرار داشتند . آنها تحت الحفظ به نیشاپور فرستاده شند که بعداً ذوالفقار خان را کشته و برادرش احمدخان مورد لطف نادر قرار گرفت و سرکرده فوج ابدالی گردیدو به مراتب بلندتر رسید. اما عمر نادر افشار با کشته شدنش توسط قزلباش ها و طرفداران صفویه به پایان رسید . احمد خان بعد از آنکه خانواده نادر را نجات داده و بعد از تنظیم امور آنجا راهی قندهار شد.
احمد خان بعد ازکشته شدن نادر با فوج خویش به قندهار آمد و نخستین جرگه اقوام و متنفذین را در ماه اکتبر ۱۷۴۷ م در مزار شیر سرخ، در داخل قلعه نظامی نادر آباد برگزار نمودند و ۹ روز به درازا کشید. پس از ۹ روز مباحثه میان سران اقوام غلزایی، پوپلزایی، نورزایی، سدوزایی و دیگران، احمد خان ابدالی از قوم سدوزایی به عنوان پادشاه برگزیده شد و سرنوشت و آینده افغانستان را رقم زد.

زیرنویسها :

 

۲ پاسخ به “ادامه فصل سوم هویت گمشدهء ما”

  1. admin گفت:

    درود و عرض سلام به برادر بزرگوار و استاد محترم و دانشمند گرامی جناب آقای شاه محمود محمود ، باز هم تشکر از زحمات و پژوهش های زیبا و عالی تان و بنده از خواندن آن لذت بردم و از خواننده گان عزیز سایت ۲۴ ساعت میخواهم که سلسله این مقالات جالب و معلو ماتی را حتما بخوانند و باز هم از ایشان تقاضا میکنم که اگر معلومات زیاد تری دارند آنرا به دسترس نویسنده محترم آن و یا سایت ۲۴ ساعت بگذارند و از جوانان عزیز هم میخواهم که مطالعه این مقالات را فراموش نکنند. زنده و سلامت باشید. مهدی بشیر

    • خواهش میکنم برادر عزیز محمد مهدی جان بشیر از محبت و الطاف دانشمندانه تان . بودن تان در کنار شعرا و نویسندگان و فرهنگیان ، نعمت الهی است . با کارکرد ها و سایت وزین ۲۴ ساعت مطالب و اشعار و نوشته هایمان به خوانش هموطنان ما میرسد . این را در جمله صدقات جاریه بگیرید و خداوند متعال اجر ش برایتان ارزانی نمایند .
      از توجه تان در مورد مطالب یک دنیا تشکر دست تان درد نکند شما وقت گرانبهای تان را برای انتشار این مطالب در اختیار ما قرار میدهید سعادت دارین نصیب تان باد

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما