۲۴ ساعت

04 نوامبر
۹دیدگاه

از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی

تاریخ نشر یکشنبه ۱۳ عقرب  ۱۳۹۷ – چهارم  نوامبر  ۲۰۱۸–  هالند

حکایت ۲۶۶

کسی که می نهد از حد خود قدم بیرون

کبوتریست  که می آید  از حرم  بیرون

« صائب »

عریضه

بهرامشاه غزنوی (۵۱۲-۵۴۷) یکی از افراد خود را بولایت غور فرستاده بود و او بر مردم آنجا ستم می کرد، یکنفر از غوریان که ستم بسیار دیده بود برای داد خواهی بغزنه رفت و عرض حال خود را بیان کرد.

بهرامشاه امر نمود تا فرمان مفصلی نوشته شود که والی از ظلم بر رعیت خود داری نماید و فرمان  را به غوری سپردند.

هنگامی که فرمان بدست والی رسید امرکرد تا غوری را آنقدر بزنند که فرمانرا بخورد واین امر اجرا شد.

بار دیگر شخص غوری راه غزنه را درپیش گرفت وخود را به بهرامشاه رسانید و سرگذشت خود را بیان کرد.

بهرامشاه گفت تا فرمانی مشتمل بر تهدید و وعید بنویسند.

منشی کاغذی درازتر از فرمان اول برداشت تا حکم شاه را در آن بنویسد . غوری چشمش بر کاغذ افتاد و گفت:

از برای خدا، فرمانرا برکاغذ کوچک بنویس که در وقت خوردن زحمت آن کمتر باشد.

بهرامشاه را از شنیدن این سخن خنده گرفت و غوری گفت:

جای گریه است نه جای خنده که نوکر تو بفرمان تو بی اعتنایی میکند و حکم ترا وقعی نمی نهد!

بهرامشاه بسیار متأثر شد و گفت:

راست گفتی ، من با خدای خود عهد کردم تا انتقام این بی حرمتی را از آن ظالم نگیرم طعام لذیذ نخورم و خواب خوش نکنم.

سپس برخاست وشمشیر بر کمر بست واسپ خود را خواست و روانه غور شد و گروهی امیران و لشکریان را امر نمود تا از دنبال وی حرکت کنند و آوازه انداخت که برای شکار بکوهستان غور می روم.

هنگامیکه به ولایت غور رسید از طرف والی استقبال شد ولی همینکه چشم والی بر غوری داد خواه افتاد ، متوجه شد که مطلب چیست؟ از اسپ فرود آمد و رکاب شاه را بوسه داد ولی بهرامشاه گفت:

من عهد کرده ام که انتقام مظلوم را از ظالم بگیرم واین تملقها مرا از تصمیم من منصرف نخواهد ساخت ! 

  سپس به مجازات والی فرمان داد وشخص دیگری را بجای او بولایت غور مقرر نمود!

 

۹ پاسخ به “از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی”

  1. admin گفت:

    دوستان عزیز !
    کاش امروز هم ارگنشینان و دولتمندان افغانستان کمی غیرت کنند و مانند بهرامشاه غزنوی انتقام مظلومین را از ظالمین بگیرند ، نه اینکه آنها هم لگد محکمی به کمر مردم مظلوم ما بزنند.
    روح پدر گرامی ما زنده یاد استاد بشیر هروی شاد با این حکایت عالی و آموزنده شان. مهدی بشیر

  2. عبدالله هروی گفت:

    برادر محترم آقای محمد مهدی بشیر ، درود بشما و روح پدر گرامی تان استاد بشیر هروی شاد.
    چی خوب بود که دولتمدان کشور ما این مطالب آموزنده را مطالعه میکردند و از آنها پند میگرفتند. موفق باشید با نشر چنین حکایات جالب .

    • admin گفت:

      دوست گرامی آقای عبدالله هروی ، جهانی سپاس از حسن نظر تان. کاش که این قدرت طلب ها مطالعه میکردند و چیزی یاد میگرفتند و بفکر مردم و کشور میبودند. سلامت باشید. مهدی بشیر

  3. سلام دوست معظم و دانشمند بشیر صاحب ! حکایت ۲۶۶ استاد بزرگوار شاد روان « بشیر هروی » صاحب را که تحت عنوان « عریضه » نوشته اند در سایت وزین ۲۴ ساعت ، مطالعه کردم ، کاش در وطن عزیز ما به مثل بحرامشاه مسوولین امور میداشتیم تا حق مظلوم را از ظالم شخصآ میگرفت !!!
    این حکایت استاد « بشیر هروی » اگر بدست قدرتمندان وطن ما ؛ برسد ، خوبترین درس تاریخی به انها است.
    رب العزت استاد بزرگوار را بهشت فردوس نصیب کند و برای شما و خانواده محترم خیر و برکت بیشتر عنایت فرمایند .
    دوست شما برهان االدین « سعیدی»

    http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20266-%2004.12.2018-%20Bashir%20Herawi.pdf

  4. admin گفت:

    دوست عزیز و برادر گرامی و دانشمند محترم جناب آقای برهان الدین سعیدی ، تشکر از حسن نظر تان در مورد این حکایت . اگر در کشور ما چنین اشخاصی وجود میداشت مردم آواره و در بدر نمیشدند. خداوند شما را همیشه سلامت و طول عمر باعزت عنایت فرماید. ازاینکه بازهم این حکایت را در سایت وزین ارگان نشراتی صلح و تفاهم مولانا سعید افغانی نشر نموده اید ممنون .
    از عزیزان و خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت تقاضا میکنم که با کلیک کردن بالای لینک بالا علاوه از سلسله داستان های هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی مطالب خواندنی ،جالب ، عالی و آموزنده دیگر ی را از شاد روان مولانا سعید افغانی و دیگر نویسنده گان محترم هم میتوانند مطالعه نمایند .
    شما همیشه موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر

  5. فریده کریمی گفت:

    ادمین محترم سایت وزین ۲۴ ساعت آقای محمد مهدی بشیر ، تشکر از شیریک ساختن این حکایت آموزنده و عالی با هموطنان عزیز . کاش که دولتمندان افغانستان آنرا بخوانند و از آن پند بگیرند. خداوند پدر گرامی تان را بیامرزد.

    • admin گفت:

      خواهر نهایت عزیز و گرامی محترمه خانم فریده کریمی ، جهانی سپاس از حسن نظر تان. انشاالله روزی خواهند خواندند و یا کسی پیدا خواهد شد و برایشان خواهد خواند. خداوند رفته گان شما را هم بیامرزد. موفق وسلامت باشید.
      مهدی بشیر

  6. نذير ظفر گفت:

    روان استاد علی اصغر بشیر درین شب جمعه محمدی شاد باد وی إز مردان با افتخار سر زمین ماست که با وسادت و قلم توانایى قل فله سالار بسیار إز نویسنده گان ما شده است که مع الخیر درین مورد مفصل خواهم نوشت

    • admin گفت:

      برادر گرامی جناب آقای ظفر عزیز ، خداوند رفته گان شمارا هم مغفرت کند و روحشان شاد . تشکر از حسن نظر تان . زنده و سلامت باشید . مهدی بشیر .

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما