بهشت جاودان
تاریخ نشر یکشنبه ۱۴ قوس ۱۳۹۵ – چهارم د سامبر ۲۰۱۶ – هالند
مخمس بر غزل صفایی جندقی ( رحمت‌الله علیه )
محترم سید جلال علی یار
بهشت جاودان
نفس عاریت بود با من نپاید
مرا جان آخر از این تن برآید
شک و تردید درین مورد نشاید
ازین پس دور من چندی نپاید
مگر دوران هجرانم سر آید
***
مرا دیدار او وعده به فرداست
به امروز کوۀ درد و شور وغوغاست
چه گویم کار دل از عقل بالاست
مرا زآن حسن روز افزون که جان کاست
به دل هر روز صد حسرت فزاید
***
مرا در عاشقی بود جان نثاری
به پیشش کردمی صد عذر و زاری
نیامد تا دم مردن به یاری
پس از مرگم به بالین آمد آری
قیامت هرچه دیر آید بیاید
***
شمیم زلف او هر که شمیدست
بدیدار گل رویش دویدست
بهشت جاودان را او رسیدست
سر انگشتٍ نگارین هر که دیدست
سر انگشت را زحیرت می بخاید
***
اگر آن شاه اقلیم میکند ناز
دل عاشق بود در چنگ شهباز
اگر لطفی کند آن سرو طناز
نقاب از روی دلبند ار کند باز
در فردوس بر عالم میگشاید
***
اگرچشمش به چشم من بیفتاد
اگر از من به نیکویی کند یاد
سرودم تا قیامت جاودان باد
مکن حیرت که آن حور پری زاد
مرا دیوانه وحیران نماید
***
لب ولعلش بود بر مستمندی
مدافع هر بلا وهر گزندی
دل دیوانه فارغ از کمندی
گرم جویی شفا زین دردمندی
شرابم شربت آن لعل باید
***
جلالت را چنان است بخت وطالع
که مهرت خلق او را کرده صالح
بیا حرف دلم را باش سامع
صفایی را چه سود از پند ناصح
بگو تا بندم از دل بر گشاید
سید جلال علی یار ( ملبورن )
روح صفایی جندقی ( رح ) شاد و جنتها نصیبش ، تشکر از جناب محترم آقای سید جلال علی یار ، مخمس زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید.
مهدی بشیر
جناب بزرگوار بشیر گرامی نمیدانم بکدام زبان از شما ابراز تشکر و قدر دانی نمایم کارکرد های شما بالاتر از سپاس و شکران است شما محترم لطف و محبت نه تنها بمن بل با هر شاعر ، نویسنده و اهل هنر دارید با محبت و حوصلهٔ تمام نوشته ها و اشعار شاعران را با دیزاین و دکوراسیون زیبا تر و ماندگار میسازید از زحمت و محبت تان بک جهان سپاس گلهای گلستان عمر تان همیشه شاداب و سرسبز و چرخ روزگار به مرام تان، مسعود وسرفراز باشید